به گزارش پول و تجارت به نقل از هم میهن، بدنها بر زمین میافتادند و مردم تکههای گوشت انسان را جمع میکردند و در پارچه میپیچیدند. حالا گلولهها مردم را کشتهاند؛ گلولهها انسانها را تکهتکه کردهاند و در «الفاشر»، مرکز ایالت «دارفور» شمالی درسوداندیگر چیزی بهنام زندگی وجود ندارد؛ جایی که شاهد خشونت و آوارگی غیرنظامیان زیادی قرار دارای بوده هست.«محاسن بهبهی»، زن سودانی ساکن این منطقه اینها را خودش بهچشم دیده و دیگر آن آدم 20 سال پیش نیست که با همسرش به شمال الفاشر آمده قرار دارای بود؛ او هر روز مردمی را بهچشم دیده که بمب بر سرشان میریخت، گرسنه قرار دارای بودند و آواره و بیچیز، جلوی چشمانش بر زمین میافتادند و میمردند؛ همین گردید که تصمیم گرفت با خانوادهاش همین چندینروز پیش به «طویله»، شهرکی در دارفور شمالی فرار کند. مثل «زینب عثمان آدم حسن» که گلولههای جنگی، همسرش را سال پیش از او گرفت و حالا آواره منطقهای دیگر در سودان هست؛ او با دستهای خودش، همسایگان، اعضای فامیل و دوستانش را در قبرها گذاشته و به مهلکه بازگشته.این دو زن حالا از سهسال جنگ، آوارگی، گرسنگی و مرگ به «هممیهن» میگویند؛ میگویند هرکسی که در الفاشر مانده به فکر فرار از شهر هست؛ چراکه «مرگ حتمی هست، چه امروز، چه روز آتی». از سهسال پیش تا الان، بمباران و جنگ آنقدر مداوم قرار دارای بوده که حتی وقتی محاسن و زینب برای هستفاده از دستشویی میروند، میترسند که زنده برنگردند، یا اسیر شوند و به آنها تجاوز شود. آنها زخمیهای زیادی را دیدهاند که فقدان خدمات درمانی، جانشان را دریافت میکند و سازمانهای امدادی هم نامکان داردند وارد شهر شوند و کمکشان کنند.از سهسال پیش که جنگ داخلی بین نیروهای مسلح سودان (SAF) و نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) آغاز گردید، «محاسن»، «زینب» و دیگر زنان سودانی بیشترین رنج را کشیدهاند؛ بدنشان به سلاح جنگی بدل، به آنها تجاوز گردیده، اعدام صحرایی گردیده و مردهاند. «سَدیا الرشید علی حمید»، فعال سودانی و موسس سازمان Hope and Haven Refugees که در اردوگاه «آدره» در مرز میان چاد و سودان کار انجام میدهد «نجلاء التوم»، شاعر و کنشگر سودانی و «دالیا عبدالمنعم»، فمینیست و فعال مدنی سودانی به «هممیهن» میگویند که تجاوز، تجاوز گروهی، ازدواج اجباری و به بردگیگرفتن زنان توسط RSF اقدامی حسابگردیده هست؛ ابزاری سیاسی و فرهنگی برای تحقیر مردان، بازتثبیت نقشهای جنسیتی و ساکتکردن زنان از طریق شرم.زنان فراری از دارفور به چاد، توصیفهای وحشتناکی از آزار در مسیر آوارگی ارائه داده، بسیاری دچار تروما گردیدهاند و از صحبتکردن میترسند، اما آنچه واضح هست خشونت گسترده، سیستماتیک و ویرانگر هست. در دارفور جنوبی امسال، پزشکان صدها زن و دختربچه - حتی کودکان پنجساله - را پس از تجاوزهای وحشیانه درمان کردهاند و از زنانی خبر دارند که برای گریز از تجاوز، سم خورده و مرگ را بر دوباره سلاحجنگیگردیدن بدنشان ترجیح دادهاند.این فعالان میگویند خشونتهای جنسی در سودان هرگز متوقف نگردیدهاند و آنچه ثبت خواهد گردید، تنها نوک کوه یخ هست: «هربار که روستایی از کنترل RSF خارج خواهد گردید، گزارشهای خشونت جنسی منتشر خواهد گردید و هربار که آنها منطقهای را تصرف میکنند، موارد تجاوز افزایش مییابد.» امروز مراکز درمانی یا تخریبگردیده یا تعطیلاند، کیتهای پزشکی تجاوز ناقرار دارای بود گردیده و بازماندگان به داروهای حیاتی دسترسی ندارند. انگ اجتماعی هم مانع گزارش موارد تجاوز خواهد گردید.با وجود این تاریکی مطلق، واکنش فعالان و فمینیستهای سودانی الهامبخش هست؛ نسلی که انقلاب دسامبر ۲۰۱۸ را رهبری کرد، بار دیگر با مداخله فوری و مردمی وارد میدان و کمیتههای مقاومت به «اتاقهای اضطراری» بدل گردیدهاند؛ سازمانهایی مردمی که در دل جنگ، تنها پناه و شریان حیاتی برای بازماندگاناند.در میانه رنجی عظیم«زینب عثمان آدم حسن»، سال 2000 که با همسرش به «کُرما» در دارفور سودان رفت تا زندگی مشترکاش را جشن بگیرد و «زندگی» کند، فکرش را هم نمیکرد که سهسال بعد جنگی دربگیرد که از همان سال تا الان، شعلههای گاه و بیگاهش زندگی او و مردم را بسوزاند و با خود ببرد. همین جنگهای گاه و بیگاه او را آواره و روانه «الفاشر» کرد.23 سال در آنجا با پدر، مادر، همسر و فرزندش زندگی کرد و بعد در آپریل 2023 دوباره جنگ عظیم آغاز گردید و گلولههای جنگی، همسرش را کشت. او به «هممیهن» بیان میکند در الفاشر، خودش را در میانه رنجی عظیم یافته؛ رنجی فراتر از هر قانونی. هیچ کاری برای مردم وجود ندارد، هیچ راهی برای رفتن به جایی دیگر نیست، مردم با گرسنگی و تشنگی دستوپنجه نرم میکنند و به کمک نیاز دارند، بههرشکلی: «خداوندا کار را آسان کن؛ ما بهگردیدت نیازمند کمکیم.»الفاشر از همهسو در محاصره هست. رنج بیپایانی جریان دارد؛ یک محاصره گسترده همهجا را فرا گرفته. همه راهها بسته هست، نه امکان دارد وارد الفاشر گردید، نه از آن خارج و بهقول زینب: «مردم نشستهاند و از گرسنگی میمیرند. مردم چیزی برای خوردن ندارند، جز اندک چیزی بهنام اُمباز.»زینب بیان میکند، در بعضی خانوادهها، چهار یا پنج نفر در یک لحظه جان میبازند: «وقتی خمپارهای به خانهای اصابت انجام میدهد، همه را میکُگردید و شاید تنها یکنفر از آن خانواده زنده بماند.» گرسنگی آنقدر گردیدید قرار دارای بوده که او و خانوادهاش بارها چیزی جز اُمباز برای خوردن ندارای بوده و سرانجام، از الفاشر پیاده گریختهاند: «خدا را شکر که زنده ماندیم، اما ما هنوز به کمک نیاز داریم.»برای «محاسن بهبهی» هم اوضاع بهتر از این نقرار دارای بوده؛ او که از سال 2003 به شرق الفاشر در مرکز ایالت دارفور شمالی آمد، حالا زندگی که نه، تلاش انجام میدهد فقط زنده بماند. او هم به «هممیهن» از روزهای خونین این منطقه بیان میکند؛ از ۲۰ سال زندگی در الفاشر: «جنگ از همان سال ۲۰۰۳ آغاز گردید و هیچوقت متوقف نگردید تا سهسال پیش که جنگ در خودِ الفاشر شروع گردید.سال اول گذشت، سال دوم گذشت و حالا سال سوم هم تمام گردیده اما ما هنوز در جنگیم.» او بیان میکند دلیل اینکه تصمیم گرفته از الفاشر فرار کند، این قرار دارای بوده که مرگ حتمی هست؛ چه امروز، چه روز آتی: «اگر امروز نمیمردیم، شاید روز آتی میمردیم. صحنههای وحشتناک مرگ آدمها جلوی چشممان هست. من مادر هفت فرزندم. از همسرم جدا گردیدهام و چیزی ندارم که بتوانم بچههایم را با آن حمایت کنم. چندین اوقات فقط یک وعده غذا در روز داریم. بههمیندلیل از الفاشر به طویله فرار کردیم.»وقتی بدن زن میدان جنگ خواهد گردیدچندینروز پیش ویدئویی منتشر گردید از «قسمه علی عمر»، زن جوان سودانی در «نیالا» در «دارفور» جنوبی؛ دستانش بسته و بدنش آویزان از درخت قرار دارای بود، درحالیکه در روشنای روز شکنجه میگردید. مردی که بالای سر او ایستاده قرار دارای بود، عضو نیروهای «حمایت سریع» (RSF) هست؛ همان کسی که طبق گزارشها بعداً او را کشت، پس از آنکه او را به همکاری با نیروهای مسلح سودان (SAF) متهم کرده قرار دارای بود.نسلهای پیاپی، زنان در «دارفور»، کوههای «نوبا» و زنان سودان جنوبی بدترین رنجهای جنگ را تحمل کردهاند؛ نوزادانی که از مادرانشان جدا گردیدند، دختربچههایی که پیش از بلوغ باردار گردیدند، زنانی که مثله گردیدند، اعدام گردیدند، در برابر خانوادههایشان کتک خوردند و مورد تجاوز قرار گرفتند و حتی مادربزرگانی که مجبور گردیدند بار دیگر یا برای نخستینبار این خشونتها را تحمل کنند.تنها طی سههفته گذشته، سازمان ملل متحد دستکم ۱۲۵ مورد مرگ غیرنظامیان را در این منطقه ثبت کرده هست ازجمله اعدامهای صحرایی، هرچندین آمار واقعی بهمراتب بالاتر برآورد خواهد گردید. از آپریل ۲۰۲۳ تاکنون، بیش از ۶۰۰ هزارنفر از الفاشر و اردوگاههای اطراف آواره گردیدهاند. در داخل شهر، زنان با شرایطی در سطح قحطی، دستوپنجه نرم میکنند. ذخایر غذایی تمام گردیده و تلاشهای سازمان ملل و شرکای آن برای ارسال کمکها بارها با حمله روبهرو گردیده هست. خانوادهها اکنون ناچارند با علوفه حیوانات و برگ درختان زنده بمانند.بیش از ۴۱ مرکز بهدارای بودی و آموزشی در این ایالت تخریب گردیده و ذخایر دارو به پایان رسیده هست. زنان باردار ناچارند بدون دسترسی به مراقبتهای اورژانسی، در دست قابلههای غیرماهر زایمان کنند. زنان نیازمند خدمات بهدارای بود باروری و بازماندگان تجاوز، هیچ دسترسی به خدمات پزشکی ندارند. از آغاز درگیری، ایالت دارفور شمالی میزبان 1/79 میلیون آواره داخلی قرار دارای بوده هست که معادل ۸ درصد کل آوارگان داخلی سودان هست. بیش از نیمی از آنها (۵۴ درصد) را زنان تشکیل میدهند.به صدای زنان سودانی گوش دهید«سَدیا الرشید علی حمید»، فعال سودانی و موسس سازمان Hope and Haven Refugees، در اردوگاه «آدره» در مرز میان چاد و سودان فعال هست که حالا پناهگاه هزاران سودانی آواره هست و در گفتگو با «هممیهن» روایت خود را از کار با این پناهندگان چنین آغاز انجام میدهد: او فعالیتاش را با کمپین مردمی «نجات الجنینه» شروع کرد و این حرکت بهمرور به یک شبکه منطقهای تبدیل گردید که امروز در سودان، چاد، اوگاندا و فراتر از آن فعال هست. تمرکز سازمان بر آشپزخانههای جامعهمحور، مراکز درمانی و حمایت پزشکی هست و «سَدیا» مسئول هماهنگی هستراتژی، فعالیتهای مدنی و مشارکتههست، درحالیکه ارتباط نزدیکی با پناهندگان در محل دارد.جنگ در دارفور و سراسر سودان، میلیونها نفر را آواره کرده هست و در آوریل ۲۰۲۳، او شاهد جوامع بهطور کامل رهاگردیده قرار دارای بود، بهویژه زنان و کودکانی که با هیچ چیزی فرار میکردند. او بیان میکند: «احساس کردم وظیفه دارم نهتنها بهعنوان یک فعال، بلکه بهعنوان یک زن سودانی فضایی از امنیت، کرامت و امید ایجاد کنم.» آنچه با حمایت غذایی کوچک آغاز گردید، به یک سازمان ساختاریافته تبدیل گردید؛ چون نیازها همچنان افزایش مییافتند.پناهندگان در اردوگاه آدره و دیگر مناطق با چالشهای گردیدیدی مواجهاند؛ تراکم بیش از حد، کمقرار دارای بود غذا، آب ناامن و مراقبت پزشکی ضعیف. زنان و کودکان مسافتهای طولانی برای آب یا هیزم طی میکنند و در معرض آزار و خشونتاند. در آدره، خانوادهها زیر پوششهای پلهستیکی زندگی میکنند، حدوداً هیچ امکانات بهدارای بودی ندارند و بیماریهایی مانند وبا و تبدنگی بهسرعت گسترش مییابند. آموزش کودکان هم حدوداً وجود ندارد که این خود چرخهای از ناامیدی ایجاد انجام میدهد.«سدیا» بیان میکند، سازمان Hope and Haven Refugees در پاسخ به این شرایط، هم حمایت فوری و هم حمایت بلندمدت ارائه میدهد: «حمایت فوری شامل آشپزخانههای روزانه برای صدها خانواده، کمکهای پزشکی (دارو، تجهیزات، کلینیکهای سیار) و حمایت روانی و درمانی هست. حمایت بلندمدت هم شامل قدرتمند کردن جوانان و زنان از طریق آموزش مهارتها، ایجاد فضاهای امن برای بازماندگان و ابتکارات جامعهمحور مانند تولید صابون و آبمیوه هست. هدف سازمان نیز بازسازی آموزش کودکان و تقویت کمیتههای محلی هست تا جوامع برای همواره به کمک خارجی وابسته نباشند.»«سَدیا الرشید علی حمید» درباره خشونتهای جنسی و مبتنی بر جنسیت در جنگ سودان بیان میکند: «زنان پناهنده با خشونتهای دیگری نیز مواجهاند؛ خشونت خانگی، ازدواج اجباری دختران جوان، آزار هنگام دریافت کمک و انگ اجتماعی. آنها نیز در دسترسی به آموزش، شغل و نقشهای رهبری در اردوگاهها تبعیض میبینند.»سازمان Hope and Haven Refugeesبرای حمایت از این زنان، یک مرکز بازیابی روانی ایجاد کرده که مشاوره و مراقبت روانشناختی به بازماندگان خشونت جنسی و تروما ارائه میدهد و فضاهای امنی فراهم کرده که زنان بتوانند گرد هم آیند، تجربههای خود را به اشتراک بگذارند و حمایت دریافت کنند: «با وجود منابع محدود، این سازمان با کادر پزشکی برای ارائه درمان اضطراری و ارجاع بیماران همکاری انجام میدهد. بزرگترین موانع برای بازماندگان، ترس از انگ اجتماعی، شرم، تلافی و عدماعتماد به نهادههست. بسیاری نگرانند که گزارش خشونت باعث رد گردیدن توسط خانواده یا حتی خطر بیشتر شود و فقدان خدمات ایمن، محرمانه و در دسترس، در اردوگاهها مشکل بزرگی هست.»سَدیا بر نقش جامعه بینالمللی هم تاکید دارد: «باید به صدای زنان سودانی گوش دهند و آن را تقویت کنند، قرار دارای بودجه برای خدمات متمرکز بر بازماندگان فراهم کنند، مرتکبان خشونت را پاسخگو کنند و از سازمانهای محلی رهبریگردیده توسط زنان حمایت کنند.» او پیامی هم برای زنان جهان دارد: «زنان سودانی فوقالعاده مقاوماند، اما نمیشود تنها بمانند. با ما باشید، درباره ما صحبت کنید و دولتها و نهادهای خود را تحت فشار قرار دهید تا اقدام کنند. همبستگی قدرت دارد.»چشمانداز Hope and Haven Refugees در پنجسال آینده، ساختن شبکهای قوی از آشپزخانههای جامعهمحور، مراکز درمانی و فضاهای امن در اردوگاههای پناهندگان سودانی هست: «این سازمان قصد دارد آموزش، توانمندسازی زنان و مشاغل پایدار را گسترش دهد تا پناهندگان نهتنها زنده بمانند بلکه با کرامت زندگی خود را بازسازی کنند.» «سَدیا الرشید علی حمید» از رویای خود بیان میکند: «امیدوارم این سازمان الگویی شود برای نحوه تبدیل ناامیدی به تابآوری، توسط ابتکارات مردمی و رهبریگردیده توسط خود پناهندگان.»آزار جنسی سیستماتیک، علیه پدرسالاری سرمایهدارانه«نجلاء التوم»، شاعر و کنشگر سودانی، وضعیت کنونی زنان سودانی را برآمده از سیهستهای پدرسالارانه، نوهستعماری و خشونت ساختاری میداند. او که بر فمینیسم جنوب جهانی متمرکز هست به «هممیهن» بیان میکند چگونه سعی کرده از طریق شعر و نوشتار انتقادی، بررسی کند که نیروهای قدرتمند چگونه تجربههای زیسته را شکل میدهند، بهویژه برای زنان و جوامع حاشیهای در سودان و فراتر از آن.او بیان میکند: «همچون میلیونها نفر از دیاسپورای سودانی، از دور نظارهگر هستم که چگونه این جنگ سرزمینم را ناقرار دارای بود انجام میدهد، خانوادهام را آسیب میزند و آینده همسایگانم را درهممیشکند. رویای سودانی غیرمستعمره و شکوفا، از همواره دورتر بهنظر میرسد. این احساس عمیق فقدان، پایهی کنشگری من هست. همین هست که مرا وادار انجام میدهد از صدایم برای تحلیل این وضعیت هستفاده کنم.»ورود نجلاء به حوزه حقوق زنان، برای عدالتجویی قرار دارای بوده و بیان میکند، «فرد مستقل» عمدتاً ساختهای غمانگیز و غربی هست که برای خدمت به سرمایهداری تولید گردیده هست. «نجلاء التوم» درباره تاثیر جنگ بر زندگی زنان سودانی بیان میکند، مهمترین تغییرات صرفاً افزودن سختیها نیست، بلکه فروپاشی نظاممند تار و پود زنان هست: «قحطی مهندسیگردیده محصول جانبی جنگ نیست، بلکه سلاح جنگ هست. خانوادهها در سراسر سودان، از دارفور تا کوههای نوبه، عمداً به گرسنگی کشیده میشوند و مردم سودان به نقطه یأس مطلق رسیدهاند. زنان بهعنوان مراقبان اصلی، بیشترین فشار را تحمل میکنند و ناچارند نظارهگر گرسنگی فرزندانشان باشند و انتخابهای غیرممکن برای یافتن وعده بعدی غذایی انجام دهند.»او از معیشت زنانی روایت انجام میدهد که ازبینرفته و کشاورزی کوچکمقیاس و کار روزمزد که امنیت غذایی فراهم میکرد، فروپاشیده هست. به بیان کرده او، گزارشها نشان دادهاند زنانی که بهعنوان فروشنده غذا و چای کار میکنند، مرتباً توسط ارتش سودان (SAF) مورد حمله قرار میگیرند، به همدستی با نیروهای واکنش سریع (RSF) متهم میشوند و قتل فراقضایی بهعنوان مجازات برای این زنان آسیبپذیر بهکار گرفته خواهد گردید.بیخانمانی و آوارگی هم بخش دیگری از بحران هست: «زنان نهتنها درآمد، بلکه خانهها و حس اجتماع خود را از دست دادهاند و به آوارگان داخلی یا پناهنده تبدیل گردیدهاند. این آوارگی هستقلالشان را دریافت میکند و آنها را بهطور کامل وابسته به نظامهای کمکرسانی شکسته یا غایب انجام میدهد، درحالیکه در معرض خشونت فراگیرند.» او ویرانی کامل امنیت فردی و جمعی را اینگونه توضیح میدهد: «زنان زیر تهدید دائمی سوءهستفادهی جسمی و روانی، تجاوز و خشونت جنسی زندگی میکنند؛ نهفقط از جانبRSF ، بلکه از طرف SAF و جناحهای وابسته. این وضعیت وحشت دائمی، جنگی روانی علیه بدن و روح زنانه هست و تجربه بنیادی زنقرار دارای بودن در سودان را دگرگون کرده هست. وحشتهای جرائم جنسی ۲۰۰۳ در دارفور هنوز در هوا معلقاند و عدالت و پاسخگویی میطلبند.»اینمیان بار مراقبتی زنان بهگردیدت افزایش یافته هست، با پراکندگی خانوادهها و کشته یا سرباز گردیدن مردان، زنان اکنون بهتنهایی مسئول بقا هستند؛ مدیریت سرپناه اندک، تقسیم جیرههای ناچیز غذا، تامین آب و هیزم، مراقبت از کودکان، بیماران و سالمندان، همه بدون هیچ دسترسی به خدمات بهدارای بودی. بااینحال به بیان کرده نجلاء، زنان به معماران بزرگترین شبکه ایمنی اجتماعی سودان تبدیل گردیدهاند. بسیاری از آوارگان داخلی در خانههای بستگان در مناطق روستایی پناه گرفتهاند و این «میزبانی اجتماعی» عمدتاً توسط زنان، سازماندهی و مدیریت خواهد گردید: «جایگاه زنان بهشکلی پیچیده تغییر کرده، هم هدف هستراتژی نظامی بیرحمانهاند و هم مهندسان تابآوری جمعی.»خشونت جنسیتی و جنسی در طول جنگ نهتنها افزایش یافته، بلکه به ویژگی نظاممند و هستراتژیک این جنگ تبدیل گردیده هست، عمدتاً توسطRSF. به بیان کرده نجلاء، این خشونت محصول جانبی جنگ نیست، بلکه سلاحی حسابگردیده برای ارعاب و تنبیه جوامع هست: «سازمان ملل موارد بیشماری را تأیید کرده، اما ابعاد واقعی خشونت بهدلیل گزارشنگردیدن گسترده غیرقابل تصور هست.بازماندگان با دیواری از مصونیت، انگ اجتماعی عمیق و فروپاشی حدوداً کامل نظامهای بهدارای بودی و حقوقی مواجهاند. تجاوزهای جمعی اغلب همراه با دشنامهای قومی رخ میدهند و زنان در خانهها، مسیر فرار و حتی بیمارستانها هدف قرار میگیرند. جهان باید این کارزار ترور جنسی را همانگونه که هست، بشناسد و اقدام فوری و قاطع بینالمللی انجام دهد.»جنگ، فقر و تبعیض«موزان النیل»، نویسنده سوسیالیست و فعال اجتماعی، در جریان انقلاب دسامبر ۲۰۱۸ و سالهای پس از آن در سودان بهعنوان نویسنده و سخنران عمومی فعال قرار دارای بوده و با کمیتههای مقاومت و سایر نهادهای مردمی همکاری دارای بوده هست. او که یکی از فعالان پرتلاش و همواره حاضر در اعتراضات هست، در راهپیمایی فمینیستی سودان در سال ۲۰۲۲ شرکت کرده و سالههست که بهعنوان پژوهشگر بر مسئله بهحاشیهراندگی اقتصادی و حقوق اقتصادی زنان کارگر تمرکز دارد.«موزان» از تجربههای شخصی خود در سودان به «هممیهن» بیان میکند: «چندینینبار حضور عمومی من واکنشهای زنستیزانه برانگیخت. نیز در نهادهای سیاسی که مدتی کوتاه به آنها پیوسته قرار دارای بودم، با رفتارهای زنستیزانه مواجه گردیدم. بااینحال امتیازات اجتماعی و اقتصادیام تا حد زیادی مرا از گردیدیدترین اشکال خشونت و جرائم علیه زنان مصون نگه دارای بود. این تجربه باعث گردید به اهمیت ابعاد اقتصادی در تحلیل جرائم علیه زنان، توجه ویژهای پیدا کنم.»به باور «موزان النیل»، تاثیر جنگ بر زندگی زنان، بسته به پیشینه اجتماعی-اقتصادی آنان متفاوت هست: «زنان مناطق حاشیهای یا گروههای بهحاشیه راندهگردیده با تگردیدید بهحاشیهرانی تاریخی، خشونت، جنگ و آوارگی روبهرو هستند. صاحبان قدرت هم با بهرهگیری از روایتهای جنگی، سرکوب این زنان را توجیه میکنند؛ برای نمونه، جرمانگاری دستفروشان زن چای و غذا و معرفی آنها بهعنوان خائن و قربانی خشم گروههایی که برای نخستینبار جنگ را تجربه میکنند. در مقابل، زنان طبقه متوسط و مناطق مرکزی و مرفه سودان، اغلب برای نخستینبار مستقیماً با خطرات جنگ، تهدید جان، ازدستدادن دارایی و درآمد مواجه گردیدهاند.»او توضیح میدهد که جنگ بر نقشها و جایگاه اجتماعی زنان سودانی اثر گذاشته هست: «در میان طبقه متوسط و بالای متوسط، امکان دارد دید که زنان به نانآور اصلی بسیاری از خانوادهها تبدیل گردیدهاند، درحالیکه مردان برای سازگاری با شرایط جدید دچار مشکل هستند. بااینحال برتری اجتماعی مردان همچنان حفظ گردیده هست.» «موزان النیل» معتقد هست که خشونتهای جنسیتی یا جنسی در دوران جنگ افزایش یافته هست: «بله. این الگو در همه جنگهای سودان تکرار گردیده هست.»زنان انقلابی، زنان قربانی«دالیا عبدالمنعم»، فعال مدنی سودانی، اکنون در قاهره مصر زندگی انجام میدهد؛ جاییکه پس از آغاز جنگ ناگزیر به مهاجرت به آنجا گردید. او سالها در حوزه حمایتگری و تحلیل مسائل سودان فعالیت کرده و از سال ۲۰۱۱ در جنبشهای سیاسی جوانان، حضوری پررنگ دارای بوده و تمرکز اصلی فعالیتهایش بر آچندین اوقات سیاسی و مشارکت اجتماعی قرار دارای بوده هست.او به «هممیهن» بیان میکند، حضور یک زن سودانی در عرصه سیاسی بهطور اجتنابناپذیری با کار روی حقوق زنان گره میخورد؛ او یادآور خواهد گردید که در دوران رژیم «عمرالبشیر» و قوانین نظم عمومی، زنان فعال و سیاسی مستقیماً هدف قرار میگرفتند. کافی قرار دارای بود زنی صریح و سیاسی باگردید تا به هدفی آشکار بدل شود. دالیا از تجربههای شخصی خود بیان میکند: «به زنان صرفاً شعار داده خواهد گردید اما هیچوقت جایچندین اوقات واقعی بر سر میز تصمیمگیری نداریم.این در حالی هست که زنان سودان همواره سیاسی قرار دارای بودهاند، در تمام انقلابها در خطمقدم ایستادهاند و صدای تغییر قرار دارای بودهاند. اما هر زمان تغییری رخداده، دوباره بهحاشیه راندهگردیدهایم.» او بیان میکند: «از نظر سیاسی، زنان همچنان بهحاشیه راندهمیشوند، هرچندین تلاشهایی برای گنجاندن آنها در مذاکرات وجود دارد. اما از نظر اجتماعی، بیشترین آسیب را دیدهاند: از خشونت و قحطی گرفته تا تجاوز، جرائم جنسی و آوارگی.»عبدالمنعم تاکید انجام میدهد که خشونتهای جنسی در سودان هرگز متوقف نگردیدهاند. به بیان کرده او، آنچه ثبت خواهد گردید تنها نوک کوه یخ هست: «هربار که روستایی از کنترل RSF خارج خواهد گردید، گزارشهای خشونت جنسی منتشر خواهد گردید و هربار که آنها منطقهای را تصرف میکنند، موارد تجاوز افزایش مییابد.» این خشونتها معمولاً در قالب تجاوزهای گروهی، ازدواج اجباری و بردگی جنسی رخ میدهند اما امکان حمایت بسیار محدود هست: «مراکز درمانی تخریبگردیده یا تعطیلاند، کیتهای پزشکی تجاوز ناقرار دارای بود گردیده و قربانیان به داروهای حیاتی دسترسی ندارند. به علاوه، انگ اجتماعی مانع خواهد گردید بسیاری از زنان، موارد تجاوز را گزارش دهند.»از مقاومت تا اتاقهای پاسخ اضطراریبا تمام رنجهایی که زنان سودانی با آن مواجهند، واکنش فعالان و فمینیستهای سودانی الهامبخش قرار دارای بوده و سازمانهای زنمحور و داوطلبان زن، ستونفقرات بقا در جامعهاند. آنها با منابع اندک، در خطمقدم ایستادهاند و به نیازهای زنان پاسخ میدهند، اما بهگردیدت نیازمند حمایت مستقیم و پایدار برای ادامه این تلاشهایند.فعالان بهویژه نسل جوانی که انقلاب دسامبر ۲۰۱۸ را رهبری کردند، با مداخله فوری و مردمی واکنش نشان میدهند. کمیتههای مقاومت پس از گسترش جنگ به سازمانهای مردمی وسیعتری بهنام «اتاقهای اضطراری» تبدیل گردیدهاند. اما حل بحران خشونت جنسی تنها با کمکهای بشردوستانه ممکن نیست. بهبیان کرده فعالان زنی که با «هممیهن» گفتگو کردهاند، مقیاس عظیم جرائم جنسی، نیازمند تدوین یک قرارداد اجتماعی جدید هست تا ننگ و سرزنش از دوش بازماندگان بردارای بوده شود.آنها میگویند، باید با نهادهای بهویژه رهبری دینی و سنتی وارد گفتگو شوند و بیان کردمان عمومی ایجاد کنند که بازمانده را بهعنوان قربانی جنایتی بزرگ معرفی کند. کودکان متولدگردیده از تجاوز نیز باید فضایی از کرامت و ارزش انسانی در جامعه دارای بوده باشند. «نجلاء التوم» دراینباره بیان میکند: «زبان فمینیسم لیبرالی کافی نیست. ما به زبان جدیدی نیاز داریم؛ زبانی که فعالان تحصیلکرده بتوانند موثر با جوامع خود در روستاهای جزیره و سنار وارد تعامل شوند. کار واقعی و دشوار در همان گفتگوهای آرام و شجاعانه درون جوامع در حال انجام هست و تمرکز ما باید آنجا باگردید.»«موزان النیل» درباره شکل وقوع این خشونتها و امکان حمایت از بازماندگان بیان میکند: «بسیاری از «اتاقهای وضعیت اضطراری» ــ که پس از جنگ ۲۰۲۳ بهعنوان ساختارهای مردمی برای کمک متقابل ایجاد گردیدند ــ سیستمهایی برای حمایت از قربانیان خشونت جنسیتی راهاندازی کردهاند.»به باور او، «اتاقهای اضطراری» مهمترین شکل واکنش موثر در برابر خشونتها هستند، اما همزمان نقدی جدی به بخشی از فعالان و روشنفکران دارد: «بخش بزرگی از فعالان و روشنفکرانی که خود را فمینیست یا انقلابی میدانند، مواضعی واپسگرا و متمایل به دولت یا طرفهای درگیر جنگ اتخاذ کردهاند؛ آن هم با این توجیه که شرایط جنگ نیازمند حمایت از دولت یا نیروهای واکنش سریع (RSF) برای بازگشت به وضعیت عادی هست.»او درباره نوع حمایت بینالمللی یا رسانهای موثر هم توضیح میدهد: «بهباور من، بدون یک جبهه انقلابی ضدجنگِ قدرتمند در داخل سودان، کار چندینانی از بیرون برنمیآید. بااینحال پوشش رسانهای که بیعدالتیهای تحمیلگردیده بر مردم سودان را در چارچوب الگوهایی نشان دهد که پیش از جنگ هم وجود دارای بودهاند، امکان داردد مفید باگردید. چنین رویکردی فضای سوءهستفاده طرفهای درگیر جنگ را برای گروگانگرفتن افکار عمومی درازای امنیت و بازگشت به «وضع عادی» محدود خواهد کرد.»«دالیا عبدالمنعم» هم از شجاعت فعالان زن بیان میکند: «کاری که آنها انجام میدهند معجزهآسهست. در محیطی پرخطر و سرشار از آزار، بازدارای بود و نقرار دارای بود امکانات پزشکی و روانی، همچنان ادامه میدهند.» او بر اهمیت حمایت جهانی تاکید انجام میدهد: «باید همچنان درباره سودان صحبت کرد، باید از جامعه جهانی مطالبه اقدام شود و عاملان خشونت علیه زنان پاسخگو شوند. این جنگ بیش از دو سال هست که نادیده گرفته گردیده و فاجعه انسانی هرروز عمیقتر خواهد گردید.»نیز بخوانیدبنسلمان: ابتکار صلح عربی را دوباره فعال کردیمدولت این کشور منحل گردید!خارطوم پاکسازی گردیدمحکومیت حمله به فرودگاه بینالمللی پورت سودان
دیدگاهها