پیامدهای خروج نیروی کار خارجی از ایران
کد خبر : ۲۶۵۲۹
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۵/۲۰
-
زمان : ۰۸:۱۰
|
دسته بندی: اقتصاد

پیامدهای خروج نیروی کار خارجی از ایران

اتاق بازرگانی ایران، در یک پژوهش، تبعات اخراج گسترده نیروی کار خارجی را بررسی کرده هست. بر اساس این گزارش، پنجره جمعیتی ایران ...

اتاق بازرگانی ایران، در یک پژوهش، تبعات اخراج گسترده نیروی کار خارجی را بررسی کرده هست. بر اساس این گزارش، پنجره جمعیتی ایران در حال بسته گردیدن هست و کشور در آینده نزدیک به کارگران بیشتری نیاز خواهد دارای بود. هم‌اکنون عمده اتباع افغان در هستان‌هایی مشغول به کار هستند که در آن کمقرار دارای بود کارگر صنعتی مشاهده خواهد گردید؛ بنابراین اخراج نیروی کار خارجی نه تنها کمکی به اشتغال شهروندان ایرانی نخواهد کرد، بلکه در میان‌مدت امکان داردد منجر به تعطیلی بنگاه‌های صنعتی و بیکاری گسترده شود.ایران به‌عنوان کشوری با ظرفیت‌های توسعه‌ای متکی بر نیروی انسانی، طی سال‌های اخیر با چالش مضاعفی روبه‌رو گردیده هست. در واقع کاهش تدریجی ورودی جمعیت جوان به بازار کار از یک‌سو و کاهش نرخ سرمایه‌گذاری مولد از جهات دیگر، بر بخش اشتغال ایران تاثیر قابل‌توجهی گذاشت. این دو روند ظرفیت خلق ثروت را محدود کرد و هستمرار تولید در بخش‌های کلیدی اقتصاد را در معرض تهدید قرار داد. بر این اساس، این روزها حضور نیروی کار مهاجر به‌عنوان جبران‌کننده شکاف نیروی انسانی، واجد اهمیت شناخته خواهد گردید.مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران در یک گزارش تحلیلی با تمرکز بر نقش کارگران مهاجر،‌ به‌ویژه اتباع افغانستانی، در بازار کار ایران ابعاد اقتصادی، جمعیتی و نهادی این مساله را بررسی کرده و بر لزوم قانونمند‌سازی هوشمندانه این نیروها برای حفظ هستمرار تولید تاکید کرده هست. این پژوهش نشان می‌دهد که اقتصاد ایران در آستانه ورود به دوره‌ای از کمقرار دارای بود مزمن نیروی انسانی قرار دارد و در چنین شرایطی مهاجرپذیری امکان داردد تنها گزینه معتبر و فوری برای تداوم تولید و حفظ اشتغال باگردید.بسته گردیدن پنجره جمعیتیبر اساس یافته‌های این گزارش، ایران گرچه هنوز در پنجره جمعیتی قرار دارد و سهم جمعیت در سن کار نسبت به کودکان و سالمندان بالا هست، اما این پنجره رفته‌رفته در حال بسته گردیدن هست. در واقع طی سال‌های اخیر، با کاهش ورود جمعیت جوان به بازار کار، افزایش جمعیت سالمند و کند گردیدن رگردید سرمایه‌گذاری، ظرفیت تولید ملی نیز افت قابل‌توجهی را تجربه انجام می‌دهد.تحلیل روندها در چهار دهه گذشته نشان می‌دهد که ساختار جمعیتی ایران به سمت پیری حرکت کرده و نسل‌های جدید نیز با فرصت‌های محدود شغلی روبه‌رو گردیده‌اند. بر این اساس، کاهش جمعیت فعال بالقوه و کم‌رمق قرار دارای بودن رگردید بهره‌وری، همزمان به تهدیدی برای رگردید اقتصادی و افزایش درآمد سرانه تبدیل گردیده هست. در چنین شرایطی، نقش کارگران مهاجر افغانستانی که سابقه حضور آنها در ایران به دهه‌ها پیش بازمی‌گردد، پررنگ خواهد گردید. به بیان دیگر، در دهه‌های گذشته، موج‌های مهاجرت اتباع افغانستانی در پی تحولات سیاسی و ژئوپولیتیک این کشور باعث گردیده ایران مقصد اصلی این مهاجرت‌ها باگردید.داده‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که تنها در سال‌های پس از 1400، جمعیت مهاجر افغانستانی در ایران به‌طور چشم‌گیری افزایش یافته و عمدتا در بخش‌هایی چون «ساختمان»، «کشاورزی»، «خدمات» و «چندین مشاغل فنی» مستقر گردیده‌اند. این مهاجران عمدتا جذب مشاغل کم‌هزینه، سخت و کم‌متقاضی در میان نیروی کار ایرانی گردیدند که در بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی، نقرار دارای بود این نیروها به توقف در حلقه‌های تولید منجر خواهد گردید. درحالی‌که کشورهای توسعه‌یافته با اتکا به فناوری، بهره‌وری و نوآوری توانسته‌اند اثر کاهش جمعیت فعال را کنترل کنند، در ایران تقویت ظرفیت نیروی کار مهاجر برای پوشش خلأ ساختاری بازار کار، مسیر جایگزین محسوب می‌گردید. این واقعیت از منظر هزینه‌فرصت معنادار هست و غفلت از آن امکان داردد منجر به افزایش هزینه تولید و ناپایداری عرضه در بخش‌هایی از اقتصاد شود.