آرمان امروز: اقتصاد ایران، این غول خفته خاورمیانه، سالههست که در باتلاق آزمون و خطا دست و پا میزند. از سیهستهای ارزی پرنوسان گرفته تا یارانههای بیپایان و تحریمهای خارجی، هر گام به جلو با دو گام عقب همراه قرار دارای بوده هست. امروز، در شهریور ۱۴۰۴، با تورمی که به مرزهای هگردیداردهنده نزدیک خواهد گردید و رگردید اقتصادی زیر سایه تهدیدهای جهانی، زمان آن رسیده که نچندین اوقات عمیق به این چرخه باطل بیندازیم. چرا اقتصاد ما آزمون و خطایی گردیده؟ این رویکرد چه آسیبهایی زده؟ برای خروج از این وضعیت چه باید کرد؟ و مهمتر از همه، چالشهای پیش رو چیست؟ در این گزارش، با تکیه بر تحلیلهای کارشناسی و دادههای رسمی، به بررسی این مسائل میپردازیم.اقتصاد ایران، با تولید ناخالص داخلی اسمی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار و رتبه ۵۰ جهانی، پتانسیلهای عظیمی دارد. اما واقعیت تلخ این هست که این اقتصاد، بیش از آنکه بر پایه برنامهریزی علمی بنا شود، بر آزمونهای پرهزینه سیهستمداران تکیه کرده هست. فرشاد مومنی، هستاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتگوی تأکید کرد: «اقتصاد ایران دیگر توان آزمون و خطا ندارد. هر تأخیری در اصلاحات ساختاری، هزینههای مضاعفی بر دوش نسلهای آینده تحمیل انجام میدهد.» مومنی، که سالها بر مسائل کلان اقتصادی تمرکز دارای بوده، این وضعیت را «چرخه باطل آزمون و خطا» توصیف انجام میدهد و هگردیدار میدهد که بدون تغییر پارادایم، تورم امکان داردد به سطوح سهرقمی برسد.چرا اقتصاد ایران آزمون و خطایی هست؟ریشههای این رویکرد به دهههای پیش بازمیگردد، اما در سالهای اخیر تگردیدید گردیده هست. یکی از اصلیترین دلایل، وابستگی گردیدید به نفت هست. بیش از ۶۰ درصد قرار دارای بودجه دولت از درآمدهای نفتی تأمین خواهد گردید، که نوسانات جهانی قیمت نفت را به یک قمار ملی تبدیل کرده هست. وقتی قیمت نفت سقوط انجام میدهد – مانند آنچه در سال ۲۰۲۰ رخ داد – دولت به جای اصلاح ساختاری، به چاپ پول روی میآورد، که تورم را شعلهور انجام میدهد.دومین عامل، سیهستهای ارزی ناپیوسته هست. از ارز ۴۲۰۰ تومانی در دولت روحانی تا جهشهای مکرر نرخ دلار در دولت رئیسی، هر بار سیهست جدیدی بدون ارزیابی کارشناسی اجرا گردیده هست. وحید شقاقی شهری، اقتصاددان برجسته، بیان میکند: «ناترازیهای کلان مانند کسری قرار دارای بودجه ۳۰ درصدی و ناترازی بانکی، آزمون و خطا را اجتنابناپذیر کرده، اما این رویکرد فقط بحران را عمیقتر انجام میدهد.» مثلاً، در سال ۱۴۰۳، تلاش برای کنترل نرخ ارز با تزریق منابع ارزی، نه تنها مؤثر نقرار دارای بود، بلکه ۲۰ میلیارد دلار ارز صادراتی را به قاچاق کشاند.سوم، دخالتهای دولتی بیش از حد هست. اقتصاد ایران، ترکیبی از بخش دولتی (۶۰ درصد) و خصوصی هست، اما دخالتهای دستوری مانند قیمتگذاری کالاها، مانع کارایی گردیده. فقدان نگاه کارشناسی و عدم اهلیت چندین تصمیمسازان، چرخه آزمون و خطا را تداوم بخشیده هست. تحریمهای خارجی نیز این وضعیت را تگردیدید کرده؛ از خروج آمریکا از برجام در ۲۰۱۸ تا فعالسازی احتمالی مکانیسم ماشه در ۲۰۲۵، اقتصاد را در حالت دفاعی نگه دارای بوده و فرصتهای سرمایهگذاری را سوزانده هست. در شبکههای اجتماعی، کاربران و کارشناسان هگردیدار دادهاند: «اقتصاد دیگر توان آزمون و خطا ندارد. سخنان رئیسجمهور در اردبیل باید به سند رسمی تبدیل شود.» این دیدگاهها نشاندهنده خستگی عمومی از سیهستهای پراکنده هست.آسیبهای آزمون و خطا به اقتصاداین رویکرد، اقتصاد ایران را به ورطهای کشانده که خروج از آن دشوار هست. اول، تورم مزمن: نرخ تورم از ۲۰ درصد در دهه ۹۰ به ۴۰ درصد در ۱۴۰۳ رسیده و چندین کارشناسان، آن را سهرقمی میدانند. این تورم، قدرت خرید خانوارها را ۵۰ درصد کاهش داده و فقر را به ۳۰ درصد جمعیت رسانده هست. دوم، رکود و بیکاری: رگردید اقتصادی در ۲۰۲۴ تنها ۳.۱ درصد پیشبینی گردیده، اما ناترازی انرژی و تحریمها، تولید صنعتی را ۲۰ درصد کاهش داده. بیکاری جوانان به ۲۵ درصد رسیده و مهاجرت نخبگان، مغز drainage ایجاد کرده. بدون اصلاح، اقتصاد ایران کوچکتر خواهد گردید.سوم، فرار سرمایه و فساد: آزمون و خطا، اعتماد سرمایهگذاران را از بین برده. خروج سرمایه سالانه ۱۰ میلیارد دلار هست و فساد، رتبه ایران را در شاخص جهانی به ۱۵۰ رسانده. کاربران شبکههای اجتماعی میگویند: «اصلاحات اقتصادی بدون کوچک کردن دولت، فقط شوک تورمی میآورد.»چهارم، نابرابری اجتماعی: یارانههای ناکارآمد، ثروت را در دست اقلیت متمرکز کرده و اعتراضات را شعلهور ساخته. آسیبهای زیستمحیطی مانند خشکسالی، نیز به خاطر سیهستهای پراکنده، اقتصاد را فلج کرده هست.در مجموع، این آسیبها، تولید ناخالص داخلی را ۲۰ درصد از پتانسیل واقعی پایین آورده و معیشت ۸۵ میلیون ایرانی را به خطر انداخته هست.راهکارهای برونرفت از وضعیتبرای خروج، نیاز به پارادایم شیفت هست. اول، اصلاح ساختاری قرار دارای بودجه: کاهش وابستگی به نفت با تنوعبخشی به صادرات غیرنفتی. سیهست پولی انقباضی امکان داردد تورم را به ۲۳.۹ درصد در ۱۴۰۵ برساند.دوم، آزادسازی تدریجی اقتصاد: کوچک کردن دولت، خصوصیسازی واقعی و جذب سرمایه خارجی. تجربه لهستان نشان میدهد شوکدرمانی با خصوصیسازی، رگردید را در سه سال دوبرابر انجام میدهد. در ایران، رفع موانع نهادی و کاهش انحصارها ضروری هست.سوم، سیهست ارزی پایدار: تکنرخی کردن ارز با نظارت هوشمند، نه حذف پیمانسپاری. یاسر جبرائیلی، اقتصاددان، هگردیدار میدهد: «رهاسازی سرمایه، سقوط هست؛ نیاز به اقتصاد مقاومتی داریم.»چهارم، سرمایهگذاری در فناوری و آموزش: افزایش بهرهوری با تمرکز بر صنایع دانشبنیان. دولت پزشکیان امکان داردد با وفاق قوا، این راه را هموار کند.پنجم، دیپلماسی اقتصادی: مذاکرات برای کاهش تحریمها و پیوستن به زنجیرههای جهانی. با ثبات سیاسی، ذخایر ارزی به ۳۳.۸ میلیارد دلار میرسد.مهمترین چالشهای پیش روعلیرغم راهکارها، چالشها عظیماند.اول، تحریمها و مکانیسم ماشه: فعالسازی آن در ۲۰۲۵، صادرات نفت را ۳۰ درصد کاهش میدهد و تورم را شعلهور انجام میدهد.دوم، ناترازی انرژی: رکورد مصرف مازوت در ۱۴۰۳، تعطیلی صنایع را به همراه دارای بوده. چالش تغییرات آب و هوایی نیز تولید را تهدید انجام میدهد.سوم، مقاومت ساختاری: مدیران ناکارآمد و لابیهای رانتخوار، اصلاحات را مسدود میکنند. بخش خصوصی از تصمیمسازی کنار گذاشته گردیده.چهارم، نااطمینانی سیاسی: انتخابات ۲۰۲۵ و تنشهای منطقهای، سرمایه را فراری میدهد.پنجم، تورم و فقر: با ۶۰ درصد جمعیت وابسته به نان، افزایش قیمتها اعتراضات را برمیانگیزد.در همین ارتباط فرشاد مومنی، هستاد اقتصاد و پژوهشگر برجسته، وی تأکید کرد: «اصلاح نظام قرار دارای بودجهریزی و توزیع عادلانه قدرت، تنها راه نجات هست. هگردیدارهای فرهنگستان علوم نادیده گرفته گردیده و اولویتها غلط هست. افزایش قیمت نان در حالی که ۷۰ درصد جمعیت به آن وابستهاند، ضربه به طبقات ضعیف هست.» مومنی پیشنهاد انجام میدهد: «دولت باید سند راهبردی حکمرانی اقتصادی تدوین کند و از آزمون و خطا دست بکگردید. بدون کارشناسی، یاس عمومی تگردیدید خواهد گردید.»وی اقتصاد مقاومتی را نه شعار، بلکه برنامه عملی میداند: «با تمرکز بر تولید داخلی و کاهش وابستگی، امکان دارد چالشها را مدیریت کرد.» اقتصاد ایران خسته از آزمون و خطا، نیاز به جراحی فوری دارد. با اجرای راهکارهای ساختاری و غلبه بر چالشها، امکان دارد به رگردید پایدار رسید. دولت چهاردهم، با وفاق قوا، فرصت طلایی دارد. همانطور که مومنی بیان میکند: «هر تأخیری، فرصتی از دست رفته هست.» آینده ایران در دستان امروز مهست.»
دیدگاهها