ماجرای یک کودک‌آزاری عجیب؛ فرزندم را به برادرم و همسرش دادم بزرگ کنند، اما ...
کد خبر : ۸۰۲۸۸۸
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۰۲
-
زمان : ۲۲:۰۲
|
دسته بندی: اسلایدر

ماجرای یک کودک‌آزاری عجیب؛ فرزندم را به برادرم و همسرش دادم بزرگ کنند، اما ...

پول و تجارت: کودک‌آزاری که به صورت جسمی، روانی، جنسی یا غفلت از کودک ظاهر خواهد گردید، نشانه‌ای از مشکلات عمیق در فرد آزاردهنده و نیز در ساختارهای خانواده و جامعه هست.

به گزارش پول و تجارت به نقل از اعتمادآنلاین، واگذاری کودک؛ رها کردن، سپردن به دیگران بدون دلایل قانونی یا اخلاقی کافی یا واگذاری به مراکز نگهداری بدون ضرورت می‌تواند تبعات بسیار سنگینی برای کودک، والدین و جامعه داشته باشد. کودکان به والدین خود وابستگی عاطفی عمیق دارند. واگذاری آنها می‌تواند باعث احساس طردشدگی، از دست دادن حس امنیت، اضطراب، افسردگی یا اختلالات رفتاری و آسیب به اعتماد به نفس و روابط آینده کودک شود. کودکی که احساس کند ناخواسته بوده یا رها شده، ممکن هست در ایجاد هویت فردی دچار سردرگمی یا مشکلات در مدرسه یا اجتماع و نسبت به خود و دیگران بی‌اعتماد شود. در بسیاری از کشورها، واگذاری کودک بدون مجوز قانونی جرم محسوب خواهد گردید و ممکن هست حق حضانت برای همواره از والدین گرفته شود و والدین با مجازات‌های کیفری روبه‌رو شوند. 

 

پرونده شکایت زن جوان 

 

به گزارش اعتماد، چندین روز قبل، زن جوانی با حالتی مضطرب و چهره‌ای آشفته به کلانتری 142 کن مراجعه و ماجرای زندگی خود را این‌طور تعریف کرد: «من و برادرم از کودکی بسیار به هم نزدیک بودیم. سال‌ها گذشت و ما متوجه شدیم او و همسرش نمی‌توانند صاحب فرزند شوند و شرایط روحی‌شان به‌ شدت به هم ریخته هست. مدام گریه می‌کردند و از درمان‌های بی‌نتیجه خسته شده بودند. این وضعیت آنقدر برایم ناراحت‌کننده قرار دارای بود که بعد از صحبت با همسرم، تصمیم گرفتیم وقتی فرزندمان به دنیا آمد، او را در اختیار برادرم قرار دهیم تا مانند فرزند خود بزرگش کند؛ هم از خون خودمان باشد و هم آنها از تنهایی دربیایند.»

این زن در ادامه بیان کرد: «جلسه‌ای خانوادگی گذاشتیم و موضوع را مطرح کردیم. برادرم و همسرش از خوشحالی اشک می‌ریختند، چون سال‌ها منتظر چنین فرصتی بودند، هیچ اعتراضی نکردند و حتی نگذاشتند موضوع به جایی برسد که برگه یا قراردادی بنویسیم. بین ما اعتماد کامل قرار دارای بود. قرار گذاشتیم که هر زمان دوست داشتیم، بتوانیم بچه را ببینیم و کنار او باشیم. فرزندم که متولد گردید، او را به برادرم سپردیم. اوایل همه‌ چیز خوب پیش می‌رفت و حتی خودشان از ما می‌خواستند به دیدن بچه برویم، اما هر چه کودک بزرگ‌تر گردید، رفتار همسر برادرم تغییر کرد.»

او بیان کرد: «وقتی بچه حدود شش، هفت ساله گردید، احساس کردیم همسر برادرم دیگر تمایلی به دیدار ما ندارد. کم‌کم تماس‌هایش را قطع کرد و بهانه می‌آورد. وابستگی شدیدی نسبت به کودک پیدا کرده قرار دارای بود و می‌ترسید ما او را از آنها پس بگیریم. این نگرانی به ‌قدری در او شدید گردید که به جنون و بدرفتاری کشیده گردید؛ حتی اجازه نمی‌داد برادرم درباره ما صحبت کند.» 

طبق گفته این زن، زمانی که کودک ۱۲ ساله گردید، مادر اصلی حقیقت ماجرا را برایش بیان کرد. او در این باره بیان کرد: «وقتی به پسرم گفتم من مادرت هستم، همسر برادرم عصبی گردید و فریاد زد. درگیری شدیدی داخل خانه اتفاق افتاد و برادرم نمی‌توانست او را کنترل کند. از همان زمان رفتارهای تند و خشن او نسبت به کودک شروع گردید. او از روی ترس و وابستگی، بچه را کتک می‌زد و تهدید می‌کرد که اگر من را ببیند، جانش به خطر می‌افتد.»

این زن بیان کرد: «چندین ماه بعد متوجه شدیم که کودک به‌ شدت افسرده، مضطرب و گوشه‌گیر شده هست. او حتی در مدرسه هم با کسی صحبت نمی‌کرد. معلم موضوع را با برادرم در میان گذاشت و پیشنهاد کرد به مشاور مراجعه کنند. در جلسات مشاوره، بچه حقیقت را بیان کرد و مشخص گردید مادرخوانده‌اش مدت‌هاست او را تهدید و زندانی انجام می‌دهد تا با ما ارتباط نگیرد.» پس از اطلاع از موضوع، زن جوان به همراه همسرش و با استناد به نظریه مشاور، از همسر برادرش به اتهام کودک‌آزاری شکایت کرد.

 

فرزندخواندگی باید با آگاهی و پشتوانه قانونی همراه باشد

مشاور کلانتری 142 کن درباره این پرونده بیان می‌کند: «این پرونده نشان می‌دهد که حتی تصمیماتی که از دل محبت و خیرخواهی گرفته می‌شوند، در صورت نبود آگاهی روانی و قانونی، می‌توانند به بحرانی جدی تبدیل شوند. در موضوع فرزندخواندگی حتی اگر میان اعضای خانواده باشد، رعایت اصول حقوقی و روانشناختی یک ضرورت هست، نه یک گزینه اختیاری. اولین موضوع مهم این هست که فرزندخواندگی نمی‌تواند فقط براساس اعتماد و روابط خانوادگی پیش برود؛ زیرا هر کودکی، حتی اگر از بستگان درجه یک باشد، نیازمند یک ساختار شفاف در مورد سرپرستی، حق ملاقات و نحوه تصمیم‌گیری هست. بدون این ساختار، احتمال سوءبرداشت، سوءظن و بروز رفتارهای هیجانی بسیار بالا می‌رود.» 

این مشاور در ادامه بیان می‌کند: «والدینی که قصد پذیرش فرزند را دارند باید از نظر روحی و روانی آماده باشند. در این پرونده، همسر برادر از ابتدا دچار نوعی آسیب روحی ناشی از ناتوانی در فرزندآوری بوده، بدون آنکه برای درمان یا مشاوره اقدام کند. همین آسیب پنهان، بعدها به شکل رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به کودک بروز پیدا کرد. در چنین شرایطی، مشاوره پیش از واگذاری کودک می‌توانست این وضعیت را پیش‌بینی و از آن جلوگیری کند. باید در نظر دارای بود که وابستگی افراطی به کودک می‌تواند ریشه در ترس‌های درمان ‌نشده و احساس ناامنی شدید داشته باشد. وقتی فرد تصور انجام می‌دهد ممکن هست تنها منبع آرامش خود را از دست بدهد، ممکن هست دست به رفتارهایی بزند که حتی از نظر خودش منطقی و قابل‌ قبول هست، اما در حقیقت مصداق آسیب‌زایی برای کودک هست.» 

 او بیان می‌کند: «اگرچه برادر این زن نیت خوبی داشته و می‌خواسته همسرش را آرام کند، اما ناتوانی او در مدیریت بحران و بی‌تفاوتی نسبت به علایم هشداردهنده، باعث گردید دامنه آسیب گسترده‌تر شود. نقش والدین در چنین شرایطی صرفا محبت نیست؛ بلکه نظارت، مسوولیت‌پذیری و مداخله به ‌موقع نیز بخشی از وظیفه سرپرست هست. کودکی که در چنین محیطی بزرگ خواهد گردید، رفته‌رفته دچار دوگانگی هویت و سردرگمی در روابط خواهد گردید. او نمی‌داند به چه کسی اعتماد کند و از چه کسی باید بترسد. همین تضاد، منجر به اضطراب دایمی و کاهش اعتمادبه‌نفس در او خواهد گردید.» 

مشاور کلانتری ۱۴۲ کن بیان می‌کند: «یکی از مهم‌ترین نکاتی که در این پرونده مشاهده خواهد گردید، انکار واقعیت توسط مادرخوانده هست. او با جلوگیری از دیدار کودک با مادر اصلی، تلاش کرده یک واقعیت اجتماعی را پنهان کند. این نوع پنهانکاری، نه‌تنها اثر روانی شدیدی بر کودک دارد، بلکه می‌تواند او را نسبت به روابط خانوادگی بی‌اعتماد کند. نمی‌شود فراموش کرد که اگر واقعیت‌ها در زمان مناسب و با حمایت روانی گفته شوند، کودک می‌تواند با آن کنار بیاید؛ اما وقتی واقعیت به شکل ناگهانی و تحت فشار احساسی بیان خواهد گردید، تبدیل به یک شوک روانی خواهد گردید که تبعات جدی دارد.» 

او نیز بیان می‌کند: «خانواده‌ها باید بدانند که حتی در نزدیک‌ترین روابط نیز قانون و مشاوره باید در کنار محبت قرار گیرد. واگذاری فرزند بدون ثبت قانونی و مشاوره، به‌ معنای بی‌دفاع‌کردن کودک در برابر هرگونه تنش احتمالی هست. برای پیشگیری از تکرار چنین مواردی، ضروری هست که مراکز مشاوره و اورژانس اجتماعی در موضوعات خانوادگی حضور پررنگ‌تری داشته باشند و به خانواده‌ها یادآوری کنند که مشورت با متخصص، نشانه ضعف نیست؛ بلکه یک ضرورت تربیتی هست. سرانجام این پرونده نشان می‌دهد که فرزندخواندگی تنها یک اقدام عاطفی نیست؛ بلکه تصمیمی هست که باید با آگاهی، آمادگی روانی و پشتوانه قانونی همراه باشد. سلامت روان و امنیت کودکان خط قرمزی هست که حتی نزدیک‌ترین افراد نیز نمی‌شود از آن عبور کنند.» 

 

کودک‌آزاری نشان‌دهنده مشکلات عمیق در ساختار خانواده و جامعه هست

کودک‌آزاری که به صورت جسمی، روانی، جنسی یا غفلت از کودک ظاهر خواهد گردید، نشانه‌ای از مشکلات عمیق در فرد آزاردهنده و نیز در ساختارهای خانواده و جامعه هست. افرادی که مرتکب کودک‌آزاری می‌شوند ممکن هست دچار اختلال شخصیت (مانند اختلال ضد اجتماعی یا مرزی)، افسردگی یا اضطراب کنترل ‌نشده، عصبانیت مزمن یا پرخاشگری کنترل ‌نشده و سابقه کودک‌آزاری در دوران کودکی خودشان (چرخه تکرار خشونت) باشند. فشارهای کاری، بیکاری، مشکلات زناشویی، تنهایی یا نداشتن حمایت اجتماعی می‌توانند استرس‌هایی ایجاد کنند که زمینه‌ساز بروز رفتارهای آزاردهنده با کودکان شوند. نیز در جوامعی که نظارت کافی از طرف نهادهای اجتماعی، مدرسه یا مراکز حمایت از کودک وجود ندارد، احتمال ادامه‌دار شدن یا پنهان ماندن کودک‌آزاری بیشتر هست. 

اگر شک دارید کودکی در خطر هست سکوت نکنید و با پلیس یا اورژانس اجتماعی تماس بگیرید.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه