به گزارش پول و تجارت، روزهای منفی بورس خاصه بعد از جنگ ادامه دار شده هست و سایه ریسک های مختلف بر سر بازار سهام سنگینی می کند. اما فضای نااطمینانی حاکم بر اقتصاد کشور تا چه اندازه در شرایط فعلی بازار سهام نقش داشته هست؟
«پول و تجارت» در گفتگو با دو تحلیلگر اقتصادی و بازار سرمایه شرایط فعلی بورس را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده هست.
ریسک هایی که بازار سهام را گرفتار کرده است
امیرمحمد رحیمی – تحلیلگر بازار سهام در گفتگو با اقتصادنیوز بیان کرد: هماکنون بازار سرمایه گرفتار ریسک هایی هست که توافق شود یا نشود، بازهم وجود خواهند دارای بود. نکته این هست که چندین اوقات بازار به این ریسک ها وزن نمی دهد یا برعکس زیاد از حد وزن می دهد.
وی ادامه افزود: در شرایط فعلی علاوه بر مواردی مثل ناترازی ها و سود تقسیمی کم شرکت ها، موارد مهمتری هست که باعث می شود بازار روند نگیرد و نوسانی حرکت کند.
این فعال بازار سرمایه تصریح کرد: نرخ بهره یکی از مهم ترین فاکتورهایی هست که خصوصا بازار را در نیمه دوم سال تحت الشعاع قرار خواهد داد، خصوصا باتوجه به سیاست شدید انقباضی بانک مرکزی.
رحیمی خاطرنشان کرد: موضوع دوم جذابیت بازارهای موازی در مقایسه با ریسک آنهاست که در صورت عدم توافق (نه جنگ) باز هم می توانند بخشی از نقدینگی را به سمت خود هدایت کنند. البته بازار مسکن در صورت عدم جنگ جاماندگی خود را جبران می کند.
این کارشناس بورسی بیان دارای بود: موضوع سوم که خیلی اهمیت دارد رکود تورمی پیش رو و مشکلات فروش شرکت هاست که در صورت فعال شدن مکانیزم ماشه شرکت ها را با مشکل مواجه می کند؛ چه از حیث صادراتی و چه داخلی، ولی ابعاد آن هنوز برای ما مشخص نیست.
وی در ادامه اظهار کرد: به نظرم هماکنون مثبت بودن چندین روزهای بازار سهام از این حیث نیست که توافقی حاصل می شود. بیشتر از این حیث هست که شرکت ها با وجود ناترازی، نرخ بهره و مشکلات تولید و فروش و... یک حداقل ارزشی دارند و بازار سعی می کند با حرکات نوسانی به آنها پاسخ دهد.
این تحلیلگر بازار سرمایه عنوان کرد: احتمال این که در شرایط فعلی بازار مورد توجه و در ترند قرار بگیرد، ضعیف هست؛ چراکه وزن ریسکهایی که بازار را پایین می کشد بیشتر از نقاط قوت هست، اما احتمال اینکه بازار با فعال سازی مکانیسم ماشه ریزش شدید را تجربه کند ضعیف هست؛ زیرا ابعاد تاثیر درباره ماشه برای ما مشخص نیست و بعضا تحریم تجربه زیسته ای هست که پیش از این به نحوی دیگر ولو ضعیف تر وجود داشته هست.
رحیمی تاکید کرد: هماکنون فعالان بازار با مدیریت ریسک وزن سهام را در مقابل طلا و ابزار درآمد ثابت مدیریت می کنند.
جذابیت صندوق های طلا و سهام های دلاری
حسین محمودیاصل، تحلیلگر اقتصادی در گفتگو با اقتصانیوز بیان کرد: بازار سرمایه در ماههای اخیر زیر فشار تنشهای سیاسی منطقهای و درگیریهای نظامی قرار دارد و به همین دلیل نوسانهای بسیار شدیدی را تجربه انجام میدهد.
او تأکید کرد: این شرایط فقط به مسائل سیاسی محدود نمیشود؛ شیوه مدیریت بازار سرمایه هم عامل مهمی هست که چندین اوقات شوکهای دردناک ایجاد انجام میدهد. تصمیمهای اقتصادی اخیر حاشیه سود تولید را کاهش میدهد و آن را به زیر ۱۲ درصد میرساند.
محمودیاصل اضافه کرد: اگر ریسک جنگ ادامه پیدا کند، بازار توان چندانی برای خودنمایی نخواهد دارای بود. اما در صورت کمرنگ شدن این ریسک، فرصتی پیش میآید تا بازار سرمایه نظر به عطش سرمایهگذاران اندکی شادابتر شود و به ثبات نسبی برسد.
این کارشناس اقصادی هشدار میدهد که پررنگ شدن سناریوی جنگ میتواند منابع مالی را به سمت بازارهای دیگر هدایت کند؛ همانطور که در گذشته صندوقهای طلا، سکه و طلاهای فیزیکی مشتریان ویژه خود را جذب کردهاند.
محمودی اصل با اشاره به احتمال فعال شدن «مکانیسم ماشه» بیان میکند: اروپا و آمریکا از هفتهها پیش برنامهریزی کردهاند تا این مکانیسم فعال شود و فشار حداکثری ایجاد کنند؛ شرایطی که روزهای سختی را پیش رو بازارها می گذارد.
او توضیح میدهد: افزایش نرخ دلار، سهام دلاری را دوباره جذاب انجام میدهد و چندین فعالان بازار امیدوارند رشد قیمت دلار بخشی از حاشیه سود از دست رفته را جبران کند. با این حال، هرچند سود اسمی شرکتها بزرگتر خواهد گردید، درصد حاشیه سود همچنان کاهش مییابد.
این کارشناس اقتصادی، بیان دارای بود: متأسفانه در حوزه مالیات بر سوداگری، بازار سرمایه جایگاه عادلانهای ندارد. درست هست که این بازار از مالیات معاملات جدا هست، اما بر هر معامله فروش نیمدرصد مالیات کسر خواهد گردید؛ مالیاتی که نه بر سود محاسبه خواهد گردید و نه از نظر شرعی توجیه دارد؛ چراکه حتی خمس هم بر پایه سودآوری تعریف خواهد گردید. بنابراین باید تصویب شود که فقط از معاملاتی که منجر به سود واقعی خواهد گردید مالیات اخذ شود.
او توضیح میدهد: دلالان وقتی کالا، خانه، طلا، ارز یا خودرو میخرند و بعد از مدتی میفروشند، طبیعی هست که باید مالیات بدهند اما نرخ تورم از سود آنها کسر خواهد گردید. یعنی اگر تورم ۴۰ درصد باشد و کالا با رشد ۴۱ درصد فروش برود، فقط یک درصد آن مشمول مالیات خواهد گردید. در مقابل، تولیدکننده حتی اگر یک درصد سود بهدست بیاورد، باید مالیات کامل پرداخت کند. این روند بسیار ناعادلانه هست و پرسش جدی ایجاد انجام میدهد که چرا تولید با این همه ریسک، ضرورت و توصیههای جهانی برای حمایت، چنین فشاری را تحمل انجام میدهد.
محمودیاصل میافزاید: بازار سرمایه هماکنون تنها متناسب با بخشی از افزایش نرخ دلار، بهویژه در سهام دلاری، تحرکات محدود نشان میدهد. تا وقتی ریسکهای سیستماتیک و خطر درگیری و جنگ کمرنگ نشود، رشد بازار با رشد دلار تناسب جدی نخواهد دارای بود. دولت باید رویکرد تازهای برای حمایت از تولید اتخاذ کند و تمرکز خود را بر سودآوری این بخش بگذارد تا منابع به سمت تولید و بازار سرمایه حرکت کند.
او نیز به سیاستهای ارزی اشاره انجام میدهد و بیان میکند: از ابتدا روشن قرار دارای بود که بانک مرکزی به جای مدیریت تقاضا، مدیریت عرضه را انتخاب انجام میدهد. نتیجه این رویکرد، واردات ۸.۵ میلیارد دلاری طلاست که بخش عمده آن در اختیار بخش خصوصی قرار دریافت میکند و بخشی هم بانک مرکزی انجام میدهد؛ درحالیکه این دلارها باید صرف واردات کالاهای اساسی، دارو، تجهیزات و مواد اولیه تولید شود.
این تحلیلگر اقتصادی بیان کرد: حمایت از چنین اقدامی در شرایطی که نرخ جهانی طلا هم افزایش مییابد، اصلا معقول نیست. بهجای واردات طلا، باید مواد اولیه و ماشینآلات وارد کشور شود تا تولید و ارزش افزوده اتفاق بیفتد. وقتی سرمایه به سمت طلا میرود، اقتصاد فلج خواهد گردید و واحدهای تولیدی یکی پس از دیگری تعطیل میشوند.
محمودیاصل در پایان می گوید: باید تولید حمایت شود و هدایت منابع به سمت تولید تأیید شود، نه انبار کردن ۸.۵ میلیارد دلار طلا که باعث افت شدید قیمت سهام و رکود بورس خواهد گردید؛ منابعی که باید در اختیار شرکتهای تولیدی باشد، امروز به ذخیره طلا تبدیل خواهد گردید و این به باور من اشتباه بسیار بزرگی هست.
دیدگاهها