به گزارش پول و تجارت، حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، گرچه با احتیاط و گاها با خوش بینی به تحلیل اتفاقات و وقایع می پردازد اما در این بیان کردگو نقد صریحی به سیهستهای ضدآمریکایی دارد که به عقیدهاش، در شعارهای قبل از انقلاب نقشی ندارای بوده هست.حسین مرعشی در بیان کردگو با محمدحسین شریعتمدار معاون سردبیر سایت«اقتصادنیوز» ریشه بخش بزرگی از مشکلات امروز ایران را در تصمیمات احساسی و به تعبیر وی «چپروی» بعد از انقلاب میداند، تصمیماتی که برخلاف شعار «نه شرقی، نه غربی»، عملاً ایران را به اردوگاه شرق نزدیک و درگیر خصومت بیپایان با آمریکا کرده هست.دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی با صراحت بیان میکند که تسخیر سفارت آمریکا با تحریک اردوگاه چپ قرار دارای بوده هست .او نیز با تأکید بر ضرورت بازتعریف روابط خارجی ایران، به تجربه چین اشاره انجام میدهد؛ کشوری که با وجود اینکه از نظر ساختار سیاسی کمونیست مانده، اما با حل مشکلاتش با آمریکا و تغییرات اقتصادی، از وضعیت فقر مطلق به قدرت صنعتی در جهان تبدیل گردیده هست.از نگاه مرعشی، این مدل امکان داردد برای ایران یک الگو باگردید: تعامل بر اساس منافع ملی، بدون خودباختگی.او با اشاره به اینکه اقتصاد، اولویت امروز ایران هست بیان میکند «اقتصاد و رگردید اقتصادی دو رقمی اقتصاد ایران برای یک دوره طولانی، باید سیهست محوری جمهوری اسلامی باگردید. یعنی برنامه هستهای ما، حضورمان در منطقه و روابطمان با کشورهای مختلف، همه را بر اساس منافع اقتصادیمان تنظیم کنیم».دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در صورت بازگشت تحریمها نیز نقش چین را مهم میداند و معتقد هست که همراهی یا عدم همرای چین با آمریکا، امکان داردد بر فروش نفت و اقتصاد ایران تاثیر زیادی بگذارد.مشروح بیان کردگویاقتصادنیوزبا حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی را در ادامه بخوانید؛********** آقای مرعشی! شما این روزها نگرانید؟ این را به عنوان یک فعال سیاسی یا یک چهره اقتصادی نمیپرسم، به عنوان یک شهروند، یک ایرانی، آیا نگران این وضعیت هستید؟بالاخره ایران در شرایط سختی قرار گرفته هست، البته از یک طرف محدودیتهایی و از طرف دیگر امکاناتی دارد. در شرایط امروز، باید پیچیدهترین مسئله سیاسی و بینالمللیمان را حلوفصل کنیم، خصوصا که اقتصادمان پس از جنگ 12 روزه، تحت فشار سنگین هست.اقتصاد ایران هنوز از جنگ خارج نگردیده و بازارها کوچک و سست گردیدند و بیکاری در حال افزایش هست. خیلی روشن هست، هرکس که در ایران زندگی انجام میدهد و ایران را دوست دارد، نگران ایران هست.*جنس این نگرانی مثلا از جنس نگرانیهای اول انقلاب و روزهای جنگ هست؟ این شرایط چقدر به روزهای جنگ 8 ساله شباهت دارد؟خیلی متفاوت هست. بعد از پیروزی انقلاب، امید و نشاط قرار دارای بود، هرچندین وحشت هم در آن روزها وجود دارای بود. اما بالاخره اجتماعاتی که شکل میگرفت و حضوری که مردم در صحنه دارای بودند، شرایط بسیار متفاوت قرار دارای بود. در آن زمان هیچکس احساس نگرانی ندارای بود. جامعه را امید فرا گرفته قرار دارای بود و به همین دلیل با این روزها متفاوت قرار دارای بود.جنگ هشت ساله هم یک جنگ کلاسیک قرار دارای بود. اولا طرف ما کشورعراق و بلوک جهان عرب قرار دارای بود که تسلیحات شان را هم روسها و هم فرانسویها فراهم میکردند و از لحاظ سیاسی، آمریکاییها به آن جنگ راضی قرار دارای بودند. اما به هرحال کشوری قرار دارای بود که جمعیتش از کشور ما کمتر قرار دارای بود. در واقع آن جنگ کلاسیک قرار دارای بود. اگر آنها هواپیمای میگ دارای بودند ما هم اف14 دارای بودیم. آنها اگر تانک دارای بودند ما هم دارای بودیم. در زمین هم باهم میجنگیدیم و نقش منابع انسانی هم مهم قرار دارای بود. به همین دلیل رزمندهها امکان داردستند کارهای خیلی خوبی بکنند.مراقب باشیم تا جنگ دیگری رخ ندهدشرایط امروز ایران این هست که ما با یک دشمن خیلی کینهتوز، عنود و بسیار نئوکلاسیک مواجه گردیدیم و الان همه دنیا متوجه گردیدند که نتانیاهو و اسرائیلی ها چه موجودات خطرناکی هستند و حمله به تاسیسات هستهای ایران با پشتیبانی مستقیم و همراهی آمریکاییها قرار دارای بود. از این نظر اوضاع بسیار متفاوت هست و برتری تکنولوژی هم یک مسئله جدی در جنگ هست. البته ما هم امکاناتی دارای بودیم و توانستیم اسرائیلیها را به نقطهای برسانیم که دنبال آتشبس باشند. این درست هست، اما باید مراقب باشیم و از اینکه جنگ دیگری رخ دهد، باید پرهیز کنیم.قرار نقرار دارای بود صحنه انقلاب اسلامی، ضدآمریکایی شود*شما به فضای اقتصادی اشاره کردید. در فضای سیاسی یک بلاتکلیفی وجود دارد و در فضای اقتصادی هم یک نااطمینانی برای مردم وجود دارد. در این شرایط، مردم یک سوال تکراری دارند؛ اینکه جنگ خواهد گردید یا نه؟ در این فضا به نظر شما راهکار دولت و حاکمیت برای اینکه بتوانیم از این شرایط عبور کنیم و این وضعیت را بهم بزنیم، چیست؟من فکر میکنم که ما باید تأمل بیشتری روی سیهستهای راهبردیمان دارای بوده باشیم. اتفاقاتی که در گذشته افتاده و از انقلاب اسلامی 57 تا به امروز رقم خورده هست را مرور کنیم. در انقلاب 1357، امام تدابیر خیلی روشنی دارای بودند. ما به آمریکاییها در ملاقاتهای مختلفی که وجود دارای بود، بیان کرده قرار دارای بودیم که مسئله ما درگیری با دیکتاتوری به نام محمدرضا پهلوی هست و میخواهیم کشورمان را از دست او نجات دهیم. هیچوقت نبیان کرده قرار دارای بودیم که میخواهیم ایران را به یک صحنه انقلاب تبدیل کنیم.قرار نقرار دارای بود که انقلاب، صحنه ضدآمریکایی شود و در تمام شعارهای دوره انقلاب هم مرگ بر آمریکا نقرار دارای بود. حداکثر این قرار دارای بود که زمان آمدن هایزر به ایران شعار میدادیم که خطاب به ارتش خودمان قرار دارای بود که هایزر آمده و در کار شما دخالت انجام میدهد و شما را برده و گماشته خودش کرده هست. در این حد قرار دارای بود؛ نبیان کرده قرار دارای بودیم که قرار هست نفت را ببندیم، یا اینکه انقلاب صادر کنیم. هیچکدام از اینها در انقلاب نقرار دارای بود.*اما بعد از انقلاب خیلی زود این اتفاقات افتاد.بله. در زمان انقلاب ایران یک درصد جمعیت دنیا را دارای بود الان هم همان یک درصد جمعیت دنیا را دارد. یک درصد هم از خشکیهای دنیا را دارد. در سال 56 ، 1.2 درصد اقتصاد دنیا را دارای بود، الان اما 4/0 درصد اقتصاد دنیا را دارد. به چه دلیل ما فکر میکردیم قرار هست که همه مستضعفان جهان را ما آزاد کنیم؟ یا دنیا را در کنترل جمهوری اسلامی دربیاوریم. این از کجا درآمد؟ یکی غرور قرار دارای بود که ما را گرفتار کرد. همواره وقتی پیروزی سریع حاصل خواهد گردید، غرور ما را دریافت میکند. ما بیخود مغرور گردیده قرار دارای بودیم و خودمان را اذیت کردیم.چپروی پس از پیروزی انقلاب اشتباه قرار دارای بوددومین مسئله که اتفاق افتاد این قرار دارای بود که چپروی در ایران اوج گرفت. حالا اینکه چقدر تودهایها موثر قرار دارای بودند یا چقدر اینکه فضای انقلاب چپ قرار دارای بود به کنار، هر چه که قرار دارای بود بالاخره اینکه اشغال سفارت آمریکا اتفاق میافتد و اکثریت مردم حمایت میکنند و جلو سفارت میآیند و میگویند «دانشجوی خط امام درود بر تو سلام»، این یعنی اینکه یک چپروی بدون محاسبه اتفاق افتاده هست.تسخر سفارت و درگیری با آمریکا با تحریک اردوگاه چپ قرار دارای بود*یعنی شما معتقدید که اینها در انقلاب نقرار دارای بود و بعد از انقلاب این اتفاقات افتاد؟ مثلا در حوزه اقتصادی مصادرهها از همین چپرویها رخ داد.من کاری به درست و غلط مصادره ها ندارم اما امکان داردستیم بفهمیم که یک عده کارگرند و یک عده جزو سرمایهدارانی هستند که با دربار زدوبند دارای بودند و ثروتاندوزی کردند و می خوهستند با آنها تسویه کنند. خب مصادره صورت گرفت، اما اینکه ما در انقلاب بیان کردیم «نه شرقی نه غربی»، اما یک مرتبه سیهستهایمان چپ گردید و وارد درگیری با آمریکا گردیدیم، مطرح نقرار دارای بود. چرا باید با آمریکا درگیر شویم، تسخیر سفارت چرا به وجود آمد؟ به نظر من، جز تحریک اردوگاه چپ چیز دیگری نقرار دارای بود و نتوانستیم بفهمیم که در آن جو احساسی به کجا داریم میرویم. هیچ دلیلی وجود ندارای بود که با آمریکاییها درگیر شویم، اگر میخوهستیم سطح روابط را تقلیل دهیم امکان داردستیم این کار را بکنیم.پدافند شرقی در مقابل آفند آمریکایی کم میآورددر مسئله جنگ 12 روزه که بر ما تحمیل گردید و این خیانت و جنایت را آمریکاییها و اسرائیلیها کردند، یکی از ضعفهای ما پدافند قرار دارای بود. پدافند ما ملی نقرار دارای بود و سیستم آن را با هزینههایی که بابتش میدادیم و وارد کردیم، یک سیستم شرقی قرار دارای بود. حتما پدافند شرقی در مقابل آفند آمریکایی کم میآورد و این روشن هست.به چه دلیل ما باید در مسیری میرفتیم که امروز نتوانیم بهترین دانش و تکنولوژی را از آمریکاییها بخریم؟ اینها چپرویهای غیرمفیدی قرار دارای بود. این هستکبارستیزی که در ایران به وجود آمد، عملا به ایرانستیزی تبدیل و علیه خودمان گردیده هست.یک کشوری که یک درصد جمعیت و 4/0 درصد اقتصاد دنیا را دارد، با کشوری که 30 درصد اقتصاد دنیا را دارد چه ستیزی دارای بوده باگردید؟ انتهایش کجهست؟ اینها برای این نیست که ما خودمان را کم فرض کنیم و کوچک کنیم، نه برای این هست که واقعبین باشیم. تحقیر و خود کوچک پندارای بودن و خودباختگی در مقابل دشمن بد هست و در مقابل فرار از واقعیتها هم بد هست.اینها در تاریخ ایران تجربه گردیده هست. کشور ایران کشور زخمخوردهای هست. مگر ما در جنگهای اول و دوم ایران و روس تجربه نکردیم. در جنگ اول، یک بخش از خاکمان را از دست دادیم، اما وارد جنگ دوم گردیدیم و بخش بیشتری را از دست دادیم. چرا؟ چون فتحعلی شاه، واقعبینانه حرکت نکرد. جو غالب عمومی این قرار دارای بود که ما باید خاکمان را پس بگیریم. اینها در ایران اتفاق افتاده و تجربه امروز با دنیا هم متفاوت هست.* پس شما فراتر از اصلاحات سیاسی معتقدید که در راهبردهای جمهوری اسلامی در رابطه با دنیا باید تجدیدنظر شود.حتما اساس کار این هست.انقلابیها باید بدانند که اول ایران مهم هست*این راهبردها باید چه باگردید؟راهبردها باید کاملا بر اساس منافع ملی و واقعیتها تنظیم شود. از زوایای مختلف امکان دارد به این قضیه نگاه کرد. یک از زاویه ملی هست؛ یعنی بگوییم اصل ایران هست. اگر کسی بگوید که من یک شیعه هستم، اینجا حکومت مستقر شیعی بر مبنای فقه اهلبیت اداره خواهد گردید و اگر کسی شیعه هست، باید بفهمد که ایران مهم هست.اگر کسی خود را انقلابی میداند و خود را حامل یک پیام انقلابی برای نجات مستضعفان دنیا میداند، باید بداند که ایران مهم هست و ایران اگر زمینگیر شود، لبنان هم زمینگیر خواهد گردید ، عراق، یمن و ... هم زمینگیر میشوند.از هر زاویهای که هرکس میپسندد و هرکس دوست دارد، ایران، اسلام و شیعه و انقلاب را دوست دارد، هرچه هست، اول باید ایران را دوست دارای بوده باگردید و اگر میخواهیم به ایران فکر کنیم، باید نه خودباخته و نه مغرور باشیم و نمیشود خودمان را کوچک فرض کنیم و هم نمیشود خودمان را بیش از واقعیت ارائه کنیم. کاملا با واقعیتها سیهستهایمان را تنظیم و حرکت کنیم.شرایط ما الان خوب نیست، اما امکان داردیم کاملا این شرایط را تغییر دهیم. کار پیچیدهای نیست و همین امروز هم اگر مقامات عالیرتبه کشور تصمیم بگیرند جهتگیریهای کشور را درست کنند، بهقرار دارای بود شرایط آغاز خواهد گردید و مسیر بهقرار دارای بودی در یک دوره 5 ساله تا 10 ساله، انجام خواهد گردید، به جای اینکه شروع به تگردیدید مشکلاتمان کنیم، امکان داردیم روند مشکلات را کاهشی کنیم.