سرداران حاجی زاده و سلامی زمان وقوع جنگ را می دانستند؟ | ماجرای حضور فرماندهان در مقر جنگ | درباره زمان عملیات غافلگیر نشدیم اما در شیوه عملیات غافلگیر شدیم
کد خبر : ۸۰۳۱۰۷
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۰۳
-
زمان : ۱۲:۴۶
|
دسته بندی: اسلایدر

سرداران حاجی زاده و سلامی زمان وقوع جنگ را می دانستند؟ | ماجرای حضور فرماندهان در مقر جنگ | درباره زمان عملیات غافلگیر نشدیم اما در شیوه عملیات غافلگیر شدیم

پول و تجارت: قالیباف درباره اینکه ما فکر نمی‌کردیم فرماندهان نظامی را در مرحله اول به شهادت برسانند، بیان کرد: اینجا غافلگیر شدیم؛ ما درباره زمان عملیات غافلگیر نشدیم اما در شیوه عملیات غافلگیر شدیم.

به گزارش پول و تجارت به نقل از ایسنا،‌ محمدباقر قالیباف در برنامه «ماجرای جنگ» به بیان جزئیات جدیدی ازجنگ ۱۲ روزه و نیز تحولات منطقه پرداخت. در ادامه بخش هایی از این بیان کرد و گو را می خوانید؛

رئیس مجلس با بیان اینکه ما منتظر جنگ بودیم، بیان کرد: آن شبی که جنگ رخ داد، آقای حاجی زاده در مقر فرماندهی خود حضور دارای بود و از آنجایی که آقای محرابی تا ساعت ۴ و ۵ عصر احتمال حمله را می داد، کنار آقای حاجی‌زاده رفت و هر دو باهم شهید شدند. شهید سلامی نیز همان شب به این قطعیت رسیده قرار دارای بود که حمله صورت دریافت می‌کند و حدود ۸ شب قرار دارای بود که به مقر فرماندهی خود رفت و حتی با آقای جبلی تماس گرفت و درباره احتمال جنگ بیان کرد از این رو ما در این حوزه غافلگیر نشدیم.

وی درباره اینکه ما فکر نمی‌کردیم فرماندهان نظامی را در مرحله اول به شهادت برسانند، بیان کرد: اینجا غافلگیر شدیم؛ ما درباره زمان عملیات غافلگیر نشدیم اما در شیوه عملیات غافلگیر شدیم.

روایتی از نخستین ساعت تجاوز اسرائیل به ایران

قالیباف به روایتی از نخستین ساعات‌ حمله رژیم صهیونیستی به ایران پرداخت و بیان کرد: آن روز (پنجشنبه ۲۳ تیرماه) با آقای قاآنی و آقای پاکپور در مراسمی در مشهد حضور داشتیم و تا بعد از نماز مغرب و عشا گرفتار همین بحث بودیم. علیرغم اینکه فردای آن روز جمعه قرار دارای بود و قصد داشتم سری به پدر و مادرم بزنم که خیلی وقت قرار دارای بود آن‌ها را ندیده بودم. می‌توانستم جمعه بمانم و بعد به تهران بازگردم اما به واسطه تماس‌ها، درگیر بودم و دغدغه داشتم و تصمیم گرفتم همان شب به تهران بازگردم که حدود ۱۲ شب به تهران و حدود یک صبح به منزل رسیدم.

وی یادآور گردید: ساعت ۵ دقیقه مانده به ۳ صبح بیدار بودم که اولین چیزی به شهرک شهید چمران زده گردید. از آنجایی که از قبل ذهنیت داشتم، احساس کردم انفجاری از جنس دیگری هست. اذان صبح که گردید، دیگر برای نماز نماندم و خانواده را نیز خبر کردم و گفتم حواستان جمع باشد. با سرعت خود را به مجلس رساندم که حدود ساعت ۳ و نیم قرار دارای بود.

وی افزود: تماس‌های خود را آغاز کردم و با آقای سلامی و غیره تماس گرفتم اما کسی پاسخگو نبود. آقای فدوی اولین فرد مطلع قرار دارای بود که تماسم را پاسخ داد. حدود ۲۰ دقیقه مانده به ۴ صبح قرار دارای بود. آقای فدوی تلفن را برداشت و شرایط را تشریح کرد. بلافاصله به همسایه آقا رشید منزل آقای سلیمانی تماس گرفتم و زینب خانم شرایط را توضیح داد.

 

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه