به گزارش پول و تجارت به نقل از روزنامه اعتماد، طرح ۲1 مادهای ترامپ را امکان دارد بلندپروازانهترین و پرچالشترین طرح صلح اسراییلی- فلسطینی قلمداد کرد که شاید بتواند فرآیند عادیسازی را شتاب بخشد.
روز دوشنبه، ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۵، کنفرانس خبری مشترکی با حضور دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل در کاخ سفید برگزار گردید. در این کنفرانس، طرحی 21 مادهای برای پایان دادن به جنگ غزه ارائه گردید که به ادعای گروهی از ناظران پیروزی ادعایی برای نتانیاهو در سایه انزوای جهانی اسراییل قلمداد گردید؛ هر چندین گروهی دیگر بر این باورند که همین طرح پاشنه آشیل نخستوزیری هست که حیات سیاسیاش در دستان چهرههای راست افراطی اسراییل قرار دارد؛ همانهایی که بر اشغال غزه تاکید داشته و دارند. این طرح بر خلع سلاح ادعایی فوری جنبش مقاومت اسلامی حماس، آزادی اسرا، تداوم حضور نظامی اسراییل در حاشیه غزه و حذف نقش فوری تشکیلات خودگردان فلسطین متمرکز هست و همزمان آینده آرمانی تشکیل دولت فلسطینی در این طرح به آیندهای مبهم و نامعلوم گره خورده و با واکنشهای متفاوتی مواجه شده هست. نتانیاهو این طرح را همراستا با شروط خود برای پایان درگیری با حماس ستوده، در حالی که چندین کشورهای عربی مانند مصر، عربستان، اردن و امارات، با تاکید بر لزوم خروج کامل اسراییل و تحقق راهحل دو کشور، از آن حمایت کردهاند. حماس، که تحت فشار حامیان خود در قطر و ترکیه قرار دارد، با مهلت 4-3 روزهای ازسوی ترامپ برای پاسخ به این طرح مواجه هست و از همین رو براساس گزارشها رهبرانش بار دیگر برای بررسی توافق 21 مادهای در دوحه جمع شدهاند. با این حال، تحلیلگران معتقدند که بسیاری از بندهای این طرح مبهم بوده و نیازمند مذاکراتی طولانی هست، ضمن اینکه چالشهای چندوجهی پیش روی آن قرار دارد. حماس خلع سلاح را خط قرمز خود میداند و در عین حال با فشار مردمی در غزه مواجه هست که پس از دو سال جنگ طاقتفرسا خواستار توقف درگیریها هستند. ازسوی دیگر، فشارهای بینالمللی بر اسراییل، به ویژه پس از بهرسمیت شناخته شدن فلسطین توسط چندین کشور اروپایی و انزوای دیپلماتیک نتانیاهو در سازمان ملل، زمینهساز ارائه این طرح شده که ظاهراً بیش از آنکه راهحلی عادلانه برای فلسطینیان باشد، منافع و اهداف استراتژیک امریکا را دنبال انجام میدهد و در این میان حتی اسراییل نیز با چالشهایی جدی روبهرو هست. نتانیاهو همچنان با مخالفت کابینه تندروی خود مواجه هست که خواستار اشغال کامل غزه هستند. به گفته گروهی از تحلیلگران این فشارها بالاخص بعد از مخالفت ترامپ با اشغال کرانه باختری توسط تلآویو به اوج خود رسیده و موجب گشته تا کابینه افراطی این بازیگر بر سر دوراهی سختی قرار بگیرند. در این میان یکی از تحلیلگران نزدیک به حماس، هر بند این طرح را «میدانی مین» توصیف کرده که مذاکرات را پیچیدهتر انجام میدهد. نقش چهرههایی چون تونی بلر، نخستوزیر سابق بریتانیا به عنوان مجری احتمالی و حضور جرد کوشنر، داماد ترامپ در تدوین این طرح، پرسشهایی درباره نیات پشتپرده امریکا ایجاد کرده هست؛ ازجمله اینکه آیا این طرح در راستای عادیسازی روابط اسراییل با کشورهای عربی تعریف شده یا تلاشی هست برای ایجاد حکومتی وابسته در غزه. در همین حال، نشست کمسابقه ترامپ با فرماندهان ارشد نظامی امریکا در روز سهشنبه، با هدف ترسیم «خاورمیانه جدید»، پرسشهای دیگری را در ذهنها ایجاد کرده هست. چندین معتقدند این نشست نشاندهنده پیوند دیپلماسی و نظامیگری هست و بخشی از تلاش امریکا برای تقویت هژمونی منطقهای میگویند. در همین راستا و همزمان با برجسته شدن این طرح و حاشیههایی که به همراه دارای بود، روزنامه اعتماد برای بررسی ابعاد طرح صلح ترامپ و پیامدهای آن برای مقاومت فلسطین و منطقه خاورمیانه با دکتر مجید محمدشریفی، استاد دانشگاه خوارزمی و کارشناس مسائل بینالملل، بیان کردوگویی انجام داده هست. شریفی این طرح را جامعترین و بلندپروازانهترین طرح صلح از زمان توافقنامههای ۱۹۹۳ توصیف کرده و معتقد هست که این طرح با هدف برقراری آتشبس، خلع سلاح حماس و اداره غزه توسط کمیتهای غیرسیاسی ارائه شده، اما ابهامات و مخالفتهای نتانیاهو و حماس موفقیت آن را تهدید انجام میدهد.
در کنفرانس خبری روز دوشنبه ترامپ و نتانیاهو ظاهرا نخستوزیری اسراییل با طرح 21مادهای رییسجمهوری امریکا جهت برقراری صلح در غزه حمایت کرد، هر چند اجرایش را به خلع سلاح حماس مشروط کرد، به عنوان سوال نخست، ارزیابی شما از این طرح 21 ماده ای و اهداف ایالاتمتحده از ارائه و اجرای احتمالیاش چیست؟
طرح 21 مادهای دونالد ترامپ که در روز دوشنبه هفته جاری با هدف پایان دادن به جنگ دو ساله اسراییل و حماس عرضه گردید را می توان جامعترین و بلندپروازانهترین طرح صلح اسراییلی-فلسطینی از زمان امضای توافقنامهها در سال 1993 دانست. گرچه ترامپ مدعی هست که این طرح به ابتکار شخص و دولت او ارائه شده هست اما با بررسی محتوای آن امکان دارد دریافت که پیش از این دولت بایدن نیز اقدامی مشابه را برای پایان دادن به جنگ غزه انجام داده قرار دارای بود که به سبب مخالفت های نتانیاهو هیچگاه عملی نشد. در ماه مه سال 2024 دولت بایدن و متحدان منطقهای امریکا طرحی را برای برقراری صلح و پایان جنگ عرضه کردند که همانگونه که اشاره گردید به سبب مخالفتهای نتانیاهو و کابینه افراطیاش، هیچگاه به مرحله اجرایی نرسید. اکنون بسیاری امیدوارند که طرح ترامپ بتواند پایانی بر جنگ دو ساله غزه باشد. افزون بر نتانیاهو، متحدان منطقهای امریکا به ویژه ترکیه و قطر از این طرح حمایت کردهاند و انتظار میرود رهبران حماس نیز با آن موافقت کنند، گرچه هنوز درباره امکان این موافقت تردیدهای جدی وجود دارد. در داخل اسراییل نیز این طرح با واکنشهای متفاوتی مواجه شده هست. چندین درباره آن تردیدهایی عمیق دارند و چندین با شور فراوان از آن حمایت میکنند. با وجود این به گفته چندین منابع دیپلماتیک اسراییل، طرح ترامپ به گونهای طراحی شده که انتظار میرود ازسوی مقامات این رژیم نیز پذیرفته شود. ازسوی دیگر حمایتهای قطر و ترکیه در مقام اصلیترین حامیان حماس و نیز تحولاتی همچون شناخت دولت فلسطینی ازسوی چندین دولتهای اروپایی، سبب شده تا رهبران حماس اکنون مشوقهای بیشتری برای پذیرش طرح صلح دراختیار داشته باشند. البته باید درنظر دارای بود که وجود چندین ابهامات جدی در طرح یپشنهادی ترامپ شامل مشخص نبودن دقیق مرزهای اسراییل یا نقش تشکیلات خودگردان فلسطینی در اداره غزه و مهمتر از همه ابهام اساسی درباره آینده تشکیل دولت فلسطینی از مهمترین چالشهای پیشروی طرح پیشنهادی ترامپ هستند. خواسته توسعهطلبانه نتانیاهو و کابینه افراطی تحت رهبریاش برای الحاق کرانه باختری و از بین بردن هرگونه احتمال تشکیل دولت فلسطینی در آینده میتواند در مسیر اجرای طرح ترامپ موانعی جدی را ایجاد کند. شاید بتوان بیان کرد، نتانیاهو علیرغم اعلام پذیرش طرح امیدوار هست که مخالفت رهبران حماس با این طرح، سبب شود تا او برنامه توسعهطلبانهاش در غزه و کرانه باختری را پیگیری کند. رد طرح ترامپ از سوی رهبران حماس و تاکید رییسجمهور امریکا بر این ادعا که در صورت وقوع چنین احتمالی، نتانیاهو برای انجام هر اقدامی در غزه از حمایت کامل امریکا برخوردار خواهد قرار دارای بود، شاید بهترین سناریویی هست که نتانیاهو از آن استقبال می کند.
