به گزارش پول و تجارت، بازگشت تحریم های شورای امنیت، چقدر زمینه ساز فشار معیشتی و اقتصادی بر مردم خواهد گردید؟ سوالی که با یحیی آل اسحاق، اقتصاددان و عضو اتاق ایران در میان گذاشتیم.
او ضمن تاکید براینکه اثر روانی اسنپ بک را نمی توان نادیده گرفت، می گوید؛« از شش قطعنامه شورای امنیت، تنها براساس یک قطعنامه این احتمال وجود دارد بررسی کالاهای وارداتی به ایران مسئله ایجاد کند یا بعضی کشورها از حمل کالا خودداری کنند. از این زاویه بالاخره اسنپ بک اثری خواهد دارای بود.»
این تحلیلگر اقتصادی می گوید؛ «در شرایط فعلی کشور که ویژه هست، باید وحدت فرماندهی از نظر مدیریتی داشته باشیم؛ الان وقت دستور و اجرا هست نه وقت جر و بحث و اختلاف سلیقه.»
گفتگوی پول و تجارت را با یحیی آل اسحاق، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و عراق می خوانید.
*****
*آقای آل اسحاق! مکانیسم ماشه فعال شد و روند بازگشت تحریم های شورای امنیت کلید خورده است. این تحریم ها از نگاه شما کدام قشر را بیشتر هدف خواهد گرفت؟
اسنپ بک در واقع شش مصوبه پیشین را عملیاتی می کند. هیچ یک از این شش مورد مربوط به امور عمومی مردم نیست و بیشتر در حوزه های نظامی، کالاها و محصولات نظامی هست. فقط یک مورد وجود دارد که اجازه می دهد کشورهایی که می خواهند به ایران کالا صادر کنند، اگر بخواهند، محموله ها یا حمل هوایی و زمینی را می توانند بازرسی کنند. این احتمال وجود دارد بررسی کالاهای وارداتی به ایران برای چندین ها مسئله ایجاد کند یا بعضی کشورها از حمل کالا خودداری کنند. از این زاویه بالاخره اسنپ بک اثری خواهد دارای بود.
اثر روانی مکانیسم ماشه قطعی است اما...
البته اثر روانی این موضوع قطعی هست. یعنی نمی توان بیان کرد اسنپ بک هیچ اثری ندارد و حرف درستی نیست. مکانیسم ماشه یک اثر روانی در اقتصاد دارد و چندین معاملات به ویژه در حوزه های مالی و ارزی تحت تأثیر قرار می گیرد اما اثر آن به اندازه ای که بزرگنمایی می شود نیست. در رابطه با کالا، فقط کالای نظامی و مسائل مربوط به آن تحت تأثیر قرار می گیرد.
نکته مهم این هست که بیشتر این تحریم ها را آمریکا الان هم با شدت اجرا می کند. یعنی همین الان هم در جریان هست و اقدام جدیدی در اصل اتفاق نیفتاده هست. اگر بخواهم با یک ضرب المثل عامیانه توضیح بدهم: در فضایی که شتر ارزش واقعی خود را ندارد، بارکش هایی مثل الاغ هم وزن چندانی نخواهند دارای بود. یعنی وقتی آمریکا بخش اصلی تحریم ها را اعمال کرده، بقیه موارد اثر چندانی ندارد و این تحریم ها در دل تحریم های قبلی رفته هست. در واقع اگر آمریکا صد واحد فشار وارد کند، این اقدامات جدید شاید ۱۰ تا ۱۵ واحد هم فشار وارد کند؛ یعنی اندازه اثر آن همین حدود هست.
مدیریت شرایط عادی اقتصاد با شرایط غیرعادی متفاوت است
البته این سخن به معنای خوش بینی نیست. همان اثر روانی روی جامعه و به ویژه روی کالاهای اساسی و نرخ ارز تأثیر گذاشته هست. اما اینطور نیست که همه چیز را به هم بریزد. دولت و مسئولان باید هوشیار باشند و در نظر بگیرند که شرایط عادی نیست. مدیریت شرایط عادی با شرایط غیرعادی در حوزه اقتصاد تفاوت دارد. حاکمیت در همه حوزه ها به ویژه در اقتصاد باید با طرح ها و دستورالعمل هایی فراتر از رویکردهای معمول عمل کند.
