به گزارش پول و تجارت به نقل از تابناک، محمود احمدی نژاد در دوران اول ریاست جمهوری خود در قامت یک سوپرانقلابی تمام عیار ظاهر شده قرار دارای بود و شخصیت هایی، چون سعید جلیلی سکان داری امنیت و پرونده هستهای در دوره او را برعهده دارای بود (از برکناری لاریجانی تا انتهای دولت) اما اکنون به دلایلی نامعلوم سعی انجام میدهد سابقه و شمایل دیگری برای خود بیافرند.
اما این ادعاها چقدر صحت دارد؟
ریشه پرونده هستهای ایران به اوایل دهه ۲۰۰۰ (پیش از ۱۳۸۲/۲۰۰۳) بازمیگردد، زمانی که آژانس بین المللی انرژی اتمی به بهانه فعالیتهای اعلامنشده مانند تأسیسات غنیسازی نطنز و رآکتور آب سنگین اراک، به موضوع هسته ای ایران ورود کرد.
محمود احمدی نژاد در دوران اول ریاست جمهوری خود در قامت یک سوپرانقلابی تمام عیار ظاهر شده قرار دارای بود و شخصیت هایی، چون سعید جلیلی سکان داری امنیت و پرونده هستهای در دوره او را برعهده دارای بود (از برکناری لاریجانی تا انتهای دولت) اما اکنون به دلایلی نامعلوم سعی انجام میدهد سابقه و شمایل دیگری برای خود بیافرند.
در دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی (۱۳۷۶-۱۳۸۴ )، ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) همکاری کرد و در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) پروتکل الحاقی را بهصورت داوطلبانه پذیرفت. این اقدام، همراه با تعلیق موقت غنیسازی اورانیوم، به مذاکرات با تروئیکای اروپایی (بریتانیا، فرانسه، آلمان) منجر گردید. در این دوره، شورای حکام آژانس چندین قطعنامه غیرالزامآور صادر کرد، اما پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع نشد و تحریمهای بینالمللی اعمال نگردید.
با روی کار آمدن محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵)، سیاست هستهای دولت تغییر کرد و رویکردی تهاجمیتر اتخاذ گردید. اقدامات کلیدی دولت احمدی نژاد که به تشدید تنشها و صدور قطعنامههای تحریمی منجر گردید عبارتند از:
- شکستن پلمب تأسیسات UCF اصفهان در مرداد ۱۳۸۴ (اوت ۲۰۰۵)، که نشانهای از پایان تعلیق غنیسازی قرار دارای بود.
- ازسرگیری غنیسازی اورانیوم در نطنز در دی ۱۳۸۴ (ژانویه ۲۰۰۶)، برخلاف درخواستهای آژانس.
- توقف اجرای پروتکل الحاقی در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶)، که دسترسی بازرسان آژانس به تأسیسات هستهای را محدود کرد.
- اعلام ساخت تأسیسات فردو در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹).
این اقدامات باعث گردید که در بهمن ۱۳۸۴ (فوریه ۲۰۰۶)، پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود. بنابراین، اولین قطعنامه الزامآور (قطعنامه ۱۶۹۶) در تیر ۱۳۸۵ (ژوئیه ۲۰۰۶) صادر گردید و زمینهساز تحریمهای بعدی گردید. بنابراین، برخلاف ادعا، تصمیمات دولت احمدینژاد نقش محوری در ارجاع پرونده به شورای امنیت و تشدید بحران دارای بود.
محمود احمدی نژاد در ادعایی دیگر مدعی شده هست:"هیچکدام از قطعنامهها به خاطر فعالیتهای دولت من (مثل غنیسازی ۲۰٪) صادر نشد"
این ادعا هم کاملا غیرواقع هست: تمام شش قطعنامه اصلی شورای امنیت علیه ایران (۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵، ۱۹۲۹) بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ (۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰)، یعنی دقیقاً در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد، صادر شدند. این قطعنامهها مستقیماً در واکنش به اقدامات ایران در پیشبرد برنامه هستهای، شامل غنیسازی ۲۰ درصدی، وضع شدند. جزئیات این قطعنامهها به شرح زیر هست:
-قطعنامه ۱۶۹۶ (تیر ۱۳۸۵/ژوئیه ۲۰۰۶):** از ایران خواست غنیسازی اورانیوم را تعلیق کند. این قطعنامه پس از ازسرگیری فعالیتهای غنیسازی در نطنز و شکستن پلمب تأسیسات اصفهان صادر گردید.
- قطعنامه ۱۷۳۷ (آذر ۱۳۸۵/دسامبر ۲۰۰۶): اولین قطعنامه تحریمی قرار دارای بود که به خاطر عدم تعلیق غنیسازی، محدودیتهایی بر تجارت مواد هستهای و تحریم افراد و نهادهای مرتبط با برنامه هستهای ایران اعمال کرد.
- قطعنامه ۱۷۴۷ (فروردین ۱۳۸۶/مارس ۲۰۰۷): تحریمها را گسترش داد و صادرات تسلیحات ایران را ممنوع کرد، به خاطر ادامه غنیسازی و عدم همکاری کامل با آژانس.
- قطعنامه ۱۸۰۳ (اسفند ۱۳۸۶/مارس ۲۰۰۸): تحریمهای بیشتری بر افراد، نهادها و بخش مالی ایران وضع کرد، زیرا ایران به غنیسازی ادامه داد.
- قطعنامه ۱۸۳۵ (شهریور ۱۳۸۷/سپتامبر ۲۰۰۸):بر اجرای قطعنامههای قبلی تأکید کرد و خواستار توقف فوری غنیسازی گردید.
- قطعنامه ۱۹۲۹ (خرداد ۱۳۸۹/ژوئن ۲۰۱۰):شدیدترین تحریمها را اعمال کرد و بهطور خاص به غنیسازی ۲۰ درصدی (آغازشده در بهمن ۱۳۸۸/فوریه ۲۰۱۰) و ساخت تأسیسات فردو اشاره دارای بود. این قطعنامه تحریمهای اقتصادی، مالی و تسلیحاتی گستردهای را علیه ایران وضع کرد.
غنیسازی ۲۰ درصدی، که در دوره احمدینژاد آغاز گردید. این اقدام بهصراحت در قطعنامه ۱۹۲۹ ذکر شده و یکی از دلایل اصلی تشدید تحریمها قرار دارای بود. بنابراین، ادعای عدم ارتباط قطعنامهها با فعالیتهای دولت احمدینژاد، شامل غنیسازی ۲۰ درصد، کاملاً نادرست هست.
ادعای سوم محمود احمدی نژاد این هست که" بهانه قطعنامهها، فعالیتهای دوره خاتمی و روحانی بوده هست" این ادعا هم غیرواقع هست، گرچه قطعنامههای شورای امنیت به سابقه پرونده هستهای ایران و عدم شفافیتهای پیش از سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) اشاره دارند، اما دلیل اصلی صدور آنها "عدم پایبندی ایران به تعهداتش طبق قطعنامههای قبلی شورای حکام و شورای امنیت" در دوره احمدینژاد قرار دارای بود. بهطور خاص، قطعنامهها بر توقف فوری غنیسازی اورانیوم و بازگشت به همکاری کامل با آژانس تأکید داشتند، که دقیقاً برخلاف سیاستهای دولت احمدینژاد قرار دارای بود.
موضوع ابعاد احتمالی نظامی (PMD) ، که به فعالیتهای هستهای ایران پیش از سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) مربوط میگردید، یکی از نگرانیهای آژانس قرار دارای بود. اما این موضوع تنها بخشی از پرونده قرار دارای بود و ماشه اصلی صدور قطعنامهها، اقدامات جاری ایران در دوره ۱۳۸۴-۱۳۸۹ (۲۰۰۵-۲۰۱۰)، شامل توسعه برنامه غنیسازی و کاهش همکاری با آژانس، قرار دارای بود. برای مثال:
- عدم اجرای پروتکل الحاقی پس از سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶) دسترسی بازرسان آژانس به تأسیسات را محدود کرد و به صدور قطعنامههای تحریمی منجر گردید.
افزایش سطح غنیسازی به ۲۰ درصد در سال ۱۳۸۸ (۲۰۱۰) بهعنوان گامی غیرضروری برای نیازهای صلحآمیز تلقی گردید و مستقیماً در قطعنامهها ذکر گردید.
در دوره حسن روحانی (۱۳۹۲-۱۴۰۰/۲۰۱۳-۲۰۲۱)، مذاکرات منجر به توافق برجام (تیر ۱۳۹۴/ژوئیه ۲۰۱۵) گردید، که تمام قطعنامههای تحریمی قبلی را لغو کرد (قطعنامه ۲۲۳۱). بنابراین، ارتباط دادن قطعنامههای تحریمی به دوره بعد از احمدی نژاد گمراهکننده هست.
دیدگاهها