ذیل سوال بالا مشارکت بازیگران متعدد اسلامی اعم از کشورهای منطقه و فرامنطقهای در این طرح را چگونه تبیین می کنید، به باور شما میتوان طرح صلح غزه را در راستای طرح عادیسازی روابط اسراییل با اعراب قلمداد کرد؟
بیتردید طرح پیشنهادی ترامپ در منطقه خاورمیانه پیامدهایی گسترده خواهد دارای بود. حمایت دو کشور ترکیه و قطر از این طرح، حماس را برای پذیرش آن تحت فشار قرار خواهد داد. افزون بر این از آنجایی که همزمان با ارائه طرح ترامپ، مذاکراتی بین اسراییل و سوریه یعنی دیگر کشور عربی متحد ترکیه و قطر با ریشههای مشترک اخوانالمسلمینی در جریان هست، ظاهراً، اجرایی شدن این طرح میتواند به بلوکبندیهای جدیدی از ائتلافهای منطقه در خاورمیانه منتهی شود. نیز بیانیه مشترک وزرای خارجه کشورهای مصر، اردن، امارات متحده عربی، اندونزی، پاکستان، ترکیه، عربستانسعودی و قطر، در اعلام حمایت از طرح پیشنهادی ترامپ نشان از آن دارد که پیش از اعلام این طرح، بیان کردوگوها با رهبران این کشورها با موفقیت انجام شده هست. با عملیاتی شدن طرح پیشنهادی ترامپ امکان دارد انتظار دارای بود عادیسازی روابط کشورهای منطقه با اسراییل با شتاب بیشتری انجام شود.
در این میان نشست بیسابقه ترامپ با روسای ارشد نظامی ایالاتمتحده را چگونه ارزیابی میکنید؛ نشستی که درست یک روز بعد از کنفرانس خبری ترامپ و نتانیاهو برگزار گردید و همزمانی دارد با ادعای ترامپ درباره خاورمیانه جدید.
پایان جنگ غزه را نمیتوان به عنوان پایان درگیریهای نظامی در منطقه تفسیر کرد. در صورت موفقیت طرح ترامپ و برقراری آتشبس در غزه، نتانیاهو همچنان برای تداوم جنگ در منطقه اهداف دیگری را مدنظر خواهد دارای بود. فشار به دولت لبنان برای تسریع فرآیند خلع سلاح حزبالله لبنان و مخالفت گسترده این گروه، میتواند بستر دیگری برای آغاز حملات نظامی اسراییل علیه جنوب لبنان باشد. افزون بر این نمیشود از نظر دور دارای بود که موافقت نتانیاهو با طرح پیشنهادی ترامپ در غزه میتواند به بهای کسب امتیازاتی برای انجام اقداماتی دیگر در نقاطی چون لبنان و حتی ایران انجام شده باشد. از آنجایی که طرح پیشنهادی ترامپ برای پایان جنگ غزه را امکان دارد آغازی برای انجام تغییراتی گستردهتر در منطقه خاورمیانه تفسیر کرد، امکان دارد انتظار دارای بود، آمادگی و حتی برنامهریزی برای انجام اقدامات نظامی در لبنان و ایران بخشی از طرح گستردهتر امریکا و متحدان این کشور برای تغییر چهره خاورمیانه باشد. در این بین حمله نظامی به ایران بخش مهمی از طرح گسترده تغییر چهره خاورمیانه را شامل خواهد گردید.
