بلای دِرهم امارات به جان اقتصاد ایران
کد خبر : ۲۳۹۲۰
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۵/۰۱
-
زمان : ۱۱:۰۷
|
دسته بندی: اقتصاد

بلای دِرهم امارات به جان اقتصاد ایران

از دهه ۹۰، لنگر ارزی کشور در دبی و بر روی درهم انداخته گردیده هست. کاهش وابستگی به درهم اما یکی از راه های عبور از تحریم در دورۀ ترامپیسم هست.

12 روز جنگ ایران و اسرائیل، فقط یک نبرد نظامی نقرار دارای بود؛ آینه ای قرار دارای بود از تقابل دو نظم جهانی؛ ایران با همه کهستی هایی که در تعریف چشم انداز خود در نظم نوین دارد در سویی قرار گرفت و در سوی دیگر رژیم صهیونی و غرب که رویای گسترش معاهده ابراهیم را دنبال می کنند.ترجمان اقتصادی این معاهده، کریدور هند-خلیج فارس-اروپا موسوم به «آی مک» هست؛ مسیری که از هند آغاز خواهد گردید، از جنوب خلیج فارس می‌گذرد و به اروپا می‌رسد؛ راهی که به‌روشنی نوید آبادانی جنوب خلیج فارس را می‌دهد، اما با هزینه ویرانی شمال آن. با این حال، نچندین اوقات به وضعیت کنونی تجارت خارجی ایران، حاکی از یک تناقض عمیق هست: در حالی که ایران در جبهه سیاسی و امنیتی، رودرروی نظم غربی ایستاده، در جبهه اقتصادی و ارزی، به‌طور روزافزون به امارات متحده عربی وابسته گردیده هست؛ کشوری که نقش کلیدی در پروژه ژئوپلیتیکی غرب دارد. این وابستگی، اگر بازنگری نشود، امکان داردد به نقطه آسیب‌پذیری جدی در سیهست خارجی و راهبرد اقتصادی ایران بدل شود.آرایش های جدید در نظم نوین جهانیکارشناسان مطالعات راهبردی چندینین سال هست که بر پدیدارگردیدن علایم تغییر نظم دنیا (به معنای قواعد راهبردی بین کشورها و مناطق جهان) تاکید می کنند. شامل نشانه های این تغییرات، روند نزولی قدرت آمریکا در دنیا با همه ویژگی هایش شامل یک‎جانبه گرایی، انتقال قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی علمی از غرب به آسیا و ایجاد تفکر مقاومت در مقابل زورگویی محور غرب و شرق (به ابتکار جمهوری اسلامی ایران) هست.در این فرایند، مولفه های قدرت نیز در حال تغییرند. به طوری که هم اینک حوزه های انرژی، کریدور (راهگذرها) و نیز ابعاد مختلف فناوری هوش مصنوعی به ابزارهای مزیت بخش برای کشورها تبدیل گردیده اند.تقابل ۲کریدور آی مک و کمربند جادهکریدورها در معنای جدید خود، صرفاً راه های مواصلاتی نیستند بلکه مسیرهایی برای تکمیل زنجیره های ارزش نیز به شمار می روند. انرژی، مواد غذایی، صنعتی حوزه هایی هستند که به کریدورها در جهان امروزی معنای خاص می بخشند.با این اوصاف، و متناظر با این واقعیت اقتصاد روز دنیا که در آن رقابت اصلی بین دو قدرت چین و آمریکهست، شاهد شکل گیری دو کریدور از سوی این دو کشور هستیم.از یک سو چین با ابتکار کمربند راه و جاده، تلاش دارد صنایع خود را به سمت صنایع با ارزش افزوده بالاتر حرکت دهد. این کشور در این رهستا سه مسیر تعریف کرده که از دریای مدیترانه تا این کشور ادامه خواهد دارای بود. در طی این مسیر، زیرساخت ها برای انتقال مواد اولیه کشورها به این کشور فراهم خواهد گردید و در مقابل، چین همزمان با صادرات کالا به کشورهای عضو این مسیر، صنایع نسل پایین تر خود را نیز با آن ها به اشتراک خواهد گذاشت. درخور ذکر هست ایران در طول یکی از مسیرهای سه گانه این کریدور قرار گرفته هست که دو مزیت بارز نسبت به دو مسیر دیگر دارد: اول تراکم جمعیتی بالاتر و ثانیاً وجود اقتصاد صاحب کامودیتی های اصلی (کالاهای اساسی که برای تولید سایر کالاها به کار می روند مانند طلا و نفت، محصولات کشاورزی و فلزات اساسی).از دیگر سو در سال های اخیر، شاهد این هستیم که ایالات متحده برای محافظت از موقعیت خود در برابر چین، همکاری های امنیتی اقتصادی خود را در مسیری که با عنوان آی مک شناخته می شود، و با هستفاده از پیمانی تحت عنوان پیمان ابراهیم دنبال کرده هست. سرمایه گذاری این کریدور بر روی طلا، جواهرات، الماس، کالاهای با فناوری بالا و حمل و نقل ترکیبی هست که از هند تا امارات به صورت دریایی آغاز می شود و پس از گذشت از امارات و عربستان به اسرائیل و دریای مدیترانه و سپس اروپا می رسد.۵ مولفه راهبردی کنش امارات در کریدور آی مکدر کریدور آی مک، نقش آفرینی امارات بسیار جدی هست و مولفه های راهبردی کنش امارات را می توان به صورت زیر برشمرد:۱-تمرکز بالا بر اقتصاد ساحل به عنوان بازیگری حداکثری در تجارت با ابعاد بالا۲-سرمایه گذاری بر فناوری های نرم افزاری در اتصال به هند و رژیم صهیونیستی (به عنوان قطب های این حوزه) که در برنامه ۵۰ امارات متجلی گردیده هست.۳-تمرکز بر فناوری های سطح بالای کشاورزی و ایجاد شهرک های غذایی در نقاط هدف۴-حضور در بازار حمل و نقل ترکیبی پرسرعت برای تحکیم جایگاه در کالاهای با ارزش افزوده بالا نظیر کالاهای فناورانه، طلا و جواهرات۵-تلاش برای حفظ جایگاه امارات به عنوان هاب ارزی منطقه و فرامنطقه​​​​وابستگی تجاری ایران در نقطه اشتباهآمارهای رسمی گمرک در سال های اخیر نشان می دهد که امارات در سال های اخیر، نخستین مبدأ واردات کالا به مقصد ایران و یکی از چهار کشور مقصد کالاهای ایرانی قرار دارای بوده هست. (جدول زیر به جایگاه امارات در بین کشورهای مقصد صادرات ایران و صادرکننده کالا به ایران پرداخته هست). این موضوع، وابستگی بالای ایران به امارات در حوزه تجارت خارجی را نشان می دهد.با این حال، نکته قابل تامل این‎جهست که سهم این کشور و این وابستگی، صرفاً یک موضوع تجاری ساده نیست. در بیشتر موارد، امارات فقط مسیر واسطه هست، نه مبدأ تولید. به عبارتی، حتی زمانی که واردات از چین یا هند انجام خواهد گردید، امارات در جایگاه «دلال لجستیکی» و «دلال ارزی» قرار دارد. درواقع، این کشور در حال ایفای همان نقشی هست که آی‌مک به دنبال تثبیت آن هست: تبدیل امارات به گره اصلی تجارت منطقه‌ای، به‌ویژه در حوزه آسیای غربی.دلار واردات، در دبیاز جهات دیگر ماجرا فقط به تجارت کالایی ختم نخواهد گردید. با وجود تلاش‌های چندینین‌باره برای کاهش نقش دبی در تجارت ارزی ایران، هنوز هم حجم بالایی از حواله‌های ارزی از طریق صرافی‌های مستقر در این شیخ‌نشین انجام خواهد گردید. به عبارتی، صرفاً در خصوص واردات، دلار نیز در دبی تأمین خواهد گردید، و حتی قراردادهای وارداتی در همان جا بسته خواهد گردید. این یعنی بخش مهمی از زنجیره تأمین ایران – از واردات تا انتقال ارز – در سرزمینی مستقر هست که در تحولات ژئوپلیتیکی منطقه، در صف‌بندی مقابل ایران قرار گرفته هست. تداوم این وضعیت، نه‌تنها از منظر امنیت اقتصادی و تجاری، بلکه از منظر «خطرات راهبردی» نیز مسئله‌ساز هست.گزارش کیهان به نقل از مجید شاکری، کارشناس اقتصادی، ابعاد وابستگی ارز تجاری کشور به امارات را بهتر توضیح داده و می گوید: معضل سیستم ارزی ایران این هست که منابع ما به صورت یوآن وارد خواهد گردید و با واحد درهم معامله خواهد گردید و با ترازنامه یک بانک یوآنی کار انجام می‌دهد. به طور میانگین، ۸۵ درصد مصارف ما با واحد درهم هست.به گزارش مرکز پژوهش های مجلس (به شماره ۱۹۱۰۸) امارات از آن جا که هم‌اکنون، یک قلمرو تسویه ارز دلاری هست، برای آمریکا ارزش راهبردی دارد و ایالات متحده با این ابزار رفتار بازیگرانی نظیر ایران را کنترل می کند. هر چندین امارات برای حفظ این جایگاه، ناچار به برقراری حدی از کنترل تنش با ایران هست. اهمیت این موضوع آن چنان هست که ردپای اختلال در مسیر ارزی ایران در امارات را می توان در ایجاد شوک های ارزی چندین سال اخیر مشاهده کرد.تناقض راهبردی ایرانتقابل آمریکا و چین در جنگ کریدورها که موجب گردیده امارات و ایران عملاً در دو سوی این میدان قرار بگیرند و از جهات دیگر شاهد  وابستگی بالای ارزی و کالایی ایران در تجارت خارجی به امارات هستیم، همه گویای یک تناقض هست و آن این که ایران به عنوان یکی از گره‌های کلیدی شمال خلیج فارس، عملاً در شرایطی قرار گرفته که جنوب خلیج فارس را – که حالا با غرب هم‌رهستا گردیده – به‌عنوان نقطه اتکا انتخاب کرده هست.اما مسئله فقط به تداوم وابستگی به امارات از منظر تهدید امنیتی و اقتصاد سیاسی نیز ختم نمی شود. بلکه از منظر از دست رفتن فرصت‌ها نیز اهمیت دارد. ایران با موقعیتی ممتاز در جغرافیای سیاسی اوراسیا، امکان داردست خود به یک هاب ارزی، تجاری و لجستیکی تبدیل  شود. اما نقرار دارای بود نقشه راه روشن، ناهماهنگی نهادی و سیهست‌گذاری‌های کوتاه‌مدت باعث گردیده این ظرفیت‌ها یا بی‌هستفاده بمانند یا در اختیار رقیب قرار بگیرند. به بیان دیگر، تجارت با امارات فقط یک انتخاب اقتصادی نیست، بلکه یک نشانه از غیبت راهبرد اقتصادی هست. نشانه‌ای از آن‌که در غیاب یک سیهست تجاری هدفمند، کشور به‌راحتی در دام کریدورهای طراحی‌گردیده توسط دیگران گرفتار خواهد گردید.۴ مسیر برون رفت؛ از کاهش وابستگی تا بازتنظیم جایگاه ژئوپلیتیکدر شرایطی که نظم جهانی در حال بازترسیم مسیرهای ژئوپلیتیکی هست و کشورهایی مانند امارات، عربستان، هند و حتی ترکیه با تعریف جایگاه خود در کریدورهای آینده به‌دنبال بیشینه‌سازی منافع ژئوپلیتیکی هستند، ایران همچنان اسیر ساختارهای واسطه‌ای، روابط سنتی و عدم تنوع در مسیرها و بازیگران تجاری باقی مانده هست و البته طبق آن چه بیان کرده گردید، در ادبیات نظم نوین جهانی، صرفاً به ابتکار فوق العاده مهم «مقاومت» دست زده هست. با این حال برای برون‌رفت از وضعیت یادگردیده، دست‌کم چهار راهکار کلان قابل پیشنهاد هست:۱. طراحی نقشه ارزی مبتنی بر هم‌پیمانان هستراتژیک: هم‌اکنون، درهم امارات نقش واسطه در اغلب تراکنش‌های تجاری ایران را بازی انجام می‌دهد. این در حالی هست که ایران امکان داردد با ایجاد سبدی از ارزهای قابل اتکا (از یوآن چین و روپیه هند تا لیر ترکیه و روبل روسیه) و راه‌اندازی خطوط تسویه دوجانبه یا پیمان‌های پولی منطقه‌ای، نظام پرداخت خود را از قبضه امارات خارج کند. این موضوع نیازمند توافقات سطح بالا، حضور فعال بانک مرکزی در دیپلماسی پولی و ایجاد نهادهای مشترک تسویه هست.۲. تنوع‌بخشی هدفمند به مبادی وارداتی و مقاصد صادراتی: امارات عملاً به دروازه ورود کالا به ایران تبدیل گردیده؛ چه از طریق صادرات مستقیم و چه به شکل ترانزیت. این مسئله هم ایران را در برابر اختلالات یا فشارهای سیاسی آسیب‌پذیر کرده، هم هزینه مبادلات را لااقل در مقاطع خاص افزایش داده هست. ایران باید با فعال‌سازی ظرفیت‌های مرزی در کشورهای همسو مانند ترکیه، پاکستان و بندر چابهار به دنبال مسیرهای جایگزین باگردید. نیز افزایش تعاملات با کشورهای آسیای میانه، آفریقا و حتی شرق اروپا امکان داردد مقاصد صادراتی جدیدی فراهم کند.۳. بازتعریف نقش ایران در کریدورها با اولویت اتصال به کمربند-راه: در تقابل با پروژه IMEC که ایران را عملاً دور می‌زند، فرصت‌های زیادی برای مشارکت در پروژه «کمربند و راه» چین وجود دارد. ایران باید با دیپلماسی حمل‌ونقلی فعال با کشورهای مسیر این پروژه، نه‌تنها خود را به عنوان مسیر جایگزین تثبیت کند، بلکه به‌دنبال انتفاع ژئوپلیتیک از موقعیت ترانزیتی‌اش باگردید. راه اندازی راه‌آهن چین-ایران که بخش مهمی از طرح کمربند و جاده به شمار می رود و در ماه های اخیر فعال گردیده هست،  می تواند نقطه امیدبخش مهمی در این زمینه به شمار آید.۴. ایجاد «هاب هوشمند منطقه‌ای» در سواحل جنوب: در شرایط فعلی، بنادر جنوبی ایران مانند بندرعباس، بوشهر یا حتی چابهار نتوانسته‌اند نقش محوری در زنجیره تأمین منطقه‌ای ایفا کنند. در حالی که امارات با بنادر دبی و فجیره توانسته‌ در این حوزه هاب منطقه‌ای باگردید. ایران باید با ترکیبی از مشوق‌های سرمایه‌گذاری، فناوری دیجیتال در لجستیک و همکاری با شرکت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، بنادر خود را به مراکز پردازش، بسته‌بندی، ارزش‌افزایی و توزیع کالا در سطح منطقه ارتقا دهد. تعیین تکلیف مشارکت هندی ها در بندر چابهار که معلوم نیست عملاً چه سهم مهمی در توسعه این بندر دارند، یکی از تکالیف مهم و برزمین مانده هست.ایران؛ بازیگری در حاشیه یا معمار نظم آینده؟در جهان امروز، وابستگی صرف به یک شریک تجاری آن هم در میانه صف‌بندی‌های ژئوپلیتیکی متناقض، یک آسیب راهبردی هست. امارات متحده عربی نه صرفاً یک شریک تجاری، بلکه بخشی از معماری نظم آینده در جبهه مقابل ایران هست. ادامه این وضعیت، به معنای اتلاف منابع ملی، تهدید هستقلال اقتصادی و حتی تضعیف موقعیت منطقه‌ای ایران خواهد قرار دارای بود. آینده ایران در گرو انتخابی آگاهانه میان «بازیگری در حاشیه» یا «معماری در متن» هست؛ انتخابی که از دل بازتنظیم فوری مسیرهای تجاری و ارزی و تعریف مجدد جایگاه ژئوپلیتیک کشور عبور انجام می‌دهد./ خراسان
تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه