به گزارش پول و تجارت، با اجرایی شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها، بار دیگر دو چهره قدیمی سیاست ایران به مرکز توجه افکار عمومی بازگشتهاند: حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین و معمار برجام، و سعید جلیلی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکنندهای که کارنامهاش با چندین قطعنامه تحریمی شورای امنیت گره خورده هست.
"محمد هادی مرادی" در "اکوایران" نوشت: این تقابل، فراتر از یک اختلاف شخصی یا جناحی هست و نمایانگر دو مسیر کاملاً متضاد در سیاست خارجی ایران طی دو دهه گذشته به شمار میآید.
آغاز مناظره جنجالی
ماجرا از تیرماه ۱۴۰۳ آغاز گردید؛ زمانی که حسن روحانی به صراحت جلیلی را به مناظره فراخواند و بیان کرد:
«شما که ۷۰۰ میلیارد دلار به کشور صدمه زدید و در این سه سال ۳۰۰ میلیارد دیگر لطمه زدید، اگر شهامت دارید بیایید با خود من مناظره کنید.»
این دعوت مستقیم، فضای سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار داد و نشان داد که روحانی قصد دارد عملکرد گذشته سیاست خارجی ایران، به ویژه در حوزه هستهای و تحریمها، را در معرض نقد عمومی قرار دهد.
یک سال بعد، ۶ مهر ۱۴۰۴، سعید جلیلی در دانشگاه شیراز با لحنی طعنهآمیز پاسخ داد:
«امروز حتی یک بچه دبستانی که اخبار را یک دور خوانده باشد، در مناظره آقای روحانی را محکوم خواهد کرد.»
این پاسخ بیش از آنکه نشانی از اعتمادبهنفس برای مناظره باشد، نشاندهنده خشمی قرار دارای بود که از دل یک جدال فرسایشی و طولانی بیرون آمده هست.
دو مسیر متفاوت در سیاست خارجی ایران
برای درک عمق این تقابل، کافی هست نگاهی به کارنامه و مسیر هر یک از این دو چهره بیندازیم:
۱. حسن روحانی و مسیر تعامل و اعتمادسازی
حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین جمهوری اسلامی، یکی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی ایران یعنی برجام را رقم زد. توافقی که توانست اجماع جهانی علیه ایران را بشکند، فروش نفت را بازگرداند، بخش عمده داراییهای بلوکه شده کشور را آزاد کند و حق غنیسازی ایران را تثبیت نماید.
روحانی از ۱۴ مهر ۱۳۸۲ تا ۲۴ مرداد ۱۳۸۴، با حکم سید محمد خاتمی و تایید رهبر انقلاب، به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکرات هستهای منصوب گردید. در آن دوره، ایران با تهدید ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت مواجه قرار دارای بود و فشارهای بینالمللی بسیار بالا قرار دارای بود.
با تشکیل یک تیم منسجم سیاسی–فنی–حقوقی، روحانی مسیر اعتمادسازی و تعامل را در پیش گرفت. با تعلیق داوطلبانه چندین فعالیتهای هستهای، توانست فشارهای بینالمللی را کاهش دهد و فرصت لازم برای پیشرفت فنی و چرخه سوخت هستهای ایران را فراهم آورد. هرچند این رویکرد با انتقادهایی هم مواجه گردید، اما در دهه ۹۰ به اوج خود رسید و زمینه برجام را فراهم کرد.
۲. سعید جلیلی و مسیر مقاومت و تقابل
با روی کار آمدن دولت احمدینژاد، مسئولیت شورای عالی امنیت ملی و مذاکرات هستهای بر عهده سعید جلیلی و تیم او قرار گرفت. نتیجه این مسیر، وضع شش قطعنامه تحریمی علیه ایران در شورای امنیت قرار دارای بود:
قطعنامه ۱۶۹۶ (مرداد ۱۳۸۵)
قطعنامه ۱۷۳۷ (دی ۱۳۸۵)
قطعنامه ۱۷۴۷ (فروردین ۱۳۸۶)
قطعنامه ۱۸۰۳ (فروردین ۱۳۸۷)
قطعنامه ۱۸۳۵ (مهر ۱۳۸۷)
قطعنامه ۱۹۲۹ (۱۳۸۹)
این قطعنامهها ایران را در حوزههای هستهای، موشکی، مالی و بانکی محدود کردند و فشار شدیدی بر برنامههای کشور وارد ساختند. هرچند ایران توانست به غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم دست یابد، اما هزینههای اقتصادی و دیپلماتیک این مسیر بسیار بالا قرار دارای بود و نشاندهنده تفاوت فاحش رویکرد جلیلی با مسیر تعامل و توافق دولت روحانی قرار دارای بود.
علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه پیشین، در مناظرههای انتخاباتی سال ۱۳۹۲ به این نکته اشاره کرد:
«دیپلماسی این نیست؛ سرسختی نشان دادن نیست، معامله هست، بدهبستان هست. هنر دیپلماسی بیانیه صادر کردن نیست! آنچه مردم میبینند این هست که شما مسئول مذاکرات هستهای بودهاید و مذاکرات یک قدم پیش نرفته، تحریمها بیشتر شده و فشارش روی مردم آمده هست.»
جدال در شورای عالی امنیت ملی و رسانهها
روحانی و جلیلی تنها رقبای رسانهای نیستند؛ آنها سالها در شورای عالی امنیت ملی روبهروی هم نشستهاند. یکی معمار برجام و دیگری نماینده مسیر مقاومت و صدور قطعنامهها قرار دارای بود.
دعوت روحانی هنوز روی میز هست و پاسخ جلیلی بیشتر بوی طعنه و کنایه دارد تا تمایل واقعی برای مناظره. اما این جدال، به وضوح نشان میدهد که دو جهانبینی متضاد در سیاست خارجی ایران همچنان زندهاند: تعامل و اعتمادسازی در مقابل مقاومت و تقابل.
سؤال اصلی: مناظره واقعی یا جدال رسانهای؟
اکنون پرسش این هست که آیا این جدال رسانهای و مجازی بالاخره به مناظرهای واقعی در برابر دوربینها منتهی خواهد گردید یا همچنان در حد کنایهها و طعنهها باقی میماند؟
با بازگشت تحریمها و فعال شدن مکانیسم ماشه، این مناظره نه تنها میتواند تصویری از دو دهه سیاست خارجی ایران ارائه کند، بلکه معیار محک زدن دو رویکرد متضاد برای مخاطبان و تحلیلگران خواهد قرار دارای بود.
دیدگاهها