بازگردیم به سوال بالا، براساس جزییات منتشر شده در این طرح قرار است چهرهای چون تونی بلر نخستوزیر سابق بریتانیا نقش اجرای طرح صلح را عهدهدار شود، باتوجه به رویکرد او در ارتباط با مساله فلسطین، انتخاب چنین چهرهای توسط ترامپ به چه معناست؟
در این باره تحلیلها متفاوت هست، چراکه هنوز مشخص نیست تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا قرار هست چه نقشی را عهدهدار شود. با این حال گفته خواهد گردید متغیرهایی چون محبوبیت او میان فلسطینیها، بالاخص الیتهای فلسطین، دوری چندین سالهاش از سیاست که میتواند موجب شود تا رویکرد مستقل در این باره داشته باشد و نیز تجربهاش از جنگ در عراق به واسطه نقشآفرینی ژنرال تحت حمایتش در دوره انتقال موجب شده تا نامش در اخبار مرتبط با این توافق برجستهتر شود. با این همه آنچه اهمیت دارد آن هست که چارچوب پیشنهادی ترامپ بر آتشبس فوری در غزه، عقبنشینی نیروهای اسراییلی و آزادی فوری گروگانهای زنده و پیکر گروگانهای کشته شده، نیز رهایی ۲۵۰ زندانی فلسطینی محکوم به حبس ابد در اسراییل تاکید دارد. بر پایه این طرح، حاکمیت حماس بر نوار غزه برچیده خواهد گردید و جای خود را به یک «کمیتهای فلسطینی فنسالار و غیرسیاسی» خواهد داد، کمیتهای که از فلسطینیان متخصص و کارشناسان بینالمللی تشکیل خواهد گردید و تحت نظارت «هیات صلح» اداره خواهد گردید، هیاتی که ریاست آن با ترامپ و عضویت افرادی چون تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا هست. تشکیل چنین کمیتهای و تاکید بر خلع سلاح حماس گویای آن هست که براساس طرح ترامپ قرار هست غزه و کرانه باختری به مناطقی عاری از نیروهای نظامی تبدیل شوند. امکان دارد انتظار دارای بود که در صورت اجرایی شدن این طرح، بخش مهمی از نهادهای مستقر در غزه تحت کنترل مستقیم اسراییل خواهد قرار دارای بود. کنترل منطقه غزه و جلوگیری از قدرتگیری حماس بخش مهمی از استراتژی امنیتی اسراییل هست و ظاهراً تاکید بر نقش افراد تکنوکرات در اداره غزه بیش از همه کوششی برای از بین بردن توان نظامی فلسطین هست.
ذیل سوال بالا، ظاهرا جرد کوشنر، داماد ترامپ که پیشتر قرار بود در دوره دوم ریاست ترامپ در سیاست حضور فعالی نداشته باشد، در تدوین این طرح ادعایی برجسته است؛ ارزیابی شما از این گزاره چیست؟
در باب نقشآفرینی جرد کوشنر باید توجه دارای بود که داماد ترامپ به واسطه همصداییاش با استیو ویتکاف، نماینده ویژه رییسجمهوری در امور خاورمیانه تعیینکننده بوده اما هنوز ابعاد آن مشخص نشده هست. با این همه نکته قابلتأمل آن هست که در دو سال گذشته، ابتکارات گوناگونی برای پایان بخشیدن به جنگ غزه پیشنهاد شده که همگی فرجامی جز شکست نداشتند. به باور بسیاری از تحلیلگران، نتانیاهو همچنان ترجیح میدهد حماس این طرح را رد کند؛ چراکه در آن صورت دستِ او برای ادامه عملیات نظامی اسراییل در شهر غزه باز خواهد قرار دارای بود و میتواند رضایت شرکای راستگرای افراطی ائتلاف خود را نیز حفظ کند. ترامپ وعده داده هست که در صورت رد این توافق ازسوی حماس پشتیبانی کامل خود را از ادامه جنگ علیه این گروه اعلام خواهد دارای بود. حتی به گفته چندین مقامات امنیتی اسراییل، امکان پذیرش این طرح ازسوی حماس به ویژه خلع سلاح و تحویل و نابودی تمامی زیرساختهای نظامی در غزه، احتمالی نزدیک به صفر هست و به همین دلیل، امکان شکست چارچوب پیشنهادی ترامپ و ادامه عملیات نظامی اسراییل در غزه، همچنان از شانس بیشتری برخوردار هست.
نکته بعدی در ارتباط با این طرح، چالشهای پیش رو، نخست در این باره حماس چه واکنشی نشان خواهد داد؟ آیا این گروه راضی به خلع سلاح خواهند شد و اساسا چه مرجع یا مراجعی قرار است عبور حماس از فاز نظامی را هموار کنند؟
حماس برای پذیرش طرح صلح تحت فشار شدیدی قرار گرفته هست. از یکسو حمایت قاطع کشورهای منطقه از طرح پیشنهادی ترامپ و ازسوی دیگر افزایش تعداد کشورهایی که خواهان شناسایی فلسطین به عنوان یک دولت مستقل شدهاند، فشار افکار عمومی داخلی غزه بر حماس را نیز افزایش داده هست. با وجود این، شرط خلع سلاح حماس و اینکه این گروه و رهبران آن هیچ نقش و جایگاهی در آینده فلسطین و غزه نخواهند دارای بود، میتواند به مانعی جدی برای پذیرش طرح ترامپ تبدیل شود. ممکن هست رهبران حماس بهویژه شاخه نظامی این گروه با رد طرح همچنان بر ادامه جنگ پافشاری کنند.
تشکیلات خودگردان فلسطین تا چه اندازه قادرند در این پروژه نقشآفرین باشند، بالاخص باتوجه به فساد حاکم بر این نهاد و عدم محبوبیت این ساختار میان فلسطینیها.
تشکیلات خودگردان فلسطینی در غزه محبوبیتی ندارد، بهویژه رهبران کنونی آن چندان از حمایت افکار عمومی برخوردار نیستند. همین امر یکی از عواملی هست که سبب شده در طرح پیشنهادی ترامپ، تونی بلر در مقام ریاست هیات صلح عمل کند تا در ادامه زمینه برای برگزاری انتخابات و تشکیل کابینهای برای اداره غزه و کرانه باختری فراهم شود. بیتردید رهبران تشکیلات خودگردان فلسطینی نیز به خوبی از چالشهای پیش رو آگاه هستند و به همین سبب انتظار نمیرود این گروه یا حداقل رهبران کنونیاش بتوانند نقشی پررنگ در آینده غزه و فلسطین داشته باشند.
درنهایت، ظاهرا شخص نتانیاهو به واسطه مخالفتخوانیهای برخی از اعضای کابینه راست افراطی که خواهان ضمیمه شدن غزه به سرزمینهای اشغالی هستند، ممکن است با چالشهایی روبهرو شود، در این باره نخستوزیر اسراییل با چه سناریوهای محتملی روبهرو خواهد بود؟
بیتردید اعضای تندوری کابینه افراطی نتانیاهو با طرح پیشنهادی ترامپ مخالفت خواهد کرد، بهویژه اینکه در این طرح احتمال الحاق کرانه باختری به اسراییل به عنوان یک احتمال رد شده هست. شخص نتانیاهو نیز علیرغم اعلام رضایت ظاهری ظاهراً با این طرح مخالف هست و به همین دلیل منتظر رد پیشنهاد ترامپ ازسوی رهبران حماس هست تا همچنان به عملیات نظامی در غزه ادامه دهد. تنها دلیل احتمالی که امکان دارد برای چرایی پذیرش طرح پیشنهادی ترامپ ازسوی نتانیاهو مطرح کرد این هست که نخستوزیر اسراییل با وعده امتیازی بزرگتر حاضر به پذیرش طرح شده هست. این امتیاز میتواند ازسرگیری حملات نظامی علیه حزبالله لبنان و حتی اقدام نظامی علیه ج.ا.ایران باشد، به همین دلیل اجرایی شدن طرح صلح ترامپ در غزه را امکان دارد آغازی برای دور جدیدی از اقدامات نظامی اسراییل علیه لبنان و ج.ا.ایران تلقی کرد.
درنهایت به باور شما اجرای طرح 21 مادهای را میتوان مقدمهای برای تشکیل کشور فلسطین در فرآیندی گام به گام قلمداد کرد یا ابتکار عملی است برای تعریف دولتی دست نشانده تحت رهبری اسراییل بر غزه.
پذیرش و شناسایی فلسطین به عنوان یک دولت مستقل همچنان با موانعی جدی مواجه هست. با وجود این، برقراری آتشبس در غزه، خلع سلاح حماس و روند بازسازی و غیرنظامیسازی آن میتواند بستری مطلوبتر برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی فراهم کند. ازسوی دیگر امکان گسترش توافق آبراهام و افزایش تعداد کشورهای اسلامی که اسراییل را به رسمت خواهند شناخت نیز میتواند عاملی اثرگذار بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی باشد. با وجود این باید در مجموع بیان کرد تا زمان تشکیل دولت مستقل فلسطینی و شناسایی جهانی آن همچنان مسیری پرچالش و طولانی پیش رو هست.
دیدگاهها