- اخبار اقتصادی -به گزارش پول و تجارت، در میانهی تحولات جهانی صنعت و رقابت گردیدید کشورها بر سر فناوری و نوآوری، گزارشی از مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تصویری نگرانکننده از وضعیت درونی صنعت ایران ترسیم انجام میدهد. آنچه در این گزارش برجسته هست، نه فقط ضعف در شاخصهای کلی نوآوری، بلکه اختلال ساختاری در مسیرهای اصلی انتقال فناوری به بخش صنعت کشور هست.سه مسیر اصلی که در اغلب کشورها وظیفه تزریق دانش و ارتقای تکنولوژی به صنعت را بر عهده دارند، در ایران نیز قابل شناساییاند: آموزش و بهکارگیری نیروی انسانی تحصیلکرده، سرمایهگذاری مستقیم بنگاهها در تحقیق و توسعه (R&D)، و واردات ماشینآلات و تجهیزات مدرن.تاثیر منفی خاموشیها بر هزینهها و روند تولید واحدهای صنعتیاما دادهها و تحلیلهای ارائهگردیده در این گزارش نشان میدهند که هیچیک از این مسیرها در ایران نتوانستهاند وظیفه خود را به شکل مؤثر ایفا کنند.نخستین مسیر، نیروی انسانی تحصیلکرده هست. طی سالهای اخیر، ترکیب نیروی کار در بخش صنعت تغییر کرده و سهم شاغلان دارای تحصیلات دانشچندین اوقات رو به افزایش گذاشته هست. در نگاه نخست، این تغییر امکان داردد نویدبخش ارتقای کیفی تولید باگردید. اما وقتی به نسبت سرمایهگذاری بنگاهها برای آموزش این نیروی انسانی نگاه میکنیم، با واقعیتی متناقض روبهرو میشویم. بنگاههای صنعتی ایران، بهرغم هستفاده از نیروی دانشچندین اوقات، عملاً هزینهای برای ارتقای مهارت آنها صرف نمیکنند. شاخص «نسبت هزینه آموزشی به ارزش افزوده» در کارگاههای صنعتی، حتی در بهترین حالت نیز از 0.1 درصد فراتر نرفته هست. روند این شاخص نهتنها پایین، بلکه نزولی هم قرار دارای بوده و این یعنی تغییر ترکیب نیروی انسانی، بدون تغییر در بهرهوری یا خلاقیت.در مسیر دوم، یعنی تحقیق و توسعه درونبنچندین اوقات، وضعیت از این هم نگرانکنندهتر هست. در بیشتر رشتههای صنعتی، سهم تحقیق و توسعه از ارزش افزوده، رقمی کمتر از 0.3 درصد را نشان میدهد؛ در حالی که در بسیاری از کشورها، این شاخص به حدود 2 درصد میرسد. حتی در صنایع دارویی که معمولاً جلوتر از بقیه هستند، هزینه R&D به سختی از 1 درصد عبور انجام میدهد. صنایع خودرو، الکترونیک و غذایی نیز با وجود اهمیتشان، از هستاندارد جهانی فاصله دارند. در واقع، بخش عمدهی صنایع ایرانی نه در حال توسعه دانش هستند، نه محصول جدیدی خلق میکنند، و نه از نوآوری بهرهبرداری میکنند. آنها صرفاً تولیدکنندهاند؛ آنهم با دانش ایستا.اما شاید مهمترین و پرهزینهترین مسیر، انتقال فناوری از طریق واردات ماشینآلات و تجهیزات باگردید. این روش که امکان داردد مکملی برای نوآوری بومی باگردید، در ایران تبدیل به مسیر غالب و جایگزین تحقیق و توسعه داخلی گردیده هست.صنایع برای بهروزرسانی خطوط تولید خود، عمدتاً به خرید تجهیزات خارجی متکی هستند، آنهم بدون اینکه انتقال مؤثر دانش فنی در کنار آن صورت گیرد. نقرار دارای بود الزامات برای "انتقال تکنولوژی همراه با تجهیزات"، باعث گردیده این مسیر بهجای اینکه پیشران باگردید، صرفاً وابستگی بیشتر ایجاد کند. در شرایطی که فشارهای ارزی و تحریمها ادامه دارد، تکیه بر واردات بهتنهایی نهتنها راهحل نیست، بلکه ریسک بزرگی برای آیندهی صنعت کشور هست.از مجموع این دادهها، امکان دارد چنین نتیجه گرفت: مسیرهای اصلی تقویت فناوری در صنعت ایران، یا ضعیفاند، یا منحرف گردیدهاند. اگرچه حضور نیروی تحصیلکرده افزایش یافته، اما زمینه برای بهکارگیری مؤثر آن فراهم نیست. اگرچه صحبت از نوآوری و تحقیق و توسعه بسیار گردیده، اما در عمل هزینهای پای آن گذاشته نگردیده هست. و اگرچه واردات فناوری ادامه دارد، اما بدون یادگیری، این فناوریها صرفاً ماشینآلاتی خام باقی میمانند.مرکز پژوهشهای مجلس چندین پیشنهاد کلیدی ارائه میدهد. نخست، باید صنایع را به سرمایهگذاری در آموزش و تحقیق و توسعه تشویق کرد؛ یا حتی با ابزارهایی مثل معافیت مالیاتی یا سهمیههای اعتباری، آن را الزامآور ساخت. دوم، باید مدل واردات فناوری بازنگری شود تا انتقال دانش فنی و آموزش نیروها بخشی جدانگردیدنی از هر قرارداد باگردید. و سوم، ارتباط نظاممند میان صنعت و دانشگاه باید تقویت شود، تا پژوهشگران جوان و فعالان تولید در یک زیستبوم مشترک قرار گیرند.برای دسترسی به متن این گزارشاینجاکلیک کنید.انتهای پیام/
دیدگاهها