به گزارش پول و تجارت به نقل از ایسنا، داریوش مختاری با بیان اینکه موضوع انتقال پایتخت ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و زیستمحیطی دارد، بیان کرد: هرگونه تصمیم در این زمینه باید بر اساس مطالعات دقیق و گزارشهای کارشناسی باشد. یک تصمیم درست زمانی اتخاذ خواهد گردید که در قالب گزارشهای مبسوط، اجماع کارشناسان و تحلیل هزینه – فایده بهدست آید.
وی ادامه داد: انتقال پایتخت یک اقدام پیچیده هست که نمیشود صرفاً از منظر سیاسی یا اداری به آن نگاه کرد. برای رسیدن به نتیجه درست، باید مراکز پژوهشی و شرکتهای مهندسی مشاور مطالعات دقیق و کمی انجام دهند و در همان حال، نمی باید صرفاً به گزارشهای توصیفی بسنده کرد.
بارگذاریهای فراتر از توان دشت تهران
این کارشناس مدیریت منابع آبی با بیان اینکه بارگذاری ها در جغرافیای تهران سالهاست از ظرفیت بومشناختی آن فراتر رفته هست، اظهار کرد: مساحت تهران اکنون حدود ۹۵۰ کیلومتر مربع هست در حالی که این شهر باید حداکثر ۲۰۰ کیلومتر مربع وسعت میدارای بود تا با توان اکولوژیک دشت سازگارتر باشد.
وی افزود: توسعه بیرویه کاربری شهری، رشد صنایع، کشاورزی و حفر حدود ۱۴ هزار حلقه چاه مجاز و ۱۴ هزار چاه غیرمجاز، فشار سنگینی بر منابع آب این دشت وارد کرده هست. برای مقایسه، دشت مرودشت در فارس با وجود وسعت و منابع اکولوژیک بیشتر، چنین بارگذاری ندارد.
به گفته مختاری، حدود ۳۰ درصد از یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب مصرفی تهران از چاهها تأمین خواهد گردید و علاوه بر آن، دهها چاه برای فضای سبز و آبیاری شهری نیز وجود دارد که مجموعا به فرونشست دشت تهران انجامیده هست.
تهران؛ شهری وابسته به آب قرضی انتقال بین حوضهای
مختاری با اشاره به اینکه تهران سالهاست از حوزههای آبریز اطراف خود مانند سدهای لار، طالقان و دیگر سدهای استانهای همجوار آب قرض دریافت میکند، توضیح داد: اکنون حتی بحث انتقال آب از خلیج فارس یا مازندران هم مطرح هست. اینها همه راهحلهای پرهزینه و مخرب زیستمحیطیاند که به خاطر تداوم بارگذاری، نمیتوانند مشکل را برطرف کنند.
وی تأکید کرد: هر بار ظرفیت جدیدی برای عرضه آب فراهم شود، تقاضا باز هم جلوتر حرکت انجام میدهد و بارگذاری بیشتر خواهد گردید. بنابراین، انتقال آب از دریا یا دیگر حوضهها فقط تأخیر در بحران هست و نه راهحل.
چشمانداز فروپاشی اکولوژیک
این کارشناس مدیریت منابع آبی با بیان اینکه تهران هم اکنون با انبوه بحرانهای زیستمحیطی و زمینشناختی بسیلری مواجه هست، افزود: فرونشست زمین، کاهش منابع آب زیرزمینی، تشدید آلودگیها و فشار بر حوزههای آبریز دیگر شامل پیامدهای ادامه بارگذاری در تهران هست.
وی خاطرنشان کرد: سرانجام، این روند به جایی میرسد که حدود ۷۰ درصد تهران ناچار به تخلیه خواهد گردید. چرا که منابع آبی پایدار حتی در صورت انتقالهای پرهزینه نیز توان تأمین جمعیت کنونی و آینده این کلانشهر را ندارند.
آیا انتقال پایتخت چارهساز است؟
مختاری در پاسخ به این پرسش که آیا انتقال پایتخت میتواند بحران تهران را کاهش دهد، بیان کرد: تأثیر انتقال پایتخت بر کاهش مخاطرات زیستمحیطی بسیار ناچیز و حدود پنج درصد هست. دلیل آن این هست که بخش عمده مشکلات تهران ناشی از ماهیت تجاری و توسعه بیوقفه آن هست، نه صرفاً پایتخت بودنش.
وی با بیان اینکه رفت و آمدهای اداری و جمعیت غیرساکن بخش کوچکی از بارگذاری های جغرافیای تهران را تشکیل میدهند، ادامه داد: حتی اگر وزارتخانهها، سفارتخانهها و نهادهای حکومتی جابهجا شوند، تأثیر چندانی بر بحرانهای اصلی زمین شناختی تهران نخواهد دارای بود.
انتقال بحران به نقطهای دیگر
این کارشناس با بیان اینکه انتقال پایتخت صرفاً معضلات را از تهران به نقطهای دیگر منتقل انجام میدهد، بیان کرد: «تجربه شهرهایی مانند شیراز، مشهد، اصفهان و تبریز نشان داده که توسعه بیبرنامه و شهرکسازیهای گسترده، با سرعت بحرانهای محیطزیستی و اجتماعی را در آنها تشدید کرده هست. اگر پایتخت جدیدی ایجاد شود، همان مشکلات بارگذاری، تغییر کاربری و رانتهای زمین در مقیاسی تازه و بزرگتر تکرار خواهد گردید.
وی افزود: مثلاً در شیراز، توسعه شهری از ۲۰ هزار هکتار کاربری اراضی شهری فعلی به بیش از ۴۱ هزار هکتار حوضه شهری رسیده و وزارت مسکن و شهرسازی، برنامه توسعه ۱۰۰ هزار هکتاری را برای محدوده اراضی شهری شیراز دنبال انجام میدهد در حالی که منابع آب کافی وجود ندارد. همین وضعیت میتواند در پایتخت جدید هم رخ دهد و بحرانی تازه بیافریند.
راهکار؛ اصلاح سیاستها نه جابهجایی
مختاری با بیان اینکه بهتر هست به جای انتقال پایتخت، سیاستگذاریها اصلاح شود، تاکید کرد: بودن پایتخت در تهران حتی میتواند مزیت باشد؛ چرا که مشکلات در برابر دید سیاستمداران قرار دارد و فشار بیشتری برای اصلاح تصمیمات ایجاد خواهد گردید.
وی تصریح کرد: راهکار درست، توسعه صنایع دانشبنیان و کمآببر، جلوگیری از تغییر کاربری اراضی، توقف تراکمفروشی و اصلاح مدیریت شهری هست. تنها با چنین اقداماتی امکان دارد بارگذاری تهران را کاهش داد و از فروپاشی زیستمحیطی جلوگیری کرد.
دیدگاهها