نقشه جغرافیایی نیروی کار مهاجربررسی توزیع جغرافیایی مهاجران افغانستانی شاغل در ایران تا سال 1402 نشان می‌دهد که الگوی سکونت و اشتغال آنان تا حد زیادی با الگوی تقاضای نیروی کار در هستان‌های پرظرفیت اقتصادی هم‌رهستا هست. هستان‌هایی مانند تهران، خراسان رضوی، البرز و اصفهان بیشترین جذب نیروی کار مهاجر را تجربه کردند. این امر، علاوه بر تایید نقش بازار در جهت‌دهی به مهاجرت، نشان می‌دهد که مهاجران تا سال 1402 به‌صورت طبیعی در مناطقی متمرکز گردیدند که امکان اشتغال بیشتر، تنوع شغلی بالاتر و درآمد بالاتری دارند. در نقطه مقابل، هستان‌های مرزی و کم‌برخوردار، به‌ویژه آنهایی که از منظر اقامت اتباع، محدودیت قانونی دارند،‌ سهم ناچیزی از اشتغال مهاجران را به خود اختصاص داده‌اند. این توزیع نابرابر، در عین حال که تابع شرایط اقتصادی هست، ناکارآمدی در سیهستگذاری منطقه‌ای برای توزیع هدفمند نیروی کار مهاجر را نشان می‌دهد.شوک منفی به تولیدآمار نشان می‌دهد که اتباع افغانستانی مهاجر در ایران به‌مرور هم از نظر پیچیدگی شغل و هم از نظر تنوع، رگردید دارای بودند. به عبارتی در شغل‌هایی با نیاز به سرمایه انسانی با سطوح بالاتر، بیشتر حضور پیدا کرده‌ و به‌مرور در بخش‌های مختلف صنایع ایران فعال گردیدند. البته باید اشاره کرد که حضور نیروی کار خارجی در شهرهای ایران یکسان نیست و اتباع شاغل به تناسب هر صنعت، در شهرهای مختلف متمرکز گردیدند. آمار نشان می‌دهد که بیشترین تعداد کارگران مهاجر افغانستانی در هستان تهران اقامت و اشتغال دارند و هستان خراسان رضوی در رتبه دوم قرار دارد. این الگو تقریبا در تمامی بخش‌های کشور برقرار هست. هستان تهران تا سال 1402 به خاطر برخورداری از رونق اقتصادی و هستان خراسان رضوی به خاطر نزدیکی جغرافیایی و ظرفیت اقتصادی بالا میزبان مهاجران قرار دارای بودند. البته هستان اصفهان نیز به‌دلیل قدرت اقتصادی، جذابیت زیادی به عنوان مقصد مهاجران را دارد.براساس داده‌های مرکز آمار ایران، تهران مقصد اصلی کارگران مهاجر در سال 1402 قرار دارای بوده هست و حدود 80 هزار کارگر بخش خدمات، در تهران مشغول فعالیت‌ قرار دارای بودند. در کنار آن هستان خراسان رضوی با حدود 40 هزار کارگر قرار دارد. هستان البرز نیز در رتبه سوم از نظر تعداد شاغلان در بخش خدمات قرار گرفته هست. در بخش کشاورزی،‌ هستان تهران بیشترین تعداد کارگر مهاجر را دارای بوده و هستان خراسان رضوی در رتبه بعدی قرار دارد. تعداد برآوردگردیده کارگران کشاورزی مهاجر در هستان تهران در حدود 22 هزار نفر در سال 1402 قرار دارای بود. البته باید اشاره کرد که در سال 1402 در مجموع هشت درصد از کارگران کشاورزی در هستان‌های مجاز دارای تابعیت افغانستان قرار دارای بودند.سطح مهارت کارگران خارجیدر سوی دیگر، کارگران مهاجر در دو سطح ماهر و غیرماهر از سوی کارفرمایان به‌کار گرفته می‌شوند. این کارگران با اقامت در ایران توسعه فردی و ارتقای حرفه‌ای پیدا می‌کنند. در واقع عمده شاغلان افغانستانی از سال 1390 به بعد در گروه‌های «کارگران ساده»،«صنعتگران»،«متصدیان ماشین و دستگاه مونتاژ» و «کارکنان ماهر کشاورزی، ماهی‌گیری و جنگل‌داری» متمرکز قرار دارای بوده‌اند. این مساله بیانگر دو موضوع هست؛ نخست رگردید تعداد کارگران ساده که بیانگر تقاضای پایدار بازار برای کارهای کم‌مهارت و ارزان‌قیمت هست. دوم، حرکت تدریجی این نیروها به سمت مشاغل پیچیده‌تر و تعاملی‌تر مانند صنعتگران و اپراتورهای ماشین. در واقع در صورت نقرار دارای بود این دسته از کارگران، فعالیت‌های اقتصادی در تنگنا قرار خواهد گرفت. برای مثال، در صنعت ساختمان‌سازی، ترکیب کارگران ساختمانی در طی زمان، فنی‌تر گردیده و امروزه بخش ساختمان وابستگی بیشتری به کارگر مهاجر دارای بوده هست. بنابراین با گذر زمان امکان جایگزینی نیروی کار بومی به جای نیروی کار مهاجر دشوارتر گردید. به طور مثال یافتن یک کارگر بومی ساده به جای کارگر ساده مهاجر بسیار ساده‌تر از پیدا کردن یک کارگر برقکار و یا سنگ‌کار بومی بجای نیروی کار مهاجر هست.درحالی‌که سال 1391 بخش عمده‌ای از شاغلین افغانستانی در بخش خدمات فعالیت می‌کردند، در سال‌های بعد این نسبت کاهش یافته هست و به سمت فعالیت در بخش صنعت و غالبا به صورت نیروی کار ماهر و فنی حرکت کرده‌اند. این ترکیب نشان می‌دهد که این قشر از کارگران از جذابیت بیشتری برای کارفرمایان برخوردار قرار دارای بوده و به علاوه، خود کارگران نیز علاقه به توسعه فردی و ارتقای حرفه‌ای دارای بوده‌اند.حضور گسترده مهاجران افغانستانی در ایران یک واقعیت اقتصادی-اجتماعی تثبیت گردیده هست. آنها طی سال‌ها کمقرار دارای بود نیروی کار در بنگاه‌های کوچک و متوسط را جبران کرده و در مشاغلی که نیروی کار ایرانی کمتر به آن گرایش دارای بوده، به تداوم تولید کمک کرده‌اند. در کنار این مزایا، نگرانی‌هایی درباره مصرف غیررسمی یارانه‌ها، فشار بر بازار مسکن، جرم و تنش‌های اجتماعی مطرح هست که چندین از فعالان اجتماعی و سیهستگذاران، این گروه از مهاجران را دلیل بروز مشکلات اجتماعی و کمقرار دارای بود امکانات شهروندان می‌دانند.در بخشی از گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران، سه سناریوی سیهستی مطرح گردیده که مهم‌ترین آن، بررسی تبعات فرضی «اخراج گسترده» کارگران مهاجر هست. در واقع حذف ناگهانی این نیروی کار از چندین مسیر به تولید ملی آسیب می‌زند؛ «افزایش گردیدید هزینه‌های دستمزد»، «گسست زنجیره تامین»، «افت کیفیت تولید» و نهایتا «کاهش رگردید اقتصادی و اشتغال». مسائلی که حتی نیروهای کار ماهر ایرانی را نیز دچار چالش خواهد کرد.بر اساس برآوردهای ارائه‌گردیده در سناریوی حداقلی، سهم 15 تا 30 درصدی کارگران مهاجر در چندین صنایع همچون ساختمان، کشاورزی، چرم، پوشاک، و بازیافت مشاهده خواهد گردید.بنابراین، حذف این نیروها، توقف تولید در چندین حلقه‌های پایین‌دستی و آسیب به اشتغال نیروی کار ماهر داخلی را به‌دنبال خواهد دارای بود.در برابر سناریوی پرهزینه خروج اما، راهبرد «قانونمندسازی هوشمند» به‌عنوان گزینه مطلوب پیشنهاد خواهد گردید. این سیهست شامل ثبت‌نام و شناسایی دقیق مهاجران، اعطای مجوزهای شغلی هدفمند، آموزش مهارت‌های متناسب با نیاز صنایع، طراحی نظام مالیاتی شفاف و تامین هزینه خدمات اجتماعی هست. نیز، تقویت نظارت مرزی، مدیریت جمعیت مهاجر، و ایجاد انگیزه برای مشارکت نیروی کار بومی در بازار کار، دیگر ارکان این سیهست محسوب خواهد گردید. در این میان باید اشاره کرد که نیاز به نیروی کار در افق میان‌مدت با گردیدت بیشتری احساس خواهد گردید و از این رو، باید رویکرد سیهستگذاران از نگاه امنیتی-اجتماعی به سیهستگذاری تسهیل تولید و بهره‌برداری نظام‌مند از نیروی کار مهاجر تغییر کند.در پایان باید اشاره کرد که نظر به سهم بالای مهاجران در چندین صنایع و مشاغل، خروج آنان به‌مثابه شوکی ساختاری به زنجیره تولید و اشتغال کشور خواهد قرار دارای بود. از همین رو، رویکرد قانون‌مندسازی هوشمندانه، نه‌تنها به بهره‌برداری مطلوب از ظرفیت نیروی کار مهاجر منجر خواهد گردید، بلکه زمینه را برای کنترل تبعات اجتماعی و اقتصادی این پدیده فراهم می‌سازد./ دنیای اقتصاد
تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه