خطر بیخ گوش مازندران و گیلان | کشت دوم برنج چه بلایی سر استان های شمالی می‌آورد؟
کد خبر : ۸۰۵۶۸۷
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۰۹
-
زمان : ۰۹:۱۶
|
دسته بندی: اسلایدر

خطر بیخ گوش مازندران و گیلان | کشت دوم برنج چه بلایی سر استان های شمالی می‌آورد؟

پول و تجارت: میانگین بارش در مازندران طی تیر و مرداد امسال بیش از ۶۵ درصد نسبت به سال گذشته و حدود ۴۷ درصد نسبت به دوره بلندمدت کاهش یافته هست. اگر کشت دوم ادامه پیدا کند، مازندران چه سرنوشتی پیدا انجام می‌دهد؟

به گزارش پول و تجارت، کشت دوم برنج در مازندران، که اغلب با روش نشای مجدد انجام خواهد گردید، درحالی‌که استان با کاهش شدید بارش‌ها و افزایش دمای 7/1درجه‌ای روبه‌رو هست، فشار بی‌سابقه‌ای بر منابع آبی وارد انجام می‌دهد.

بنا بر گزارش جواد حیدریان در هفته نامه تجارت فردا، این کشت، که مصرف آب آن معادل کشت اول هست، رودخانه‌های فرعی را از اواخر تیرماه کاملاً خشک کرده و آب‌بندان‌های سنتی را به مرز نابودی رسانده هست. فعالان محیط زیست هشدار می‌دهند که این‌ روند، نه‌تنها ذخایر سطحی و زیرزمینی را خالی انجام می‌دهد، بلکه اکوسیستم وابسته به رودخانه‌ها را تهدید انجام می‌دهد: پرندگان مهاجر، آبزیان و گیاهان آبی در معرض انقراض محلی قرار گرفته‌اند، و گردشگری طبیعی شمال با خطر جدی روبه‌رو خواهد گردید.

از منظر منابع آبی، برداشت بی‌رویه از چاه‌ها و رودخانه‌ها سطح آب‌های زیرزمینی را به‌شدت پایین می‌برد؛ حجم آب‌های زیرزمینی مازندران حدود 5/1 میلیارد مترمکعب تخمین زده خواهد گردید، اما پمپاژ مداوم برای کشت دوم، افت سفره‌ها را تسریع کرده و پیشروی آب شور دریا به سمت منابع شیرین را در مرکز و غرب استان تشدید انجام می‌دهد. این پدیده، چشمه‌های طبیعی را از بین می‌برد و کیفیت آب آشامیدنی را برای ساکنان استان به خطر می‌اندازد. مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای مازندران تاکید کرده که هیچ سدی برای آبیاری کشت دوم باز نمی‌شود، اما کشاورزان با نادیده گرفتن ممنوعیت‌های مکرر، به برداشت غیرقانونی ادامه می‌دهند، که این امر ذخایر سدها را برای سال‌های آینده خالی انجام می‌دهد.

در حوزه خاک و کشاورزی، ادامه این کشت، شور شدن خاک حاصلخیز شالیزارها را به همراه دارد؛ آب‌بری بیش از حد، نمک را از لایه‌های عمیق‌تر به سطح می‌کشاند و حاصلخیزی زمین‌ها را کاهش می‌دهد، که در بلندمدت حتی کشت اول برنج را هم ناممکن انجام می‌دهد. کیفیت محصول کشت دوم پایین‌تر هست. به خاطر دماهای بالاتر و تنش آبی و هزینه‌های تولید افزایش می‌یابد، بدون اینکه سود واقعی چشمگیری برای کشاورزان داشته باشد. مطالعات نشان می‌دهد غلظت آفت‌کش‌هایی مانند دیازینون در آب و خاک شالیزارها در کشت دوم تا 8/7 برابر بیشتر از کشت اول هست، که آلودگی محیطی را تشدید کرده و سلامت انسان و حیات وحش را تهدید انجام می‌دهد.

جدی‌ترین خطر، فرونشست زمین هست؛ برداشت بیش از حد از سفره‌های زیرزمینی در شرق و مرکز مازندران، این پدیده را دوچندان کرده و زیرساخت‌هایی مانند جاده‌ها، پل‌ها و ساختمان‌ها را در معرض ترک‌خوردگی و فروپاشی قرار می‌دهد. اگر این‌روند بدون مدیریت ادامه یابد، مازندران در افق ۵ تا ۱۰ سال آینده با سرنوشتی تلخ روبه‌رو خواهد گردید. تبدیل شالیزارهای سبز به شوره‌زارهای بی‌حاصل، مهاجرت گسترده کشاورزان به شهرها و تنش‌های اجتماعی بر سر آب، نابودی تنوع زیستی شمال و حتی تهدید امنیت غذایی ملی، زیرا مازندران بیش از ۴۰ درصد برنج کشور را تامین انجام می‌دهد.

میانگین بارش در مازندران طی تیر و مرداد امسال بیش از ۶۵ درصد نسبت به سال گذشته و حدود ۴۷ درصد نسبت به دوره بلندمدت کاهش یافته هست. اگر کشت دوم ادامه پیدا کند، مازندران چه سرنوشتی پیدا انجام می‌دهد؟

ضرورت مدیریت چندمنظوره آب و کشاورزی

محمدحسین نیک‌سخن، دکترای مهندسی آب و استاد دانشکده محیط ‌زیست دانشگاه تهران در تحلیلی برای تجارت روز آتی معتقد هست: «کشت دوم برنج در شمال ایران، به‌ویژه در استان مازندران، از سال‌ها پیش رواج یافته هست. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در گذشته، حدود 40 تا 50 سال پیش، این نوع کشت چندان رایج نبوده و مردم بیشتر برای تامین نیازهای خانوادگی خود به آن روی می‌آوردند. اما در دهه‌های اخیر با پررنگ‌تر شدن جنبه‌های تجاری و اقتصادی، میزان کشت دوم افزایش یافته و به‌تبع آن فشارهای بیشتری بر منابع طبیعی و محیط زیست وارد شده هست. تغییرات اقلیمی، کاهش بارش‌ها، فرسایش خاک و استفاده گسترده از سموم کشاورزی شامل عواملی هستند که در کنار توسعه کشت دوم، شرایط ناپایدار و آسیب‌زایی را برای محیط زیست منطقه ایجاد کرده‌اند. مصرف بالای سموم و کودهای شیمیایی نه‌تنها خاک را آلوده انجام می‌دهد، بلکه این آلودگی‌ها از طریق زنجیره غذایی به انسان و حیوان منتقل می‌شوند. به علاوه، نیاز مکرر به تقویت زمین در دوره دوم کشت باعث افزایش چشمگیر مصرف کود خواهد گردید؛ چندین برآوردها نشان می‌دهد که این مصرف تا هشت برابر افزایش می‌یابد. از جهات دیگر، هرچند گفته خواهد گردید برنج حاصل از کشت دوم از نظر عطر و طعم کیفیت بهتری دارد و بازارپسندی آن بالاتر هست، اما این مزایا در برابر فشارهایی که بر منابع آبی، به‌ویژه در شرایط خشکسالی و محدودیت‌های جدی آب در منطقه، وارد خواهد گردید، قابل‌چشم‌پوشی نیست. به همین دلیل، کشت دوم برنج در مازندران و سایر مناطق شمالی بیش از آنکه یک فرصت اقتصادی به‌شمار رود، به مسئله‌ای چالش‌برانگیز در حوزه محیط زیست و امنیت منابع طبیعی تبدیل شده هست.

مشکلات مربوط به کمبود آب که در تابستان به‌ویژه در مناطق مرکزی ایران بروز انجام می‌دهد، معمولاً تا ماه‌های پاییز و حتی آذر ادامه دارد. در این دوره، پیش از آنکه بارش‌ها آغاز شود و به سطحی مناسب برسد تا مخازن آب دوباره پر شوند، شرایط آبی کشور در بحرانی‌ترین وضعیت خود قرار دریافت می‌کند. هرچند با خنک‌تر شدن هوا در مهر و آبان بخشی از فشار ناشی از تبخیر کاهش می‌یابد، اما واقعیت این هست که کمترین میزان ذخایر آبی معمولاً در همین ماه‌ها ثبت خواهد گردید و تداوم کشت یا بهره‌برداری فشرده از منابع در این زمان پیامدهای سنگینی به همراه دارد. این وضعیت علاوه بر فشار بر سفره‌های زیرزمینی و منابع آبی سطحی، باعث خواهد گردید آلودگی‌های ناشی از مصرف سموم و کودهای شیمیایی نیز با نخستین بارش‌ها وارد رودخانه‌ها، دریا و پهنه‌های آبی دیگر شوند و خطرات زیست‌محیطی مضاعفی را رقم بزنند.