در این باره مثالی از تجربه مان در اتاق ایران می زنم. در رابطه با عراق، همان طور که همواره در فصل های خاص شاهد هستیم به خاطر رسیدن محصولات کشاورزی داخلی، عراق محدودیت هایی برای واردات کالاهای کشاورزی ایجاد می کند.امسال هم طبق روال ۴۰ قلم کالا را شامل تعرفه یا ورود ممنوع کرده هست. این رویه همواره وجود داشته و ارتباطی به فشارهای آمریکا ندارد. حتی برای کشورهایی که به عراق کالا صادر می کنند، دستور یکسان صادر شده هست اما چندین رسانه ها اعلام کرده اند که عراق در راستای اسنپ بک، تعرفه ها را برای ایران بالا برده هست.
ضرورت ایجاد تسهیلات برای صادرات و واردات با کشورهای همسایه
در خود ایران هم بارها پیش آمده که برای تنظیم بازار، گندم، برنج یا دیگر کالاها واردات را ممنوع یا آزاد کنیم. این جزئی از نظام مدیریت تجاری کشورهاست. متاسفانه چندین رسانه ها این مسئله را به سیاست های آمریکا ربط دادند، در حالی که چنین نیست. یا در همین شرایط به جای اینکه تسهیلات بیشتری در نظر گرفته شود، تعزیرات بیشتری در نظر گرفته می شود. یعنی مثلاً اگر نرخ مالیات بر صادرات ۱۰ درصد هست، آن را 20 درصد کنیم. در حالی که ۱۵ کشور همسایه ما حدود 1200 میلیارد دلار واردات دارند و چندین اوقات صادرات شان به 2 هزار یا 2500 میلیارد دلار هم می رسد. ما الان می توانیم بخش زیادی از نیازهای خود را از طریق همین کشورها تأمین کنیم؛ چه در صادرات و چه در واردات و حتی تأمین ارز.
یکی از روش هایی که می توان در شرایط فعلی استفاده کرد، تهاتر و تسهیل صادرات و واردات با کشورهای همسایه هست. ما تجربه موفقی هم داشته ایم؛ مثلاً زمانی برای عراق و افغانستان استثنائاتی در تعهدات ارزی قائل شدیم. حالا هم وقت آن هست که چنین تسهیلاتی ایجاد شود؛ این موضوع می تواند به ساماندهی واردات و صادرات کمک کند.
اولین اثر مکانیسم ماشه روی نرخ ارز است
*در موضوع مکانیسم ماشه، یک شوک اولیه اقتصادی از سوی تحلیلگران پیش بینی می شود ولی در دراز مدت فکر می کنید چطور باید از این شوک خارج و به سمت مقاوم سازی اقتصاد رفت؟ بستر آن فراهم است؟
اولین اثر مکانیسم ماشه روی نرخ ارز هست که قیمت ارز را بالا می برد و انتظارات تورمی ایجاد می کند اما بعد از مدتی چون واقعیت ها چیزی نیست که آسمان ریسمان شود، قیمت ها دوباره سر جای خود بر می گردد.
نکته مثبت این هست که دو کشور مهم یعنی چین و روسیه رسماً اعلام کردند که در هیچ موردی این تحریم ها را اجرا نمی کنند. بخش عمده واردات و صادرات ما نیز با این کشورها و بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد مبادلات مان با چین هست؛ بنابراین تغییر جدی در روابط اقتصادی مان با آنها ایجاد نمی شود. تقریبا همه نیازهای ما از کالا گرفته تا دانش و مواد اولیه و خط تولید از چین می توانیم بگیریم.
باید در نظر دارای بود اگر با دید ملی نگاه کنیم، بله مشکلاتی هست اما وقتی از بیرون به کشور حمله می شود، اگر خسارتی باشد متوجه کل کشور هست، نه یک حزب یا گروه خاص. بنابراین همه باید دست به دست هم دهند و مانند روزهای جنگ با وحدت عمل کنند.
زمان جروبحث و اختلاف سلیقه نیست
*راهکارهای پیش روی دولت برای افزایش تاب آوری اقتصادی مردم و جلوگیری از شوک معیشتی به مردم در این دوران چیست؟ خصوصا که در چند سال اخیر هم فشارهای معیشتی به مردم افزایش یافته است...
ابتدا باید وحدت فرماندهی از نظر مدیریتی داشته باشیم؛ الان وقت دستور و اجرا هست نه وقت جر و بحث و اختلاف سلیقه. ما در جنگ تحمیلی هشت ساله تجربه ای موفق داشتیم. کالاهای مورد نیاز مردم را به سه دسته تقسیم کردیم: کالاهای حساس مثل برنج، روغن و گوشت، کالاهای ضروری مثل لاستیک، لوازم التحریر و کالاهای عادی.
با موافقت همه دست اندرکاران، تأمین و توزیع کالاهای ضروری به هر قیمتی انجام گردید و زنجیره تامین، ذخیره سازی و توزیع تا رسیدن به دست مردم به هر قیمتی کامل گردید.
الان هم باید همین سیاست با ابزارهای نوین پیاده شود. ما ذخایر استراتژیک داریم که باید به درستی مدیریت شوند. ابزارهای هوش مصنوعی و سیستم های اطلاعاتی نیز می توانند کمک کنند، در حالی که آن زمان با جدول کشی و آمارگیری این کارها را می کردیم. بانک مرکزی امکانات کافی دارد و اعلام کرده هست 17 میلیارد دلار کالای اساسی و دارو ثبت سفارش کرده هست.
وقتی برای کالای اساسی ارز داریم چرا یک فقیر باید به دنبال لوبیا چیتی باشد؟
*به موضوع کالاهای اساسی و دارو اشاره کردید، تجربه نشان داده کوچکترین اختلال در دسترسی به دارو، انرژی و کالاهای اساسی بلافاصله به نارضایتی اجتماعی منجر میشود. دولت با چه دست فرمانی باید حرکت کند که مسیر برای اعتراضات باز نشود؟
همانطور که گفتم، در شرایط غیرعادی باید وحدت فرماندهی برقرار شود. وقتی مردم برای خرید برنج یا روغن به مغازه می روند و قیمت ها سر به فلک کشیده، دیگر شعار و وعده کارساز نیست. آنچه اهمیت دارد ، عمل هست. دولت باید تضمین کند که کالاهای اساسی با قیمت مناسب به دست مردم برسد. واقعیت ها با شعارها قابل قیاس نیست.
هر چه با شعار به مردم بگوییم قرارم این هست که برای کالاهای اساسی تلاش کنم، اما وقتی برنج 300 هزار تومان می شود، همه این حرف ها به هوا می رود. وقتی لوبیا چیتی کیلویی 400 هزار تومان می شود دیگر شعار کارساز نیست. چندین دقیقه پیش از این که با شما مصاحبه کنم یک فقیر آمد و از من کمک خواست. من می خواستم به او نقدی کمک کنم اما به من بیان کرد این پول مشکل من را حل نمی کند، به من یک مشت لوبیا چیتی بده!
بنابراین تامین لوبیا چیتی و برنج و روغن سخت نیست. آقای فرزین هم که 17 میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی می دهد که با این قیمت برنج و لوبیا چیتی باید 60 هزار تومان بشود. نمی شود هم چوب را بخورید هم پیاز را. هم ارز 28 هزار تومانی به کالاهای اساسی اختصاص یابد هم مردم فقیر بیایند دم در و طلب یک مشت لوبیا چیتی کنتد.
دیدگاهها