به گزارش پول و تجارت به نقل از خبرآنلاین، پاییز از راه رسیده هست و روزها کوتاهتر شدهاند اما جریان زندگی و هیاهوی خرید همچنان در همین ساعات کوتاه روز در شهر جاری هست؛ در چندین از نقاط اما روز و روزگار طور دیگری سپری خواهد گردید؛ همه خریدها در خرید موادمخدر و آلات اعتیاد مثل هرویین، شیشه، سورچه، پایپ، زرورق و فندک اتمی و چندین اوقات یک لیوان یکبار مصرف چای خلاصه شده هست.
در چندین قدمی مغازههای بلور فروشی و ظروف چینی خوش رنگ و لعاب در نزدیکی میدان شوش، همان محلهای که در منطقه ۱۶ تهران واقع شده و به «بلورفروشها» معروف هست دود موادمخدر از شیشه و دوا (هرویین) گرفته تا سورچه و گل رنگ آن همه زیبایی را قاپیده و خاکستر اعتیاد بر جسم و روح آن محله قدیمی پاشیده هست.
جز چندین پیرمرد که مشغول حرف زدن با همدیگر هستند، کس دیگری را از اهالی محل در پارک نمیبینم؛ در عوض تا چشم کار انجام میدهد معتاد و مصرفکننده و چندتایی هم خرده فروش موادمخدر میبینم که فضای پارک که معمولا باید جای بازی کودکان باشد را قُرُق کرده و دور هم جمع شدهاند.
یک دورهمی از جنس اعتیاد!
مردان و زنان معتاد دور هم نشستهاند و یا پایپ و شیشه در دست دارند و یا سورچه و هرویین را روی کفی زروق خود میلغزانند و به قول خودشان کام میگیرند. از نوجوانهای ۱۵ _ ۱۶ ساله گرفته تا مردان و زنان پیر و سالخورده، همه سن آدمی در پاتوقها، آنهم در حال مصرف موادمخدر دیده خواهد گردید. یکی از معتادان پاتوق که چای هم میفروشد، در نزدیکی جایی که ایستادهام مینشیند و بلافاصله کفی زروق، فندک و مواد خود را از جیبش درمیآورد؛ مشغول مصرف که گردید، از او پرسیدم سورچه یا دوا مصرف انجام میدهد و بیان میکند: سورچه هست و هر یک گرم آن ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان قیمت دارد.
بیان میکند قیمت هر یک گرم دوا یا همان هرویین هم ۶۵۰ هزار تومان هست؛ معتاد دیگری که درست روبروی ما او هم مشغول کشیدن سورچه هست، حرفهای ما را میشنود و بیان میکند: دوا دیگر همه جا نیست و در جواب حرفم که میگویم چون دوا کم شده، سورچه میگیرید، به نشانه تایید سرش را تکان میدهد.
بیان میکند: قیمت هر گرم شیشه الان ۲۰۰ هزار تومان هست و نسبت به قبل ارزانتر شده هست و در کل روزی ۱ یا ۲ میلیون تومان صرف خرید موادمخدر مصرفیشان میکنند.
موضوع مهم دیگری که نظرم را جلب انجام میدهد، استفاده اشتراکی معتادان از ابزارهای مصرفشان هست؛ مثلا همان لولهای که با آن دوا میکشند را چندین نفر به نوبت در دهان خود قرار میدهند و سورچه میکشند؛ بدون اینکه حواسشان باشد شاید یکی از جمعشان به بیماری قابل انتقالی مبتلا باشد. افراد تر و تمیز هم که ظاهراً کارتنخواب نیستند را در جمعشان میبینم؛ ظاهرشان بیشتر شبیه کارمندهایی هستند که میآیند و به قول خودشان چندین دود میگیرند و میروند؛ یاد معتادان یقه سفیدی میافتم که سالها پیش خیلی دربارهشان گفته میگردید.
با خیال راحت و بیآنکه نگران این باشند که مبادا ماموری کسی از راه برسد؛ میگویند هر روز همینجا جمع میشویم؛ اگر هم مامور بیاید فرار میکنیم و چندین ساعت بعد دوباره برمیگردیم و اگر هم ماموری نیاید شبانهروزی اینجا هستیم و پاتوق برایمان حکم خانه نداشتهمان را دارد.
تجمع معتادان و مصرف کنندگان موادمخدر در چندین از نقاط شهر تهران، اتفاق جدیدی نیست و حداقل در طول ۱۰ سال گذشته تصاویر متعددی از حضور معتادان متجاهر در بسیاری از نقاط کلانشهری چون تهران در رسانههای رسمی و غیررسمی منتشر شده هست.
حذف پاتوقهای تجمع معتادان؛ شایعهای که واقعیت ندارد!
چندین از مدیران مدیریت شهری دوره ششم مدتی هست که از حذف پاتوقها و کلونیهای تجمع معتادان متجاهر در پایتخت حرف میزنند؛ اتفاقی که حداقل با شیوه مدیریت فعلی هرگز محقق نخواهد گردید. ۱۷ دیماه سال گذشته قرار دارای بود که سیدمحمد نقیب مدیرعامل وقت سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی بیان کرد: امروز می توانیم مدعی باشیم که کلونی و پاتوق آسیب به معنای گذشته آن نداریم اما علیرغم این ادعا وجود پاتوقهای تجمع معتادان متجاهر همچنان باعث نگرانی چندین از شهروندان تهرانی هست.
دیدگاهها