از جهات دیگر، سیاست‌های کلانی که در سال‌های گذشته در قالب الگوی کشت و تغییرات آمایش سرزمین مطرح گردید، اگر به‌طور جدی پیگیری می‌گردید، می‌توانست نقش مهمی در مدیریت بحران منابع آب و کاهش فشار بر محیط زیست ایفا کند. با وجود ابلاغ این برنامه‌ها، اقدامات اجرایی کافی در عمل صورت نگرفت و بنابراین کشاورزان همچنان با کمبود راهکارهای جایگزین روبه‌رو هستند. یکی از نگرانی‌های اصلی آنان این هست که در صورت محدود شدن کشت‌های پرمصرف، محصول جایگزین مناسبی برای تامین معیشتشان معرفی نمی‌شود. این خلأ موجب خواهد گردید بخشی از کشاورزان با انگیزه اقتصادی و حتی تشویقی، همچنان به سمت کشت‌های آسیب‌زا مانند کشت دوم برنج حرکت کنند؛ رویکردی که در شرایط کنونی بیش از پیش چالش‌های زیست‌محیطی و آبی کشور را تشدید انجام می‌دهد.

یکی از نگرانی‌های اصلی کشاورزان این هست که جایگزین مناسبی برای محصولات پرمصرف در اختیارشان قرار داده نمی‌شود. آنها نمی‌دانند اگر از کشت رایج خود صرف‌نظر کنند، معیشت و اقتصاد خانوارشان چگونه تامین خواهد گردید. این مسئله به نبود برنامه‌ریزی جامع در زمینه آمایش سرزمین بازمی‌گردد؛ برنامه‌ای که باید مشخص کند چه محصولی، در چه فصلی و در کدام منطقه کشت شود. موضوع تنها به انتخاب یک محصول محدود نمی‌شود، بلکه به شبکه گسترده‌ای از تامین و تقاضا وابسته هست. برای نمونه، اگر قرار باشد در منطقه‌ای کشت سیب جایگزین محصول دیگری شود، لازم هست نهادهای مرتبط علاوه بر تامین آب و منابع لازم، صنایع تبدیلی و زیرساخت‌های مرتبط را نیز ایجاد کنند تا محصول تولیدی جذب شود و سود آن به کشاورز برسد. در غیر این صورت، همان الگوی تکراری رخ می‌دهد که در ایران بارها شاهد آن بوده‌ایم؛ یک سال کمبود گوجه‌فرنگی یا سیب‌زمینی موجب افزایش شدید قیمت خواهد گردید و سال بعد کشاورزان به شکل گسترده به تولید همان محصول روی می‌آورند، بنابراین عرضه بیش از تقاضا شده و زیان‌های اقتصادی سنگینی متحمل می‌شوند.

این چرخه نشان می‌دهد که هماهنگی میان نهادها و ارگان‌های مختلف ضروری هست و تصمیم‌گیری در این حوزه نمی‌تواند صرفاً تک‌نهادی باشد. باید ساختاری وجود داشته باشد که همه دستگاه‌ها در کنار هم بنشینند و برنامه‌ای جامع ارائه دهند؛ برنامه‌ای که هم صنایع تبدیلی و هم سیاست‌های صادراتی را پوشش دهد. حتی درباره محصولی مانند برنج نیز وضعیت به همین شکل هست. هر سال تصمیم‌گیری‌های متناقض درباره آزادسازی یا ممنوعیت واردات، بازار را دچار نوسان انجام می‌دهد، بدون آنکه الگویی ثابت و پایدار برای تولید و عرضه وجود داشته باشد. درحالی‌که لازم هست مشخص باشد چه میزان زمین برای کشت برنج در اختیار هست، چه مقدار محصول تولید خواهد گردید، چه زمانی باید واردات انجام گیرد و چگونه امکان دارد این‌روند را با منابع آب کشور هماهنگ کرد.

در واقع، تصمیم‌گیری در حوزه محصولات کشاورزی نمی‌شود تک‌بعدی و صرفاً بر اساس آب یا یک عامل منفرد باشد. مدیریت منابع آب و کشاورزی باید چندمنظوره و مبتنی بر نگاه جامع باشد، به‌گونه‌ای که ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی نیز در نظر گرفته شود. نمی‌توان تنها بر مسئله آب تمرکز کرد و سایر عوامل را نادیده گرفت. بسیاری از کشاورزان بر این باورند که دهه‌هاست به شیوه‌ای خاص کشت کرده‌اند و اکنون تغییر مسیر برایشان آسان نیست. به علاوه، مسئله سودآوری، امنیت معیشت و پذیرش اجتماعی نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. بنابراین، مدیریت تغییر در الگوی کشت، صرفاً یک موضوع فنی یا زیست‌محیطی نیست، بلکه ابعاد فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای دارد که باید همزمان با سایر عوامل در نظر گرفته شود.

در شمال کشور طی سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که چندین محصولات مانند کیوی با تبلیغات گسترده رواج یافت و بخشی از زمین‌های کشاورزی به سمت این محصول سوق داده گردید. اما اینکه چه محصولی و به چه میزان باید کشت شود، نیازمند توازن و تعادلی هست که به‌سادگی به‌دست نمی‌آید. در عمل نوعی افراط‌وتفریط در کشاورزی ایران مشاهده خواهد گردید که در بسیاری از مناطق کشور، فارغ از شرایط اقلیمی و منابع آبی، تکرار خواهد گردید. برای مثال در مقطعی قارچ به‌سرعت موردتوجه قرار گرفت و کاشت آن چنان گسترش یافت که حتی بسترهای طبیعی لازم در همان مناطق پاسخگو نبود و ناچار بستر از مناطق دیگر تامین می‌گردید. این بی‌برنامگی، در سایر محصولات نیز تکرار خواهد گردید؛ یک سال کشت محصولی محدود خواهد گردید و سال بعد دوباره به‌شکل افراطی گسترش می‌یابد، بدون آنکه تناسبی با ظرفیت‌های واقعی وجود داشته باشد.

نمونه بارز این وضعیت در کشت برنج دیده خواهد گردید. سال گذشته با افزایش خشکسالی، در استان خوزستان محدودیت‌هایی برای کشت برنج مطرح گردید، اما در عمل سطح زیرکشت این محصول نه‌تنها کاهش نیافت، بلکه افزایش هم پیدا کرد. این در حالی هست که میانگین بارش سالانه در ایران حدود ۲۴۰ تا ۲۵۰ میلی‌متر هست، درحالی‌که کشت برنج به‌طور طبیعی به مناطقی با بارش سالانه بالای ۸۰۰ میلی‌متر نیاز دارد. در شمال کشور به خاطر رطوبت و بارندگی شرایط نسبی فراهم هست، اما در استان‌هایی چون فارس، خوزستان یا اصفهان، این کمبود بارش تنها از طریق برداشت بی‌رویه از منابع سطحی و زیرزمینی جبران خواهد گردید. پیامد آن فرونشست زمین، بحران‌های آبی و تخریب جدی منابع طبیعی هست.

این‌روند نه‌تنها به کاهش منابع آب منجر خواهد گردید، بلکه خاک را نیز فرسوده و آلوده انجام می‌دهد. مصرف گسترده سموم و کودهای شیمیایی، همراه با الگوهای آبیاری نادرست، ساختار خاک را تضعیف کرده و آلودگی‌ها را به لایه‌های عمیق‌تر منتقل انجام می‌دهد. در گذشته کشاورزان پس از چندین دوره کشت، زمین را برای مدتی بدون استفاده می‌گذاشتند تا فرصت بازسازی طبیعی خاک و احیای میکروارگانیسم‌ها فراهم شود، اما اکنون فشار مداوم بر زمین و استفاده بیش از حد از کود شیمیایی این چرخه طبیعی را مختل کرده هست. نتیجه این وضعیت از دست رفتن همزمان آب و خاک و کاهش تنوع زیستی هست. بسیاری از گونه‌های گیاهی و جانوری تحت تاثیر این فشارها قرار می‌گیرند و تعادل اکولوژیک مناطق مختلف برهم می‌خورد. به این ترتیب، کشاورزی بی‌برنامه نه‌تنها معضلات اقتصادی برای کشاورزان به همراه دارد، بلکه بحران‌های زیست‌محیطی گسترده‌ای را نیز در پی خواهد دارای بود.»

کشت برنج

کشت دوم انتخابی محلی نیست

کشت دوم برنج در مازندران و البته گیلان امروز دیگر یک انتخاب محلی نیست، بلکه تبدیل به آزمونی برای تاب‌آوریِ سرزمینی شده هست. کارشناسان آب، خاک و محیط ‌زیست هشدار می‌دهند که تداوم این الگو در شرایط کاهش بارش و افزایش دما، همزمان چندین ماموریت مخرب را پیش می‌برد؛ تخلیه شتاب‌زده سفره‌های زیرزمینی، تشدید پیشروی آبی شور و افزایش ریسک فرونشست، فروپاشی تدریجی کیفیت خاک و بالا رفتن آلودگی‌های شیمیایی در اکوسیستم‌های آبی و درنهایت تضعیف معیشت کشاورزان و امنیت غذایی منطقه.

از منظر منابع آب، کشت دوم نیازمند پمپاژ گسترده آب در تابستان هست. این پمپاژ، در شرایطی که بارش‌های این فصل به‌طرز چشمگیری کاهش یافته‌اند، سطح آب زیرزمینی را به‌سرعت پایین می‌آورد و ذخایر استراتژیک آبی را از بین می‌برد. نتیجه این فرآیند، افزایش در میزان چاه‌کِشی‌های غیرمجاز، تضعیف جریان‌های سطحی و کاهش ظرفیت ذخیره‌سازی طبیعی رودخانه‌ها و آب‌بندان‌هاست؛ وضعیتی که مراجع محلی و صاحب‌نظران منابع آب آن را عاملی تعیین‌کننده در شروع فرونشست‌های منطقه‌ای می‌دانند.

در پهنه خاک و کشاورزی، آبیاری مداوم و تبخیر شدید تابستانی نمک را به سطح می‌آورد و با گذشت چندین سال، حاصلخیزی شالیزارها را کم انجام می‌دهد؛ خاک‌هایی که یک‌بار شور شوند، بازگرداندن کیفیت آنها هزینه‌زا و زمان‌بر خواهد قرار دارای بود و ممکن هست سبب شود کشت اول که ستون تولید برنج کشور هست هم با مشکل مواجه شود. به علاوه، شواهد پژوهشی نشان می‌دهد در دوره‌های کشت دوم، غلظت چندین آفت‌کش‌ها مانند دیازینون در آب و خاک افزایش می‌یابد که هم سلامت انسان و هم عملکرد زیست‌بوم‌های آبی را تهدید انجام می‌دهد.

پیامدهای اکولوژیک به‌سرعت قابل‌مشاهده‌اند: خشک شدن آب‌بندان‌ها و رودخانه‌های فصلی زیستگاه بسیاری از پرندگان مهاجر، ماهیان محلی و گیاهان آبزی هست و کاهش این زیستگاه‌ها ظرفیت طبیعی جذب تنوع زیستی و حمایت از گردشگری طبیعت را کاهش می‌دهد؛ از این‌رو فعالان محیط ‌زیست و کارشناسان حوزه گردشگری طبیعی تداوم کشت دوم را تهدیدی برای صنعت محلی و خدمات اکوسیستمی می‌دانند.

از دیدگاه زیرساخت و اقتصاد محلی، برداشت بی‌حدوحساب از منابع آب و فرونشست پیامد آن، هزینه‌های قابل‌توجهی بر سیستم حمل‌ونقل، عمران شهری و کشاورزی تحمیل انجام می‌دهد؛ در کنار این، کشاورزان با افزایش هزینه تولید، کاهش کیفیت محصول و احتمال افت درآمد مواجه می‌شوند که می‌تواند موج جدیدی از مهاجرت روستاییان به شهرها و تشدید تنش‌های اجتماعی را به دنبال داشته باشد. این پیامدها امنیت غذایی منطقه‌ای را نیز تهدید انجام می‌دهد، چرا که مازندران سهم بزرگی در تولید برنج کشور دارد.


 

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه