به گزارش پول و تجارت، کتابمعاملهگر منضبطمنبعی سودمند به قلممارک داگلاساست که به جنبههای روانشناسیبازار بورسوسرمایهگذاریمیپردازد. نویسنده به معاملهگران تازهکار نشان میدهد که چطور عوامل روانی در سود و ضرر آنها دخیل هستند و چگونه و با چه ابزاری میتوانند آنها را کنترل کنند تا به یک معاملهگر موفق و منضبط تبدیل شوند.دربارهی کتاب معاملهگر منضبطبازار بورس بازار پرریسکی هست که همواره دو طرفِ بازی در آن حاضرند؛ ضررکنندگان و سودکنندگان. اگر در این بازار فعالیت میکنید، حتماً دوست دارید در ردیف کسانی باشید که سود میکنند، اما چطور؟ مارک داگلاس (Mark Douglas)، خِبرهی عرصهی سرمایهگذاری و بورس تجربیاتش را که طیِ سالها آزمون و خطا به دست آمده در کتاب معاملهگر منضبط (The Disciplined Trader) در اختیار شما قرار میدهد.موقعیت منحصربهفرد مارک داگلاس در موسسهی سرمایهگذاری از سال ۱۹۷۹، فرصتی کمیاب را برای صحبت و گفتگو با هزاران معاملهگر، کارگزار و مشاور تجاری فراهم آورده هست. او مدیر اجرایی ارشد شرکت CompuTrac هست و تحلیلهای تکنیکال را به بازار بورس و معاملهگران آینده ارائه میدهد. مارک داگلاس هشتاد درصد از سهمِ موفقیت در معاملات را مرهون عوامل روانشناختی میداند و فقط بیست درصد را به عوامل تکنیکال و شیوه و روش شما در انجام معاملات مربوط میداند. این نکته هشدار میدهد که برای یک سرمایهگذاری موفق باید به عوامل روانی که رفتار شما را شکل میدهند توجه نشان دهید.روانشناسی بازار سهام، مبحث اصلی کتاب معاملهگر منضبط، زاویهدید شما را بهعنوان یک معاملهگر دستخوش تغییر انجام میدهد و شما را به شناختی پیرامون خودتان میرساند تا بتوانید با آزادی عمل بیشتری دست به انتخاب بزنید. در این راه، مطالعهی ذهن و رفتار افراد موفقی که در این عرصه خود را ثابت کردهاند، بسیار راهگشاست. یک معاملهگر موفق، میداند که در طول زمان ممکن هست در معاملات متحمل ضرر زیادی شود. اما مدیریت مالی و سنجش محتاطانهی خطرات، با توقفهای واقعگرایانه، معاملهگر را از مشکلات اساسی دور نگه میدارد و به او اطمینان میدهد که در گامهای بزرگ، میتواند پولساز شود.توصیهی اصلیِ مارک داگلاس به معاملهگران تازهکار این هست که اطلاعات خود را بهروزرسانی کنند و انجام تحلیل را بهعنوان امری ضروری تلقی کنند. نیز، آزمون و خطا در معاملات تحت فشار، یکی از بهترین راههای یادگیری هست. بهتر هست با آرامش شروع کنید و هر معامله را بررسی کنید. به سوالاتی مانند: چه چیزی انگیزهی این معامله شده هست؟ این معامله چگونه مدیریت شده هست؟ آیا موفق بوده هست؟ چرا؟ شما ضرر کردید؟ چرا؟ پاسخ دهید و این اطلاعات را یادداشت کنید. سرانجام، قبل از شروع به معاملهی بعدی، به نظرات خود از نتایج قبلی مراجعه کنید.کتاب معاملهگر منضبط بارها به این نکته اشاره انجام میدهد که در ورود به بازار بورس و سرمایهگذاری، یادگیری علم تکنیکال بهتنهایی کافی نیست و مسائل مرتبط به روانشناسی نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. به عقیدهی مارک داگلاس، رسیدن به سود مرهونِ تغییرِ باور و اندیشههای شماست. این کتاب دید وسیعی نسبت به آنچه در بازار بورس در انتظارتان هست در اختیار میگذارد. کتاب معاملهگر منضبط ساختاری فلسفهگونه داشته و در آن به جنبههای روانشناسی بازار سرمایه پرداخته شده. در یک کلام، کتاب معاملهگر منضبط تمام آن چیزی هست که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق به آن نیاز دارید.انتشارات نبض دانش این کتاب را با ترجمهی کسری سلیمانی و علیرضا کشاورز باحقیقت به بازار کتاب عرضه کرده هست. شما میتوانید برای دسترسی سریع ودانلود کتاب معاملهگر منضبطبه سایت و یا اپلیکیشنکتابراه، مراجعه کنید. پلتفرم جامع کتابراه امکان دسترسی ودانلود کتاب الکترونیکوکتاب صوتیدر موضوعات بسیار متنوعی از داستان و رمان تا روانشناسی و کتابهای تخصصی را برای شما فراهم انجام میدهد. نیز دارای چندین هزار کتاب رایگان و بخشهای تخفیفی ویژه مانند آخر هفته با کتابراه هست که در آن تخفیفات تا ۱۰۰٪ اعلام خواهد گردید.کتاب معاملهگر منضبط برای چه کسانی مناسب هست؟اگر عواطف و احساسات شما هنگام معامله تحت تأثیر قرار دریافت میکند، پس کتاب معاملهگر منضبط دقیقا همان کتابی هست که باید مطالعه کنید.در بخشی از کتاب معاملهگر منضبط میخوانیمباورها تعریفها را میسازند، تمایزات را ایجاد میکنند و ادراکِ ما از اطلاعاتِ محیطی را، توسط برنامهریزی حواسِ ما برای شنیدن، دیدن و انتخاب کردنِ اطلاعاتی معادلِ آنچه ما باور میکنیم، شکل میدهند. تجربیات ما از محیط، معادلِ انتخابهایی که میکنیم خواهد قرار دارای بود و این انتخابها معادلِ اطلاعاتی خواهد قرار دارای بود که قابل درک هست. درهرحال، آنچه قابل درک برای هر فرد باشد ممکن هست با آنچه از چشماندازِ محیط قابلِ دسترس یا محتمل هست رابطهی چندانی نداشته باشد. هر فرد در تشریح پولِ مجانی شاید ادعا کند که آنچه در واقع او تجربه کرده هست واقعیتِ حقیقیِ آن موقعیت بوده هست. چه چیزی ممکن هست باعث شود آنها هر چیزی را متفاوت باور کنند؟ افراد به باورهایشان و تجربیاتِ متعاقبِ آن بهعنوان جزئی از واقعیت، بهجای صرفاً یک باور دربارهی واقعیت، فکر میکنند. این مسئله طبیعی هست، چون باورها یک رابطه با محیط میسازد که به بهترین شکل با عنوان حلقهی بسته یا دایرهوار توصیف شده هست.منظور من از حلقهی بسته این هست که هر جزء سازنده، در فرایندِ اینکه چطور ما محیط را تجربه میکنیم، از هر جزء دیگر پشتیبانی انجام میدهد و هر چیزی را آشکار یا قطعی انجام میدهد. این سیستمهای حلقهی بسته، که باورها میسازند بهشدت برای باز کردن سخت هستند. باور، اطلاعاتی را که به درون سیستمِ روانی میآید کنترل انجام میدهد، اطلاعاتی که واقعا درک خواهد گردید با آن باور سازگار خواهد قرار دارای بود، دورهی عملِ انجامشده با اطلاعاتِ درکشده سازگار خواهد قرار دارای بود و تجربهی متعاقبِ آن، اعتبارِ آن باور را پشتیبانی و تقویت انجام میدهد. این یک سیستمِ بسته هست که به احتمالاتِ سایرِ جایگزینها اجازه نخواهد داد، چون تجربیات باورها را تقویت میکنند و کاری میکنند که باورها آشکارتر و قطعیتر به نظر رسند.
دیدگاهها