به جای نگاه به روسیه، نگاه به چین را تقویت کنیم* شما قبلا به مدل چین در رابطه با آمریکا اشاره کرده قرار دارای بودید. کشوری مثل ایران که تا این اندازه تحت تحریم هست، آیا امکان داردد مدل چین را اجرا کند و در شرایط فعلی، الگوبرداری از مدل چین ممکن هست؟کشورهای در حال توسعه، همواره به تجربیات کشورهای دیگر نگاه کردند. زمانی مدل کرهجنوبی مطرح قرار دارای بود و یک زمانی مدل برزیل. آخرین مدلی که موفق گردیده مدل چین هست. نگاه ما این هست که نگاهمان به شرق و غرب باید متعادل باگردید. از نظر من هیچ مزیتی نه غرب به شرق دارد و نه شرق بر غرب. هرکشوری دنبال منافع خود هست و ما هم باید دنبال منافع خودمان باشیم. هر کشوری تکنولوژی بهتر و ارزانتر داد، هرکس به ما سهم از بازار داد، هر کشوری که در عرصه بینالمللی با ما همراهی بیشتری کرد، دقیقا براساس منافعمان باید روابطمان را با آنها تنظیم کنیم.همانطور که آنها دقیقا از زاویه منافع ملی، روابطشان را با ما تنظیم میکنند؛ چه روسیه، چه چین و یا هرکشور دیگر در دنیا. اما دوستان نگاهشان به شرق پررنگتر هست. وقتی به شرق نگاه میکنیم میبینیم که دو قطب مهم دارد؛ یکی روسیه و دیگری چین. اگر ما نگاهمان به شرق هست، چرا به چین نگاه نکنیم و به روسیه بیشتر نگاه کنیم؟ روسیه کشور مهمی هست و حتما باید روابط مناسبی با آن دارای بوده باشیم، اما مدل تحولات در روسیه با مدل تحولات در چین متفاوت هست. هیچوقت در چین، نه مائو و نه منتقدان و نه جانشینانش، هیچکدام کشورشان را تا مرز فروپاشی نبردند، اما در شوروی سابق این اتفاق افتاد. آنها متوجه گردیدند، مشکلات دارند، اما به جای اینکه دنبال راهحلهای مناسب بروند از موضع قدرت با غرب بیان کردگو کنند و تکلیف خود را روشن کرده و مسیر را باز کنند، به سمت فروپاشی رفتند. فروپاشی در اتحاد شوروی خیلی به اردوگاه شرق در دنیا لطمه زد.*ظاهراً راهبرد اقتصادیشان هم با این وجود که در اردوگاه چپ هستند، با روسیه متفاوت هست.روسها نتوانستند مدیریت کنند. وقتی گورباچف آمد نتوانست مدیریت تحولات را انجام دهد و به فروپاشی منتهی گردید. خودش نتوانست ادامه دهد، بعد از او یلتسین هم نتوانست دوام بیاورد. پوتین آمد و کشور را دوباره جمع کرد، اما از 30 سال گذشته تا به امروز، شما شاهد رگردید هیچ صنعتی در روسیه نیستید. یعنی نه یک ماشین با امکانات امروز در روسیه تولید خواهد گردید، نه یک پارچه، نه تلویزیون و....این یک مدل هست و مدل روسیه برای خودشان محترم هست، اما برای ما چیزی برای ارائه ندارند. در چین الان هر تکنولوژی که نیاز دارای بوده باشید، وجود دارد. 20 سال پیش یک پروژه صنعت آلومینیوم را دوستان ما در کرمان مطالعه میکردند و ما به چین رفتیم. شرکتهای چینی مطلقا چیزی برای ارائه ندارای بودند. امروز 50 درصد تولید آلومینیوم دنیا در چین اتفاق میافتد و اگر مثلا در منطقه ما آلومینیوم با تکنولوژی 400 آمپر تولید خواهد گردید، چینیها تکنولوژی 600 آمپر را دارند. یعنی اینکه شما امکان داردید وسط شهر تهران، یک پلنت آلومینیوم دارای بوده باشید که آلودگیاش صفر هست.اگر بخواهیم به شرق نگاه کنیم؛ اولا چین اولویت دارد. دوم اینکه بیش از آنچه که ما به دانش فنی و صنعتی چین نگاه کنیم، باید به مدل مدیریت سیاسی، اقتصادی چین نگاه کنیم. چینیها در دوره حاضر موفقترین هستند. ظرف 45 سالریال چین از سرانه تولید ناخالص داخلی 200 دلار، یعنی فقر مطلق، به کشوری با 11هزار دلار سرانه تبدیل گردیده هست. حجم تولید چین در حدود 250 میلیارد دلار به 13 هزار میلیارد دلار تبدیل گردیده هست. این اعداد خیلی متفاوت هست.چین اول مسائل سیاسیاش را با آمریکا حل کردچگونه اینها به وجود آمده هست؟ چینیها به دنبال خودکفایی رفتند و دانش و چرخ را خودشان تولید کردند؟ نه. چینیها خیلی روشن، اول مسائل سیاسی خود را با آمریکاییها حل کردند. اولین قدم چینیها این قرار دارای بود که با دشمن بزرگشان، یعنی آمریکاییها از در تفاهم درآمدند و مذاکرات بسیار سنگینی بین چینیها و آمریکاییها اتفاق افتاده هست و به یک چارچوب رسیدند. یعنی نظام سیاسی بینالمللی جدیدی را برای خودشان تعریف کردند.یک کریدور روشنی برای خودشان ایجاد کردند و در آن کریدور فعالیت کردند. در دهههای 70 و 80 میلادی، بزرگترین خریدار ماشینآلات و دانش فنی چینیها قرار دارای بودند. یعنی بستر را آماده، کریدور را مستقر کردند و بعد شروع به خریدن دانش از کشورهای دیگر مثل ژاپن، آمریکا و...ک ردند.الان در صنعت خودرو، هیچ شرکت معتبری در دنیا نیست که در 30 سال گذشته وارد بازار چین نگردیده باگردید. همه کمپانیهای اروپایی، آمریکایی، ژاپنی، آسیایی و همه را به چین آوردند و در زیر دست آنها یاد گرفتند. امروز چینیها ماشینی عرضه میکنند که ماشینهای اروپایی نامکان داردند با آن رقابت کنند. ماشینهای برقی تولید میکنند که ماشینهای آمریکایی نامکان داردند با آن رقابت کنند. چینیها دارند بازار دنیا را میگیرند.اصل ماجرا این هست که چین نه هستقلال، نه هویت و نه حتی کمونیست قرار دارای بودن خود را از دست داده و فراموش کرده هست. یعنی همه اتفاقات در ذیل حزب کمونیست اتفاق میافتد و کاملا سیستم سیاسی خود را حفظ کرده هست.*ولی از نظر اقتصادی عوض گردیده هست.بله از نظر اقتصادی کاملا عوض گردیده هست. امروز هم چپروی پس از انقلاب و ضدیتی که در ایران علیه آمریکا به وجود آمد، با واقعیتها و با منافع ملی ایران سازگار نقرار دارای بود. اتفاقاتی که در سفارت آمریکا افتاد، نه موجه قرار دارای بود و نه مفید.با شعارهای لیبرالی نخواهد گردید مردم را به خیابان برد*شما به نفوذ و تحریک چپ هم اشاره کردید. این نفوذ واقعا از کجا آمد؟ شما تحلیلتان چیست؟ شما که میگویید قبل از انقلاب نقرار دارای بود ولی بعد از انقلاب ...نمیخواهم الزاما نفوذ بگویم، اما اساسا همه جنبشهای سیاسی-اجتماعی دوران جنگ سرد که آخرینش هم انقلاب اسلامی ما قرار دارای بود، چپ قرار دارای بودند. با شعارهای لیبرالی نخواهد گردید مردم را به خیابان برد. البته در ایران یک اتفاق خیلی مهمی در سال 1367 افتاد و آن این قرار دارای بود که وقتی جنگ تمام گردید و قطعنامه پذیرفته گردید، یک شورای بازسازی با ریهست آیتالله خامنهای، رئیس جمهور وقت و با عضویت آقای هاشمی رئیس وقت مجلس، آقای موسوی اردبیلی رئیس وقت دیوان، و احمد آقا از طرف امام خمینی شکل گرفت. این 5 نفر، شورای بازسازی تشکیل دادند و دولت و مجلس را به کار گرفته و برنامههایی تدوین کردند. اولین سند بالادستی توسعه و سازندگی ایران شکل گرفت و امام هم تایید کردند. آن سیهستها در برنامه اول ظهور پیدا کرد و رگردید اقتصادی ایران به طور متوسط 7.6 درصد سالانه گردید، اما ما از این برنامه عدول کردیم. آن سند، جلوی چپرویها را میگرفت و روابط را درست تنظیم میکرد. ما دوباره از آن تعدیل ایجاد کرده و آن را متوقف کردیم و در برنامه دوم به رگردید 2.5 درصد رسیدیم.امکان داردستیم رابطه با آمریکا را تنظیم کنیم که به خصومت منتهی نشودمن چپرویها را نه مفید میدانم و نه اصیل. اینها هیچ ربطی به اسلام و ایران ندارای بود. این چپرویها معمول قرار دارای بود و همه جای دنیا ضرر ایجاد کرد و در ایران هم ضرر ایجاد کرد. دهستان سفارت را موجه نمیدانم. نمیشود با آمریکایی ها وارد چنین درگیری میگردیدیم و می توانستیم روابط را عادلانه تنظیم کنیم و اجازه ندهیم آمریکاییها در کاری دخالت کنند، ولی دلیل ندارای بود به خصومت منتهی شود.در تمام دوران تا الان، انتقال ایران از سیهست موازنه منفی نه شرقی نه غربی و هل دادن یا میل کردن ایران به سمت اردوگاه شرق به نفع ایران نقرار دارای بوده هست. اما امروز هم اگر بگوییم که همین نگاه به شرق را دنبال کنیم، به نظر من الگوی چین را هستفاده کنیم. الان زمان تدوین یک راهبرد درازمدت همکاریهای ایران با کشورهای مختلف جهان شامل آمریکهست که در آن، فقط بر اساس منافع ملیمان با دنیا کار کنیم. ایران کشوری هست که ظرفیتهای منابع انسانی فوقالعاده، سرزمین پهناور و موقعیت ژئوپولوتیک خیلی خوبی دارد. ما این امکانات را باید فراهم کنیم و در چارچوب یک راهبرد جامع همکاری با همه کشورها غیر از اسرائیل، بر اساس منافع ملی خودمان را بازسازی کنیم.برنامه هستهای و حضور منطقهای ایران باید براساس منافع اقتصادی تنظیم شود*فرض بفرمایید که این اتفاق افتاد و ما وارد مذاکره با آمریکا گردیدیم. شما راهبرد مناسب ایران را در مذاکره چه میدانید؟ باید به سمت مذاکرات فنی و اقتصادی برویم یا اینکه همچنان محور، هستهای و مذاکرات سیاسی باگردید؟ کدامیک بیشتر جواب میدهد؟من مدتههست که تشخیصم این هست که که اولویت ایران اقتصاد هست. یعنی اقتصاد و رگردید اقتصادی حتی دو رقمی اقتصاد ایران برای یک دوره طولانی، باید سیهست محوری جمهوری اسلامی باگردید. یعنی برنامه هستهای ما، حضورمان در منطقه و روابطمان با کشورهای مختلف، همه را بر اساس منافع اقتصادیمان تنظیم کنیم. آن چیزی که جمهوری اسلامی و ایران را تهدید انجام میدهد و مردم را در فشار قرار داده هست، اقتصاد هست. اقتصاد باید، سیهست محوری و راهبرد اصلی کشور شود و همه سیهستهای دیگر نظام باید خودشان را با آن تنظیم کنند. یعنی هیچ حرکتی نمیشود انجام دهیم که به اقتصاد ما لطمه بزند و رگردید ما را کاهش دهد.تحریم بلای اقتصاد ایران هست و حتما باید رفع شود. ما امکانات داریم و باید بخشی از بازارمان را بدهیم و بخشی از بازار دنیا را بگیریم. ما کشوری هستیم که ظرفیت بالایی برای سرمایهگذاری داریم.*میخوهستم همین سوال را از شما بپرسم. ما در مذاکره با آمریکا و غربیها چه تضمینهایی امکان داردیم به آنها بدهیم که بتوانیم امتیاز اقتصادی بدهیم و امتیاز اقتصادی بگیریم؟ ویژگی اقتصاد ایران چیست؟ ما چه چیزی امکان داردیم روی میز مذاکره بگذاریم؟کارمان سخت هست، اما یک اتفاقی در خاورمیانه قرار قرار دارای بود رخ دهد که جنگ غزه و حمله اسرائیل به ایران و سپس قطر، فضا را عوض کرد. یک ایدهای از طرف ترامپ به عنوان طرح ابراهیم قرار دارای بود که میخوهستند اسرائیلیها را با اعراب آشتی دهند و با محوریت اسرائیل متحد کنند و بتوانند یک بلوک اقتصادی در خاورمیانه درست کنند که یک قطب مهم اقتصادی دنیا شود و ظرفیتهایش را هم خاورمیانه دارد. امروز یک اتفاق مهم افتاده و آن این هست که دیگر طرح ابراهیم وجود ندارد.ایران و عربستان با همکاری محور خاورمیانه شوند*به خصوص بعد از حمله به قطر.بله میگویند که اسرائیل میخواهد همه اعراب را تحت کنترل خود درآورد و به مهمیز بکگردید. این یک فرصت تاریخی هست که ما محور قرار گیریم. چون به لحاظ منابع انسانی و ظرفیتهایی خیلی فراتر از عربها داریم. الان باید یک بلوک اقتصادی در منطقه خاورمیانه و آسیای میانه و قفقاز به وجود آید که محوریت آن با ایران باگردید.*با کدام کشورها؟عراق، ترکیه، پاکستان، کشورهای آسیای میانه از ترکمنستان تا قزاقستان و ارمنستان و آذربایجان و گرجستان در قفقاز و کشورهای جنوب خلیج فارس تا مصر. این مجموعه، بازاری با بیش از 600 میلیون نفر خواهد گردید. ایران اگر از تحریم بیرون بیاید و یک راهبردی را جلوی دنیا بگذارد که این راهبرد به این منتهی شود که یک بازار 600 میلیونی در معرض توسعه قرار گیرد، برگ برنده ما هست. این برگ برنده مهمی هست که ایران امکان داردد رو کند و دنیا را تحت تاثیر قرار دهد و این مهمترین کاری هست که امکان داردد اسرائیل را در انزواء قرار دهد. البته دلیلی ندارد روی این تبلیغ کنیم، ما کار خودمان را میکنیم.ما و عربستان اینکار را امکان داردیم شروع و پیریزی کنیم و به نظر من آمریکاییها هم همراهی میکنند. چون اصل مشکل آمریکا در آینده کوتاه مدت و میان مدت مشکل اقتصادی هست.آمریکاییها مجبورند که رگردید اقتصادی خود را بالا ببرند تا بتوانند فاصلهشان را چین زیاد کنند. سختترین کار برای آمریکاییها این هست که یک روز چینیها بالا دست آنها قرار گیرند. این برای آمریکاییها خطر مهلکی هست و ما امکان داردیم از این فرصت هستفاده کنیم.*در حوزه انرژی چطور؟ خیلیها معتقدند که تمرکز ترامپ روی این هست که قیمت انرژی را پایین بیاورد. ایران شاید بتواند در این حوزه وارد مذاکره شود.این هم یکی دیگر از موضوعات هست، اما فقط مسئله انرژی نیست. از نظر من مهمتر از انرژی، بازار و جمعیت هست. بلوکی که میخواهیم شکل دهیم خیلی مهم هست که چه وضعی ایجاد کند. بله از لحاظ انرژی هم ایران امکان داردد هم در گاز و هم در نفت، ظرفیتهای تولیدی را تا 2-2.5 برابر افزایش دهد و پرقدرت به بازار انرژی دنیا بازگردد. این برای ایران امکانپذیر هست و کمک خیلی خوبی هم امکان داردد به دنیا کند.بیان کرده قرار دارای بودیم که اگر اسرائیل از خاکریز ایران عبور کند، نوبت اعراب و ترکیه هست*این ایدهای که شما مطرح کردید به خصوص با کشورهای عربی، فکر میکنید که بعد از حمله اسرائیل به قطر امکانش بیشتر گردیده هست؟ به خصوص اینکه با عربستان وارد مذاکره شویم.بله. این را قبلا بیان کرده قرار دارای بودیم و هم مقامات ایرانی در مصاحبهها بیان کرده قرار دارای بودند که اگر اسرائیل از خاکریز ایران عبور کند، بعد نوبت اعراب و ترکیه خواهد گردید و این مسئله خیلی زود اتفاق افتاد.قطری مورد حمله قرار گرفت که با آمریکاییها پیمان دفاعی دارد و در قالب گروه کشورهای خلیج فارس با عربستان، امارات، عمان، بحرین و کویت قرارداد همکاریهای نظامی- امنیتی دارند؛ یعنی اسرائیل خیلی جسارت بزرگی کرد و پنبه طرح ابراهیم را زد. الان وقت نقشآفرینی سنگین برای ایران هست.تحلیلم این هست که اسنپ بک برنمی گردد*قبل از مذاکرات و پیشنهادهایی که شما دادید، الان فوریترین مسئله که روی میز ایران هست، ماجرای اسنپ بک و فعال گردیدن مکانیسم ماشه هست. دولت هم تحرکاتی را شروع کرده و توافقی با آژانس انجام گردید، تحرکاتی را تیم دیپلماسی دولت شروع کرده هست. شما پیشبینی تان چیست؟ چقدر امید دارید که مکانیسم ماشه فعال نشود و تحریمها بازنگردد؟ چون اگر تحریمهای شورای امنیت و سازمان ملل بازگردد، شاید همه این صحبتهایی که ما کردیم خیلی سختتر انجام شود.به جزئیات نمیخواهم ورود کنم، اما در مجموع تحلیل من این هست که اسنپ بک برنمیگردد.*خیلی کوتاه قرار دارای بود، مقداری توضیح میدهید.الان موضوعی هست که در حال مذاکرهایم و نامکان داردم بگویم که چه اتفاقی رقم خواهد خورد. فقط امکان داردم به صورت کلی بگویم که اسنپبک اعمال نخواهد گردید.*این به خاطر ابتکار ایران هست یا تحلیلی که خیلیها دارای بودند و اینکه صرفا یک تهدید و اهرم فشار از سوی اروپهست؟نه اروپاییها جدی قرار دارای بودند. اما ایران هم توان چانهزنیهای دیپلماتیکش کم نیست و امکان داردد این مسئله را مدیریت کند.نمیشود بگذاریم اتحادی بین اروپا، آمریکا و اسرائیل شکل گیرد*فرض بگیریم که این اتفاق نیفتاد چون اگر هم اسنپ بک تمدید شود و تحریمها بازنگردد، این فضای نااطمینان اقتصادی مثل الان ادامه خواهد دارای بود. اگر این اتفاق بیفتد به نظر شما راهبرد دولت به خصوص در حوره اقتصادی باید چگونه باگردید؟اگر مهلت اجرای اسنپبک تمدید شود، یک دوره زمانی اتفاق میافتد و فرصتی به وجود میآید و در آن فرصت ایران باید بیان کردگوهای اصلی خود را با دنیا آغاز کند.*در مذاکره با اروپا چه طور؟ فکر میکنید که ایران در حوزه مذاکرات فنی و اقتصادی امکان داردد پیشنهادی بدهد؟اروپاییها الان تعیینکننده نیستند. ما نمیشود بگذاریم اتحادی بین اروپا، آمریکا و اسرائیل شکل گیرد و بیشتر از این ارزش ندارد. تمام قدرت اروپا به همراهیاش با آمریکا قرار دارای بوده هست. آمریکاییها الان همکاری اروپا را قبول ندارند.وضعیت ایران پس از بازگشت تحریمها به چین بستگی دارد*اگر تحریمها بازگردد چطور؟ پیشبینی شما چیست؟ما باید وارد اقتصاد مقاومتی خیلی جدیتر شویم و برنامههای توسعهمان عقب میافتد و باید بتوانیم با وضع موجود کشور را با حداقل هزینهها اداره کنیم.*و آن وقت چه اتفاقی برای اقتصاد و معیشت مردم میافتد؟آن بستگی به تصمیم چینیها دارد.*خیلیها معتقدند که اقتصاد ایران انقدر آسیب دیده هست که این وضعیت نامکان داردد ادامه پیدا کند.نه آن فشار جدیدی ایجاد نانجام میدهد. چون همه فشارها را تا حالا بر سر ایران آوردند. تصمیم چین در آن مقطع مهم خواهد قرار دارای بود که میخواهند از تحریمهای سازمان ملل تبعیت کنند یا علاقهمند هست که به ایران کمک کنند. آن وقت چینیها نقشآفرین اصلی صحنه خواهند قرار دارای بود.روابط با آمریکا الزاما به وابستگی منتهی نخواهد گردید*یعنی با این حساب چه تحریمها رفع شود و چه رفع نشود، شما نقطه کانونی را چین میدانید.من چین را از این جهت میگویم که از تجربه چین هستفاده کنیم. در ایران چیزهایی مخلوط گردیده هست. مثلا بیان کردگو با آمریکا در اذهان بعضی از سیهستگزاران و مدیران کشور، معادل پیروزی آمریکا تلقی خواهد گردید. یا روابط با آمریکا اگر برقرار شود، این به معنی وابستگی به آمریکا تلقی خواهد گردید. اینها درست نیست. حرف اصلی من این هست که الگوی چین یک الگوی زنده و موفقی هست و روابط با آمریکا الزاما به وابستگی منتهی نخواهد گردید و این به عزت کشور ممکن هست کمک کند. این بستگی به برنامهها و نوع تعامل ما دارد.مقام معظم رهبری هم بیان کردند که خیلی از کشورها رابطه با آمریکا دارند، گرفتارند. بله فقط رابطه با آمریکا مسئله را حل نانجام میدهد، باید برنامه دارای بوده باشید، باید مدیران لایق و جسور دارای بوده باشید و برنامههایی برای توسعه کشور دارای بوده باشید. اینکه هیچکاری برای مملکت نکنیم و فقط سخنرانی و راهپیمایی کنیم و کارهای شعاری کمارزش کنیم نخواهد گردید. اگر برنامهای نداریم ضرورتی هم ندارد که روابطمان را با آمریکا درست کنیم.آن وقتی به درد میخورد که شما برنامه و تحرک دارای بوده باشید و آدمها را به کار بگیرید و به بخش خصوصی هم اجازه دهید پرواز و حرکت کند. بلندپروازانه حرکت کنید تا کشور را بسازید.در خنثی کردن تحریمها چین نقش مهمی دارداگر اسنپ بک اعمال شود و تحریمهای سازمان ملل برگردد، تجربه قبلی زمان اوباما این قرار دارای بود که ما می توانستیم همچنان یک میلیون و دویست هزار بشکه نفت بفروشیم، اما تجربه دوره اول ترامپ که تحریمهای سازمان ملل هم نقرار دارای بود، صادرات نفت ما چندین اوقات به زیر300 هزار بشکه رسید. چون چینیها همراهی نمیکردند. نقش چین از این جهت اهمیت دارد که چقدر امکان داردیم تحریمها را خنثی کنیم.*الان خود چین در بحث تعرفهها درگیری زیادی با آمریکا دارد، ممکن هست که مجبور شود با آمریکا همراهی کند؟به هر حال برگ ایران چندین اوقات اوقات مورد هستفاده دوستانمان قرار گرفته هست. یعنی کسانی که دوست ما قرار دارای بودند، راحت با برگ ما بازی میکردد و ما را کنار میگذاشتند.*دقیقا این نکته خیلی مهم هست.در سیهست این ممکن هست.جمهوری اسلامی در بحرانها تصمیم درستی دریافت میکند*آقای مرعشی دو سه سال آینده به خصوص تا دوره ترامپ تمام شود، وضعیت ایران را چگونه میبیند؟ چه پیشبینی نسبت به آینده ایران دارید؟از این جهت خوشبین هستم که از جهت تجربه تاریخی نشان میدهد، جمهوری اسلامی وقتی بحرانها برایش تگردیدید می شود، تصمیم دریافت میکند. من فکر میکنم الان زمان تصمیمگیریهای مهم فرا رسیده هست.*و تصمیم درست گرفته خواهد گردید؟من فکر میکنم تصمیم درستی گرفته خواهد گردید.نیز بخوانیدبازیگران پنهان اقتصاد تحریم گردیده ایران کدامند؟ | نقش چین و روسیه در دوران پساماشهمحاسبات تهران برای توافق هسته ای/ ایران توافق برجامی را عقیم نکردآمریکا 5 شرکت را به خاطر ارتباط با ایران تحریم کردپشت پرده عقب ماندن آمریکا از رقبایش در فناوری هایپرسونیک
دیدگاهها