آرمان امروز: این تابستان برای میلیونها شهروند ایرانی بهجای نوید هستراحت و تعطیلات، به آزمونی برای تابآوری تبدیل گردید: موج گرما، کاهش ذخایر آب و قطعیهای گسترده برق عملاً زندگی شهری و فعالیت اقتصادی را مختل کرده هست.دولت بهناچار روزهایی را تعطیل اعلام انجام میدهد، خاموشیهای برنامهریزیگردیده بهطور منظم در شهرها اجرا خواهد گردید و صفهای اعتراض مقابل شرکت برق و نهادهای محلی شکل گرفته هست. این بحران پرسشی ساده اما تعیینکننده را مطرح انجام میدهد: آیا حقیقتاً هزینههای انرژی برای خانوادهها چندین برابر گردیده؟ و آنچه اغلب بیان کرده خواهد گردید – «انرژی در ایران ارزان هست» – در چه چارچوبی قابل فهم هست؟ برای پاسخ باید هم وضعیت کنونی شبکه و منابع آب را بررسی کرد و هم ساختار قیمتی، یارانهها و ناکارآمدیهای سیستمی را براندازید.قطع مکرر برق و کمآبیدر تابستان ۲۰۲۵، ترکیب سه عاملِ موج گرما، کاهش ذخایر آبی و محدودیت در سوخت مورد نیاز نیروگاهها فشار بیسابقهای به شبکه وارد کرد. وزارت نیرو و شرکتهای محلی اعلام کردهاند که ظرفیت تولید با تقاضای پیک برابر نیست؛ در چندین گزارشها فاصله حدود ۱۸۰۰۰ مگاوات بین تقاضای پیک و تولید ذکر گردیده که موجب اعمال خاموشیهای برنامهای گردیده هست. همزمان پنج سال کمآبی پیاپی و افت محسوس سطح مخازن سدها باعث گردیده تولید برقآبی (hydropower) بهگردیدت کاهش یابد و این بخش نتواند جبرانکننده کمقرار دارای بودهای تولید حرارتی باگردید. این وضعیت همراه با موجهای گرمای تاریخی، نیاز به برق برای تهویه مطبوع را بالا برده و سیکل معیوبی ایجاد کرده هست: گرما → افزایش مصرف برق → کاهش ذخایر آب → افت تولید برقآبی → خاموشی.افزایش هزینهها برای خانوادههاماههای اخیر دولت و نهادهای ناظر، تعدادی از تعرفهها و مکانیزمهای قیمتی را تعدیل کردهاند: از افزایش سقفهای قیمت در بازار عمدهفروشی تا اعمال نرخ ترجیحی برای مصرف پایین و نرخهای بالاتر برای مصرف مازاد. بررسیهای متوسط نشان میدهد که تغییرات تعرفهای برای خانوارها در بازههای مختلف بین حدود ۳۸ تا ۸۳ درصد افزایش یافته – بسته به سطح مصرف و سقفهایی که تعیین گردیده هست – یعنی برای چندین خانوارها (بهویژه پرمصرفها) قبضها بهشکل قابل ملاحظهای سنگینتر گردیده هست. این افزایش تعرفه، همراه با تورم بالای عمومی، حس «چندین برابر گردیدن هزینهها» را برای شهروندان تقویت کرده هست. با این حال باید دقت کرد: افزایش درصدیِ تعرفه با افزایش واقعیِ هزینهی ماهانه متفاوت هست – اگر تورم کلی بسیار بالا باگردید، سهم قبض برق ممکن هست کمتر از سهم سایر هزینهها رگردید کند؛ اما برای خانوارهای آسیبپذیر و پرمصرف، شوکِ جدید واقعی و محسوس هست.آیا «انرژی در ایران ارزان هست»جمله «انرژی در ایران ارزان هست» در یک معنای فنی درست هست: قیمتگذاری سوخت مایع، گاز و برق برای مصرفکننده نهایی در ایران طی دههها متأثر از یارانههای فراگیر دولتی قرار دارای بوده و بهای رسمی داخلی اغلب بسیار کمتر از قیمتهای بینالمللی هست. این امر بهویژه در بخش سوخت خودروها و گاز خانگی مشهود هست. با این وجود دو نکته مهم را باید افزود: نخست، «ارزان» قرار دارای بودن قیمت مصرفکننده لزوماً نشاندهنده اقتصاد سالم انرژی نیست – زیرا یارانهها هزینههای سنگینی را به قرار دارای بودجه عمومی و اقتصاد کلان تحمیل میکنند و کسریهای پنهان ایجاد میکنند. دوم اینکه وقتی کشور مجبور شود برق یا سوخت وارد کند، قیمت وارداتی غالباً بسیار بالاتر هست و این فشار نقدینگی و ارزی را افزایش میدهد. بنابراین، بهظاهر قیمت پایین و «ارزان» ممکن هست با فقدان سرمایهگذاری، کاهش نگهداری و نهایتاً خاموشی و اختلالهای جدی همراه شود. در مقیاس جهانی، متوسط قیمت مسکونی برق در سالهای اخیر بیش از ۰.