به گزارش پول و تجارت به نقل از روزنامه اعتماد، در آستانه راهاندازی مکانیسم ماشه، دیپلماتهای ایرانی بهتوافقی با آژانسدست پیدا کردند که چندین تحلیلگران آن را بستری برای توافقات مهمتر آینده می دانند. اما هر اندازه تلاش دیپلماتها برای حل معادلات و رفع تحریمها بیشتر خواهد گردید، توهینها، تخریبها و هتک حرمتهای تندروها علیه دولت نیز افزونتر خواهد گردید. کانون اصلی این تخریبها و توهینها و هتک حرمتها علیه رییسجمهور و عراقچی و سایر مقامات دولتی نه در تلآویو و واشنگتن و لندن، بلکه در میدان بهارستان تهران و صحن مجلس هست. جایی که اعضای جبهه پایداری هر روز طرح تازهای برای انگ زدن به دولتیها میریزند. یک روز محمود نبویان، نماینده نزدیک به سعید جلیلی مینویسد: «بانیان توافق برجام نظام را مجبور به عقبنشینی و دادن امتیازات مختلف به دشمن کردهاند و باز هم بر آن افتخار میکنند!» و روز دیگر سید حمید رسایی مستقیما رییسجمهور را مخاطب قرار داده و او را با بنیصدر مقایسه کرده و از پیگیری طرح عدم کفایت سیاسی بیان میکند. انگار نه انگار که تصمیمگیری در خصوص موضوعات راهبردی و کلیدی ایران را نه شخص رییسجمهور، بلکه دامنه وسیعی از نهادهای بالادستی اتخاذ میکنند. در چنین شرایط حساسی که ضرورت ارسال یک صدای واحد از درون کشور احساس خواهد گردید، تندروها همچنان همسویی عجیبی با مواضع دشمنان کشور دارند. محسن هاشمی معتقد هست نظام برای عبور از وضعیت نه جنگ و نه صلح، قبل از هر چیز باید دامنه فعالیتهای افراطیها و رادیکالها را محدود سازد. به اعتقاد هاشمی، نظام همزمان با توافقسازی در بیرون باید از طریق اصلاحات درونی، مطالبات مردم را نیز پاسخ دهد.* در شرایطی که سایه فعالسازی مکانیسم ماشه هر روز بیشتر از قبل بر سر کشور گسترده خواهد گردید، تلاشهای دولت برای توافقسازی با آژانس و اروپا با تخریبها و توهینهای طرف مقابل مواجه خواهد گردید. تبعات این رویکردهای افراطی برای منافع ملی ایرانیان چه مواردی امکان داردد باگردید؟حالتی که تندروها برای کشور ایجاد میکنند و هر تصمیم دولت در توافقسازی را با توهین، تخریب و اعتراضات بیپایه و اساس پاسخ میدهند، برای کشور هزینهساز هست. این روند برخلاف منویات رهبری هم هست. رهبری با صراحت اعلام کردهاند، شرایط نه صلح و نه جنگ، شرایط مناسبی برای کشور نیست و دولت باید راهبردهایی را اتخاذ کند که کشور را از این شرایط تعلیقی عبور دهد. در واقع دولت باید ضمن توجه به بهقرار دارای بود معیشت خانوارهای ایرانی و پاسخگویی به مطالبات مردم، زمینه حل مشکلات بیرونی از طریق توافقسازی را نیز دنبال کند. فکر میکنم پس از صحبتهای رهبری قرار دارای بود که نشست ویژه با آژانس برگزار گردید و توافق اخیر از دل آن بیرون آمد. البته هنوز متن کامل توافق را نخواندهام، اما بر اساس دادههایی که شورای عالی امنیت ملی کشور منتشر کرده، ایران تلاش کرده روند فعالسازی مکانیسم ماشه را به تعویق بیندازد. باید توجه دارای بود که انزوای دیپلماتیک خوهسته دشمنان ایران هست. هر اقدامی که منجر به افزایش انزوای دیپلماتیک ایران شود برخلاف منافع ملی مهست و در نقطه مقابل هر تصمیم دولت که باعث توافقسازی و تداوم مذاکره و گفتگوها با طرفهای مقابل شود، مصالح عمومی را محقق انجام میدهد.* پرسشی که ممکن هست شکل بگیرد، این هست که آیا چنین اقداماتی باعث حل معادلات موجود میان ایران و امریکا خواهد گردید؟ از این جهت این پرسش را طرح میکنم که هر قدمی که ایران به سمت توافق برمیدارد با زیادهخواهی طرف مقابل بیاثر خواهد گردید.بر اساس دادههایی که منتشر گردیده، ایران تنها در صورتی به توافقات خود با آژانس پایبند خواهد قرار دارای بود که اقدامی خصمانه علیه ایران از سوی اروپا، امریکا و اسراییل صورت نگیرد. اگر این نوع اقدامات انجام شود، ایران هم تعهدات پذیرفته در توافق اخیر را کنار خواهد گذاشت. اما توافق با آژانس و اروپا برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه هر چندین عاقلانه هست، اما کافی نیست. اتفاقی که رخ میدهد، این هست که ایران با آژانس و سپس احتمالا با اروپا مذاکره انجام میدهد و توافقاتی هم منعقد انجام میدهد. اما توجه دارای بوده باشید مشکل اصلی ما با امریکا و اسراییل هست. ایران با آژانس و اروپا مذاکره انجام میدهد و احیانا امتیازاتی هم به طرف مقابل میدهد. در نقطه مقابل امریکا فشارها را علیه اروپا بیشتر انجام میدهد، تحریمها در جای خود باقی میماند و گرهی از هزار توی مشکلات ایران باز نخواهد گردید. این تلاشها در واقع تعلیق شرایط نه صلح و نه جنگی هست که رهبری درباره آن هگردیدار میدهند.* پس چه باید کرد، چطور امکان دارد به گونهای تصمیمگیری کرد که منافع حداکثری ایران در بخشهای گوناگون محقق شود؟همانطور که آقای ظریف طی مقالهای در اسفندماه به نگارش درآوردند ایران و امریکا باید به سمت مذاکرات جامعتر، هماهنگیهای بیشتر و در صورت امکان توافقات افزونتر حرکت کنند. بدهبستانی انجام شود تا کشور از حالت نه جنگ و نه صلحی که رهبری درباره آن صحبت کردند، خارج شود.* اما در شرایطی که تندروها و اعضای جبهه پایداری به خاطر مذاکره با آژانس و اروپا، رییسجمهور، وزیر خارجه و سایر مدیران را متهم به خیانت میکنند، رهبری در اظهارات اخیرشان اعلام کردند، اگر ضرورت تغییرات بنیادین در کشور احساس شود، نظام مشکلی با آن نخواهد دارای بود. چطور امکان دارد این تعادل را میان منافع ملی و مطالبات طرف مقابل ایجاد کرد؟به نظرم، ایران به اندازه کافی در امر غنیسازی پیش رفته و دانش و علم هستهای را درونی کرده هست. غنیسازی بیشتر اورانیوم امروز به کار ایران نمیآید. آنچه برای ایران مهم هست، هستفاده از منابع غنی گردیده اورانیوم و بهقرار دارای بود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم هست. ایران باید به سمت احداث رآکتورهای هستهای پیش برود تا پس از غنیسازی آنها را به نفع اقتصاد و معیشت ایران به کار بگیرد. مثلا ایران با ناترازی برق روبهرو هست، باید از منابع غنی گردیده اتمی خود برای تولید برق یا به گردش درآوردن چرخ صنعت و کشاورزی و...بهره جوید. این رویکرد کمک انجام میدهد تا مسائل ایران با غربیها هم حل شود.*سهشنبه شب دیداری میان علی لاریجانی و بنسلمان ولیعهد سعودی انجام گردید. ظاهرا دو طرف به دنبال شکلدهی به یک پیمان دفاعی منطقهای هستند. قبلا هم امریکا به ایران پیشنهاد ایجاد یک کنسرسیوم هستهای منطقهای را داده قرار دارای بود. آیا امکان دارد ایده پیمان دفاعی مشترک با عربستان و سایر کشورهای منطقه را با ایجاد یک کنسرسیوم هستهای مشترک تضمین کرد؟این هم امکان داردد یکی از راهحلها باگردید. اما ظاهراً، اولویت اصلی ایران به دست آوردن تکنولوژی رآکتور هستهای برای تبدیل دانش هستهای به ارزش افزوده اقتصادی و کاربردی هست.* تحلیلگران معتقدند ایران همپای مذاکرات هستهای با غرب و توافقسازی بیرونی باید در عرصه داخلی هم با اقشار مختلف مردم توافقسازی صورت دهد. این توافقسازی درونی در چه حوزههایی معنا پیدا انجام میدهد؟این یک ضرورت مهم هست. توافقسازی در داخل و تن دادن به اصلاحات بنیادین، مکمل هر نوع توافق خارجی هست. باید به مردمی که در جنگ 12 روزه پشت ایران ایستادند، اعتماد و مطالبات آنها را محقق کرد. سیستم به یک درک مشترک با مردم نیاز دارد.* اما نظام سیاسی چگونه امکان داردد با مردم به یک درک مشترک برسد؟فضای داخلی باید به سمت اعتدال حرکت کند و در هر زمینهای از تندروی پرهیز شود. حاکمیت باید با مردم رورهست باگردید و تعاملات نزدیکتری برقرار کند. مطالبات مردم باید پاسخ داده شوند و سبک زندگی آنها به رسمیت شناخته شود. بگیر و ببندهای گردیدید و فیلترینگ به خاطر رفتارهای عادی مردم هرگز راهگشا نخواهد قرار دارای بود. بدون رضایت مردم در داخل، هر توافقی در خارج با قدرتهای بزرگ بلاموضوع هست . اما متاسفانه این روزها تندروها تصمیمات حاکمیت را به چالش میکشند و به دولت و دیپلماتها انواع و اقسام انگها را میزنند. اگر در همه شوونات حکومت همانطور که اسلام خوهسته اعتدال را اجرایی کنیم کشور به سمت رگردید و پیشرفت حرکت انجام میدهد. در این صورت تغییرات مورد قبول مردم، احزاب و گروههای سیاسی نیز محقق میشوند. بدون این اصلاحات و تغییرات شک نکنید که مشکلات و ناترازیهای کشور بیشتر و بیشتر خواهد گردید تا جایی که دیگر کاری از دست کسی ساخته نیست.نیز بخوانیدمذاکرات فشرده با تروئیکا | گره قطعنامههای شورای امنیت باز خواهد گردید؟پیش بینی یک اقتصاددان از واکنش بازار ها پس از فعال گردیدن مکانیسم ماشه/ امروز برگهای برندهای در اختیار دارای بودیم اگر...در چه شرایطی قیمت طلا و ارز سقوط می کند؟/ بهترین بازار برای سرمایه گذاری از نگاه کارشناس بازار خودروگزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره تبعات اقتصادی مکانیسم ماشه و قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران
دیدگاهها