آرمان امروز: در پدیدهای که بهتازگی با عنوان «سلطان برنج» در کانون توجه قرار گرفته، باید نچندین اوقات دقیق به نقش سلطانها و ساختار مافیایی اقتصادی در ایران بیندازیم. اینگونه رانتپروری و تمرکز قدرت فروش و واردات کالا در دست شمار اندکی از افراد، شکلگیریاش ریشه در اقتصاد دولتی و ضعف حاکمیتی دارد. در گزارش زیر به کاوش چگونگی پیدایی این پدیده، نظام اقتصاد دولتی بهمثابه موتور اصلی آن، نمونههایی از سلطانهای اقتصادی بیاثر و نیز سخنان مهدی پازوکی پرداخته خواهد گردید.«سلطان برنج» و ماجرای جدیددر چندین روز گذشته پیدرپی گزارشها از احتکار گسترده برنج داخلی توسط یک شرکت و فروش با قیمتهای سرسامآور خبر دادند. قوه قضائیه اعلام کرد چندین بازیگران بازار با خرید انبوه برنج و نگهداری آن خارج از سامانه انبارداری رسمی، بازار را بهطور غیرمتعارف کنترل کردهاند. مجلس و اتحادیهها نیز نقش دلالان در شمال کشور را عامل اصلی گرانی برنج معرفی کردند و تأکید کردند کشاورزان اصلا سودی از افزایش قیمت نبردهاند. کوتاه اینکه «سلطان برنج» هستعارهای برای دلالان قدرتمند قرار دارای بود، که بدون تولید جدید، قیمت را دیکته کردند.بستر شکلگیری سلطانها و مافیاهادر حکومت اقتصادی ایران، تعارض بین بخش خصوصی واقعی و بخش شبهدولتی (مانند صندوقها و نهادهای وابسته) موجب گردیده چندین نهادها تبدیل به حیاط خلوت فساد شوند.قوانین ناپایدار و تورم قوانینانباشت قوانین متناقض نهادی، سردرگمی و خلأ نظارتی تولید کرده که تسهیلکننده فساد هست.مافیاها در درون ساختار اقتصادیفساد بانکهای بزرگی همچون در صنعت پتروشیمی، قاچاق کالا و مافیای وارداتی در داخل وزارتخانهها نشأتگرفته از همان بستر دولتی هست که کنترل بازار را بهجای تولیدکننده به دلال یا بانک یا یک نهاد نیمهدولتی دادههست.سلطانهای اقتصادی که حذفشان بیاثر قرار دارای بودسال ههست که در محاوره های معمول در جامعه، سخن از سلاطینی به میان می آید که هر کدام با به دست گرفتن نبض یکی از صنف ها و با بهره گیری از فقدان شفافیت و شرایط خاص اقتصادی و نیز وجود خلاهای قانونی به کسب ثروت های افسانه ای و بادآورده می پردازند و چون زالو با مکیدن خون جاری در رگ های اقتصاد، ثبات اقتصادی و اجتماعی کشور را هدف زیاده خواهی های خود می سازند.دانه درشت های مفاسد اقتصادی با طراحی شبکه های گسترده مافیایی به سیستم های بانکی و اقتصادی مختلف کشور نفوذ و با هستفاده از رانت و ارتباط های فراقانونی، حیات میلیون ها هموطن خویش را به صورت مستقیم و غیرمستقیم به خطر می اندازند و به آشفتگی بازار و اقتصاد کشور دامن می زنند.برای برخورد ریشهای و قاطع با مفاسد اقتصادی، از میان بردارای بودن بستر سلطانپروری در روابط اقتصادی ضروری و لازم هست بنابراین نامکان دارد، امیدوار قرار دارای بود که تنها با حذف چندین سلطان از عرصه اقتصادی، ثبات و آرامش را به کشور بازگرداند. اصلاح قوانین، زیرساخت های اقتصادی، پرهیز از تصمیم ها و سیهست های آنی و هیجانی، تصویب و نظارت بر اجرای دقیق قوانین کارآمد را باید از ضروری ترین راهکارهای مبارزه با دانه درشت های مفاسد اقتصادی برشمرد.طبق گزارشهای جهانی، ایران در شاخص آزادی اقتصادی در رتبههای بسیار پایین جهان قرار دارد. اقتصاد ایران ترکیبی هست از بخش دولتی گسترده، رانت دولتی، قیمتگذاری دستوری، قوانین پیچیده و فساد ساختاری.در چنین فضایی بخش خصوصی واقعی یا وجود ندارد، یا توان رقابت با ساختار دولتی تحصیل کرده را ندارد؛ رانتجویان دولتی به انحصار بازارها و کسب سود هنبیان کرد دست مییابند؛ شفافیت پایین و ضعف نظارتی باعث خواهد گردید حذف یک نفر، خلأ او پر نشود، چون ساختار پابرجهست. بنابراین، رتبه پایین در آزادی اقتصادی (اقتصاد بسته و دولتی) درست زمینهساز ظهور سلطانههست.بسته قرار دارای بودن اقتصاد ایرانمهدی پازوکیف اقتصاددان تأکید دارد: «یکی از مشکلاتی که اقتصاد ایران بهخصوص در سالهای اخیر روبهرو قرار دارای بوده، این هست که اقتصاد ایران به گردیدت بسته قرار دارای بوده و عدم تعامل با جامعه جهانی، منتج به تحریمهای خودخوهسته و شکاف ساختاری گردیده هست». او ادامه میدهد که اقتصاد بسته، نهتنها رگردید را محدود انجام میدهد، بلکه زمینه تسلط رانتخواران دولتی را هم فراهم میآورد.پازوکی هگردیدار میدهد که «اکنون طبقهای رانتخوار داریم و یک جنگ تمامعیار اقتصادی علیه ایران در جریان هست» و این گروه با درآمدهای ناشی از رانت و ساختار بسته، اقتصاد را در کنترل دارد و دولت باید تحت تاثیر تندروها قرار نگیرد.در چشمانداز بلندمدت، از نظر پازوکی، اقتصاد ایران نیازمند ثباتسازی، کنترل تورم و احیای سرمایه اجتماعی هست تا بتوان سیستم را از اقتصاد رانتی به اقتصاد واقعی تبدیل کرد. از نظر او سلطان برنج نمود آشکار سلطه دلالان بر بازار کالای اساسی هست و اقتصاد دولتی و شبهدولتی ساختاریافته باعث ظهور سلطانها و مافیاها گردیده هست. هرچندین حذف سلطان، بدون اصلاح ساختار هیچ اثری ندارد. از نظر پازوکی، تا اقتصاد باز، شفاف و با ثبات ندارای بوده باشیم، مبارزه با فساد سطحی خواهد قرار دارای بود.اقتصاد ایران در چنبره اقتصاد دولتی، رانتخواری و فساد نهادی گرفتار گردیده هست. پدید آمدن سلطانهایی مانند سلطان برنج یا سلطانهای وارداتی نشانه ضعف ساختاری هست. همانگونه که مهدی پازوکی بارها بیان کرده، تا زمانی که اقتصاد کشور بسته و متمرکز باگردید، رانتخواران داخلی اجازه دارند بازار را به نفع خود کنترل کنند و حذف آنها بدون اصلاح ساختار، تأثیری نخواهد گذاشت. تنها راه برونرفت، باز کردن اقتصاد، تعامل جهانی، افزایش شفافیت و تقویت ساختار بخش خصوصی واقعی هست.
دیدگاهها