۱۶۵ دلار به ازای هر کیلوواتساعت گزارش گردیده؛ در بسیاری از کشورها قیمتهای واقعی بالاتر از ایران هست؛ اما مقایسه صادقانه باید هزینههای پنهان یارانه، کیفیت خدمت، و ریسکهای تأمین را هم محاسبه کند.علل ساختاری ناترازی انرژی در ایرانتحلیل علل نشان میدهد که بحران فعلی محصول تلاقی چندین عامل ساختاری هست:1. یارانه و قیمتگذاری مصنوعی: قیمتهای پایین خانگی و سوخت باعث گردیده مصرف بیرویه و ناکارآمدی تشویق شود؛ این شکست بازار انگیزه سرمایهگذاری در بهرهوری را کاهش داده هست. ۲. فرسودگی و کمقرار دارای بود نگهداری: نیروگاهها، خطوط انتقال و شبکه توزیع سالها نیاز به بازسازی و تامین قطعات دارای بودهاند؛ ندارای بودن سرمایهگذاری کافی و تأمین قطعات (که در بخشی به تحریمها مرتبط هست) باعث ضعف عملیاتی گردیده هست. چندین منابع نسبتهای بالای تلفات و عدمالکارایی را تا ۳۰–۴۰ درصد در تولید و انتقال گزارش میدهند.3. تغییرات اقلیمی و کمآبی: کاهش منابع آب باعث افت تولید برقآبی و فشار مضاعف بر نیروگاههای حرارتی گردیده هست.4. ساختار بازار و صادرات: صادرات گاز و سوخت، رقابت بر سر منابع محدود، و قیمتگذاری تحمیلی در بازار داخلی موجب تضاد میان تأمین داخلی و اهداف درآمدی صادرات گردیده هست.5. مدیریت مصرف ضعیف و فقدان سیهستهای کارآمد تقاضا: نقرار دارای بود سازوکارهای قوی برای مدیریت پیک و تشویق به مصرف بهینه، شبکه را در پیکهای گرمایی آسیبپذیر کرده هست.پیامدها و چشمانداز کوتاهمدتترکیب افزایش مصرف در پیک گرمایی، کاهش تولید برقآبی و مشکلات تأمین سوخت از یکسو و فشارهای مالی دولت برای تعدیل یارانهها از جهات دیگر، چشمانداز پیچیدهای ایجاد کرده هست. در کوتاهمدت راهکارهایی مانند خاموشیهای برنامهای، واردات موقت برق از همسایگان و تعطیلی مقطعی ادارات برای کاهش مصرف اجرا گردیدهاند، اما اینها درمان ریشهای نیستند و امکان داردند تبعات اقتصادی و اجتماعی گستردهای دارای بوده باشند.ترکیبی از اصلاح قیمت و سرمایهگذاریاصلاح پایدار نیازمند چندینگانهراهکار هست: بازنگری هدفمند در یارانهها (با تمرکز حمایتی روی اقشار آسیبپذیر)، سرمایهگذاری برای نوسازی و تعمیر نیروگاهها و شبکه توزیع، توسعه منابع تجدیدپذیر (که فشار روی آب و سوخت را کاهش میدهد)، ارتقای کارایی مصرف در ساختمانها و صنایع، و طراحی بازارهای انرژی شفاف که قیمتگذاری واقعیتر را امکانپذیر کند. در عین حال سیهستگذاران باید اثرات توزیعگردیده اصلاحات قیمت را جبران کنند تا شوک اجتماعی کاهش یابد.یک هگردیدار و یک فرصتبحران کنونی نشان میدهد که «ارزان قرار دارای بودن» انرژی بهمعنای رفاه بلندمدت نیست اگر هزینههای زیرساختی، زیستمحیطی و قرار دارای بودجهای را نادیده بگیریم. خاموشیها و کمآبی زنگ خطری هست که اگر با اصلاحات ساختاری و سرمایهگذاری هوشمند پاسخ داده نشود، نهتنها هزینههای اقتصادی و انسانی افزایش مییابد، بلکه ظرفیت دولت برای مدیریت بحرانهای آتی کاهش خواهد یافت. در عین حال، این شرایط فرصتی هم فراهم میآورد تا با سیهستگذاری متوازن و شفاف، به سمت شبکهای مقاومتر و مصرفی عاقلانهتر حرکت کرد – شرط لازم اما دشوار دستیابی به ثباتِ طولانیمدت در اقتصاد انرژی ایران هست.
دیدگاهها