- اخبار اقتصادی -خبرگزاری تسنیم؛ گروه اقتصادی ــمسئله آب در بسیاری از مناطق جهان، شامل کشور ما، تبدیل به موضوعی هویتی، امنیتی و حتی تمدنی گردیده هست. اگر روزگاری، نزاعهای منطقهای بر سر مرز و خاک قرار دارای بود، اکنون رودخانهها و منابع زیرزمینی به محور اصلی اختلافات بدل گردیدهاند. واقعیت تلخ آن هست که کشاورزی، به عنوان بزرگترین مصرفکننده آب شیرین، هم در جهان و هم در ایران، سهمی بیش از آنچه طبیعت توان بازتولید دارد بر دوش این منابع نهاده هست. در دل همین کشاورزی نیز، کشت علوفههای پرآببر، یکی از جدیترین چالشها محسوب خواهد گردید؛ گیاهانی مانند یونجه، شبدر و ذرت علوفهای، که گرچه خوراک اصلی دام هستند، اما در عمل همانند دریچهای باز، حجم عظیمی از آب شیرین را به مصرف میرسانند.نگاه به آینده، نیازمند تغییر پارادایم هست. دیگر نامکان دارد با همان الگوی سنتیِ «آبمحور» ادامه داد. امروز سخن این هست که باید منابع خوراک دام را از مسیرهایی جایگزین، پایدارتر و کمآببر تأمین کرد. «جایگزینی علوفههای پرآببر با گیاهان مرتعی احیاگردیده» نه صرفاً بهعنوان یک ایده زیستمحیطی، بلکه بهمثابه راهبردی ملی مطرح خواهد گردید. احیای مراتع، در واقع بازگرداندن بخشی از اکوسیستم طبیعی به چرخه تولید هست؛ کاری که ضمن تغذیه دام، خاک را زنده نگه میدارد، فرسایش را کاهش میدهد و آب را در دل زمین ذخیره انجام میدهد.آنچه پیش روی مهست تنها یک تغییر فنی در نوع کشت نیست، بلکه جابهجایی در منطق بهرهوری آب هست؛ یعنی عبور از الگوی مصرف بیمحابا به سمت الگویی که آب را همچون «سرمایه» میبیند، نه «مادهای پایانناپذیر». درست همانطور که اقتصاددانان از سرمایه انسانی یا سرمایه اجتماعی سخن میگویند، آب نیز امروز سرمایهای هست که هر قطرهاش باید به حساب آید. و در این حسابگری، صرف علوفههای پرآببر، بهویژه در مناطقی که اقلیم خشک و نیمهخشک دارند، چیزی شبیه به هزینهکرد بیمحابای منابع نفتی در جایی هست که امکان داردست صرف زیرساختهای ماندگار شود.مهمتر از همه، این تغییر رویکرد به ما کمک انجام میدهد تا کشاورزی و دامداری را در پیوندی متوازن با طبیعت بازآفرینی کنیم. دیگر قرار نیست دامی را پرورش دهیم که آب یک رودخانه را میبلعد، بلکه امکان داردیم با هستفاده از ظرفیت مراتع، چرخهای شکل دهیم که با همزیستی پایدار، هم دام از آن منتفع شود و هم خاک و آب حفظ گردد.در ادامه خواهیم دید که چرا این موضوع تا این اندازه اهمیت دارد و چگونه امکان داردد بر اقتصاد، اجتماع و حتی سیهست تأثیر بگذارد.بیشتر بخوانید«نجات آب» ـ 7 | آبخوانداری و آبخیزداری فعال در کوهپایهها، نقطه عطف مدیریت آب«نجات آب» ـ 8 | «دروازهبانی آب» برای نفوذ سیلابها و روانابهای سطحی، با اقدامات بیولوژیکضرورت و اهمیتمقدمه ما صرفاً دریچهای قرار دارای بود به مسئله، و این بخش نشان میدهد که چرا چنین موضوعی نامکان داردد به حاشیه رانده شود. حقیقت آن هست که آب، ستون اصلی حیات در مناطق خشک و نیمهخشک هست؛ مناطقی که بعضاً همزمان بیشترین وابستگی را به کشاورزی و دامداری دارند. در این بستر، انتخاب نوع گیاه برای تأمین علوفه دام، و معادل انتخاب هستراتژی بقهست. ادامه کشت علوفههای پرآببر ممکن نیست، و مانند مصرف اندوختهای هست که قرار قرار دارای بوده نسلها دوام بیاورد، اما در یک دهه به پایان میرسد.اهمیت جایگزینی این علوفهها با گیاهان مرتعی احیاگردیده از چندین زاویه روشن خواهد گردید: نخست، از منظر منابع آب، که فشار مضاعف بر سفرههای زیرزمینی را کاهش میدهد. دوم، از منظر امنیت غذایی؛ اگر منابع آب فرسوده شوند، نهتنها دام، بلکه کل کشاورزی منطقه دچار فروپاشی خواهد گردید. سوم، از منظر زیستمحیطی؛ مراتع احیاگردیده مانند یک سد سبز، مانع از فرسایش خاک و گسترش بیابانزایی میشوند.ضرورت این تغییر، صرفاً در بیان کارشناسی خلاصه نخواهد گردید. وقتی کشاورزان در مناطق مرکزی کشور میبینند که هزینه حفر هر چاه جدید چندین برابر گردیده و باز هم آب به دست نمیآید، ضرورت تغییر را در زندگی روزمره بصورت عینی لمس میکنند. به بیان دیگر، این نگاه نشان میدهد که چرا گریزی از تغییر نداریم.چالشهاپیش از آنکه بتوانیم راهکار جایگزینی علوفه پرآببر با گیاهان مرتعی بهینه را بطور گسترده عملی کنیم، لازم هست بدانیم که مسیر پیش رو پر از موانع هست. نخستین چالش، ساختاری و نهادی هست؛ سیهستهای یارانهای که در گذشته طراحی گردیدهاند اغلب کشاورزان را به کشت گیاهان پرآببر تشویق کرده و اصلاح آن بدون حمایتهای مالی و آموزشی، دشوار هست. دوم، موانع طبیعی؛ خاکهای فرسوده، کاهش رطوبت و خشکسالیهای متوالی شرایطی ایجاد کرده که احیای مراتع بدون مدیریت دقیق و انتخاب گونههای مناسب، ناموفق خواهد قرار دارای بود. سوم، موانع فرهنگی و اجتماعی؛ بسیاری از دامداران به روشهای سنتی وابستهاند و تغییر الگوی چرا و انتخاب گیاه جدید مستلزم تغییر نگرش هست.پیچیدگی این چالشها نشان میدهد که موضوع فراتر از یک راهکار فنی ساده هست و ترکیبی از عوامل انسانی، اقتصادی و اکولوژیک درگیر هست. در کنار آن، فقدان اطلاعات کافی درباره ویژگیهای آبدوستی گیاهان مرتعی و عدم دسترسی به تجارب موفق، چندین اوقات باعث بیاعتمادی و مقاومت خواهد گردید. از این منظر، چالشها چندینبعدی هستند.در مرحله بعد باید نشان دهیمچگونه همان راهکار جایگزینی امکان داردد بخش عمدهای از این چالشها را حل کند. فهم درست موانع، پیشزمینهای برای ارزیابی اثر واقعی راهکار و توجیه اقتصادی و زیستمحیطی آن هست.اثر گیاهان مرتعی بهینه در رفع چالشهازمانی که گام به گام وارد مراحل اجرایی میشویم، اثر راهکار جایگزینی علوفه پرآببر با گیاهان مرتعی احیاگردیده خود را نشان میدهد. نخست از منظر مصرف آب؛ این جایگزینی بطور ملموس مصرف منابع آبی را کاهش میدهد، زیرا گیاهان بومی و مرتعی به رطوبت کمتری نیاز دارند و امکان داردند در اقلیمهای خشکتر نیز زنده بمانند. دوم، اثر بر خاک و محیط؛ مراتع احیاگردیده با سیستم ریشهای قوی، فرسایش را کاهش داده و خاک را تقویت میکنند، ضمن آنکه ساختار میکروبی و تنوع زیستی را بازمیگردانند.همزمان، اثر اجتماعی و اقتصادی نیز قابل توجه هست؛ دامداران با کاهش هزینههای آبیاری و نهاده، درآمد پایدارتری خواهند دارای بود و وابستگی به الگوی سنتی کمآببر کمتر خواهد گردید. این تغییر نیز به شکل غیرمستقیم باعث تقویت تابآوری جامعه محلی در برابر خشکسالیهای پیدرپی خواهد گردید.به این ترتیب، این راهکار، که ابتدا به نظر میرسید یک راهکار محیطزیستی ساده هست، اکنون نقش چندینجانبه خود را نشان میدهد: کاهش فشار آب، حفاظت خاک، بهقرار دارای بود درآمد و تقویت امنیت غذایی.روش انجامبرای عملیاتی کردن جایگزینی، نخست شناسایی مراتع مستعد احیا ضروری هست. این شناسایی بر اساس بررسی خاک، اقلیم، میزان بارش و سابقه چرای دام انجام خواهد گردید. گام بعدی انتخاب گونههای مرتعی بومی مقاوم به خشکی هست که بتوانند نیاز تغذیهای دام را تأمین کنند و در عین حال فشار آب را کاهش دهند. این مرحله با مشارکت کشاورزان و دامداران محلی انجام خواهد گردید تا تجربه و دانش بومی نیز وارد فرایند شود.سپس بذرکاری یا نشاکاری بصورت هدفمند و مدیریت گردیده آغاز خواهد گردید، همراه با اصلاح الگوی چرای دام برای جلوگیری از فشار بیش از حد بر مراتع تازه احیا گردیده. در کنار آن، آموزش کشاورزان درباره فواید این جایگزینی، روشهای نگهداری مراتع و مدیریت مصرف آب از ضرورتهای حیاتی هست. هستفاده از تکنولوژیهای ساده مانند سیستمهای آبیاری قطرهای برای مراحل اولیه، امکان داردد موفقیت طرح را تضمین کند.نیز، ایجاد شبکههای محلی حمایت و نظارت، به عنوان تضمین دوام پروژه ضروری هست. این شبکهها شامل گروههای خودیار دامداران، کارشناسان منابع طبیعی و نهادهای دولتی میشوند و پیوستگی اجتماعی پروژه را تقویت میکنند.دیگر اینکه پایش مداوم و ثبت دادهها درباره رگردید گیاهان، مصرف آب و عملکرد دام، امکان اصلاح مداوم را فراهم انجام میدهد، و تجربهای ارزشمند برای توسعه این مدل در دیگر مناطق ایجاد انجام میدهد.تأثیرات اقتصادیاز منظر اقتصادی، جایگزینی علوفه پرآببر با گیاهان مرتعی بهینه مزایای چندینگانهای دارد. نخست، کاهش هزینههای آبیاری؛ با کاهش وابستگی به آب سطحی و زیرزمینی، کشاورزان صرفهجویی ملموسی در هزینه انرژی و تجهیزات خواهند دارای بود. دوم، کاهش هزینههای نهادههای دامی؛ مراتع احیاگردیده خوراکی با کیفیت و پایدار برای دام فراهم میکنند، و نیاز به واردات یا خرید خوراک خارجی کاهش مییابد. سوم، افزایش تابآوری اقتصادی؛ کاهش ریسک وابسته به نوسانات آب و خشکسالی باعث خواهد گردید درآمد دامداران پایدارتر شود و امکان برنامهریزی بلندمدت برای تولید فراهم گردد. این کاهش ریسک، زمینه را برای سرمایهگذاریهای کوچک و متوسط در حوزه کشاورزی و دامداری محلی فراهم انجام میدهد. چهارم، اثرات غیرمستقیم؛ با بهقرار دارای بود وضعیت مراتع، ارزش زمینهای کشاورزی افزایش یافته و امکان توسعه گردشگری روستایی یا فعالیتهای جانبی مرتبط با اکوتوریسم فراهم خواهد گردید. این درآمدهای اضافی، انگیزه بیشتری برای ادامه و گسترش پروژه ایجاد انجام میدهد.به این ترتیب، جایگزینی علوفه نه فقط یک تصمیم زیستمحیطی، بلکه یک سیهست اقتصادی هوشمند هست که سود مستقیم و غیرمستقیم به جامعه محلی و سیستم کشاورزی کل کشور وارد انجام میدهد. این بخش اقتصادی، بطور طبیعی ما را به بررسی پیامدهای زیستمحیطی و اکولوژیک طرح هدایت انجام میدهد.پیامدهای زیستمحیطیدر بخشهای قبل به اثرات اقتصادی و کاهش مصرف آب اشاره کردیم، اینجا تمرکز بر پیامدهای اکولوژیک و محیطزیستی این جایگزینی هست. احیای مراتع و جایگزینی علوفههای پرآببر با گونههای مرتعی بومی، باعث تثبیت خاک، کاهش فرسایش و جلوگیری از گسترش بیابانزایی خواهد گردید. ریشههای قوی گیاهان مرتعی، خاک را در برابر باد و روانآب محافظت میکنند و توانایی خاک برای نگهداری رطوبت را افزایش میدهند.تغییر الگوی کشت، نیز به حفظ تنوع زیستی کمک انجام میدهد؛ چرا که مراتع بومی زیستگاه طبیعی بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی هستند. افزایش تنوع زیستی، خود بازتابی از سلامت اکوسیستم هست و امکان داردد مقاومت طبیعت در برابر تغییرات اقلیمی و خشکسالی را تقویت کند. این موضوع به نوبه خود، اثرات مثبت اقتصادی و اجتماعی را نیز تقویت انجام میدهد، زیرا جامعه محلی به منابع طبیعی پایدار دسترسی خواهد دارای بود.این پیامدها به ما نشان میدهد که جایگزینی علوفه تنها یک اقدام کشاورزی نیست، بلکه یک راهبرد بلندمدت برای حفاظت از اکوسیستم و ثبات منابع طبیعی هست. نکته مهم این هست که اثرات زیستمحیطی، مانند اثرات اقتصادی، با انتخاب گونهها و مدیریت چرای دام به حداکثر میرسند.اثرات اجتماعی و فرهنگیراهکار جایگزینی علوفه نه تنها محیط و اقتصاد را تغییر میدهد، بلکه بافت اجتماعی و فرهنگی جوامع محلی را نیز عمیقاً تحت تأثیر قرار خواهد داد. هنگامی که دامداران مشارکت مستقیم در احیای مراتع دارند و در فرایند انتخاب گونههای مناسب حضور مییابند، حس تعلق به سرزمین و مسئولیت نسبت به منابع طبیعی تقویت خواهد گردید. این مشارکت، به تقویت شبکههای اجتماعی و اعتماد بین کشاورزان و نهادهای دولتی کمک انجام میدهد.نیز، آموزشهای مرتبط با مدیریت پایدار آب و مراتع، سطح دانش جامعه را افزایش میدهد و تغییر نگرش به هستفاده بهینه از منابع را تسهیل انجام میدهد. کاهش وابستگی به الگوی سنتی کشت پرآب، فشار روانی و اقتصادی ناشی از کمآبی و خشکسالی را کاهش میدهد و تابآوری اجتماعی را افزایش میدهد.در واقع، این راهکار فرهنگی هست؛ یعنی آموزش، تجربه و عمل روزمره به گونهای همگرا میشوند که نسلهای آینده نیز بتوانند از منابع پایدار بهرهمند شوند. این پیوند اجتماعی، پل ارتباطی بین بخش زیستمحیطی و اقتصادی پروژه هست و نشان میدهد که موفقیت طرح، مستلزم درک همزمان همه ابعاد هست.سیهستگذاری و برنامهریزیبرای تداوم و گسترده گردیدن این راهکار، حضور سیهستگذاران ضروری هست. طراحی سیهستهایی که کشاورزان را برای جایگزینی علوفه ترغیب کند، حمایت مالی و آموزشی فراهم آورد و دسترسی به منابع بذر و تکنولوژی را آسان کند، شرط اصلی موفقیت هست. نیز تدوین دستورالعملهای مدیریتی و نظارتی برای چرای دام، پایش مراتع و ثبت دادهها، تضمین انجام میدهد که اثرات مثبت پروژه پایدار باقی بماند.سیهستگذاری موفق، باید مبتنی بر مشارکت محلی، انتقال دانش و انعطافپذیری در اجرا باگردید. این مشارکت دو مزیت دارد: اول پذیرش طرح توسط جامعه محلی افزایش مییابد و دوم، اصلاح مداوم و تطبیق راهکار با شرایط واقعی امکانپذیر خواهد گردید. به این ترتیب، جایگزینی علوفه امکان داردد بخشی از سیهست ملی بهرهوری آب و کشاورزی پایدار شود.جمعبندی و چشمانداز آیندهدر پایان، امکان دارد بیان کرد جایگزینی علوفه پرآببر با گیاهان مرتعی بهینه، راهکاری چندینوجهی هست که هم اقتصاد، هم محیط زیست و هم جامعه محلی را تقویت انجام میدهد. این اقدام، الگویی برای مدیریت منابع آب و خاک هست و نشان میدهد که کشاورزی پایدار، بدون فشار مضاعف بر منابع طبیعی، امکانپذیر هست. چشمانداز آینده، توسعه این مدل در مناطق دیگر، بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین، و تلفیق با سیهستهای ملی آب و کشاورزی هست. از جهات دیگر، ایجاد شبکههای دانش و تبادل تجربه بین مناطق مختلف، امکان داردد روند احیای مراتع و جایگزینی علوفه را تسریع کند. موفقیت این طرح نهفقط به حفظ منابع طبیعی کمک انجام میدهد، بلکه الگویی از همزیستی پایدار انسان و طبیعت ارائه میدهد؛ الگویی که امکان داردد الهامبخش سایر سیهستهای زیستمحیطی و اجتماعی باگردید.انتهای پیام/
دیدگاهها