رمزگشایی از طرح ترامپ برای پایان جنگ غزه | علامت سوال درباره نقش تونی بلر و مارک روان در هیئت صلح
کد خبر : ۸۰۶۸۳۲
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۱۲
-
زمان : ۱۴:۴۸
|
دسته بندی: اسلایدر

رمزگشایی از طرح ترامپ برای پایان جنگ غزه | علامت سوال درباره نقش تونی بلر و مارک روان در هیئت صلح

پول و تجارت: هدف اصلی طرح ترامپ برای جنگ غزه، پایان دادن به هرگونه حیات سیاسی مستقل در فلسطین هست، نه ایجاد صلح پایدار و عادلانه.

به گزارش پول و تجارت، در هفته اخیر، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا، با ارائه طرحی مدعی گردید که در صورت پذیرش این طرح از سوی حماس، جنگ کنونی در غزه پایان خواهد یافت.

این ادعا پرسش‌های مهمی را درباره آینده سیاسی و اقتصادی غزه برانگیخته هست. آنچه روشن هست، غیر قابل تصور بودن ابعاد تخریب در این مناطق هست.

بازترکیب، جایگزین بازسازی می شود

کامرون عبادی، دبیر تحریریه نشریه فارن پالیسی درگفت و گویی با آدام تور، استاد دانشگاه کلمبیا نوشت: ترامپ هدف طرح خود را بازسازی غزه دانسته هست. مقیاس این بازسازی دقیقا چقدر هست؟

این پرسش بسیار دشوار هست، چرا که ابعاد ویرانی به حدی عظیم هست که به‌سختی امکان دارد آن را درک کرد. طبق تخمین‌ها، چیزی حدود ۵۰ میلیون تن آوار از هجوم اسرائیل از هفتم اکتبر تاکنون در غزه بر جای مانده هست. این حجم برای ساخته شدن دوازده هرم مصری کافی هست. ظاهرا حدود دو میلیون تن از این حجم با آزبست آلوده شده هست. مقادیر زیادی مهمات منفجرنشده نیز وجود دارد و باید انتظار دارای بود هزاران یا حتی ده‌ها هزار جسد در میان این آوار در حال تجزیه باشند. بنابراین، بازسازی در صورت آغاز، تلاشی خارق‌العاده دشوار و طاقت‌فرسا خواهد قرار دارای بود.

اما در سطحی کلی‌تر باید پرسید که اساسا بازسازی در این زمینه به چه معناست؟ زیرا غزه پیش از اکتبر ۲۰۲۳ نیز اقتصادی تحت محاصره دارای بود. از سال ۲۰۰۶ و به‌ویژه پس از ۲۰۰۷، این منطقه زیر فشار شدید محاصره اسرائیل قرار دارای بود. بنابراین بازسازی دقیقاً چه معنایی دارد؟ در بسیاری از طرح‌ها چیزی فراتر از بازگرداندن وضعیت سابق مطرح هست؛ اصطلاحی که استفاده خواهد گردید بازترکیب هست؛ یعنی بازآفرینی دوباره غزه، و این دقیقاً همان چیزی هست که پشت طرح ترامپ نهفته هست: هدف نه بازسازی یا ترمیم، بلکه بازآفرینی غزه در قالبی کاملاً متفاوت هست. آنها از برنامه آشکار پاک‌سازی قومی و جابه‌جایی جمعی عقب‌نشینی کرده‌اند، اما پروژه جدیدشان نیز بازسازی به معنای بازگرداندن گذشته نیست، بلکه بازآفرینی غزه در تصویری تازه هست.

ترامپ و غزه

ماهیت نهاد انتقالی قدرت تحقیرآمیز است

طرح ترامپ پیشنهاد اداره این منطقه توسط یک نهاد انتقالی به نام «سازمان بین‌المللی انتقالی غزه» را برای مدتی نامشخص می‌دهد. این نهاد قرار هست که تحت نظارت روزانه تونی بلر، نخست‌وزیر سابق بریتانیا، باشد. آیا چنین ساختاری ماهیتی استعماری و استثماری دارد یا نمونه‌های مشابه دیگری وجود دارند؟

نمی توان مطمئن قرار دارای بود که استثمار واژه مناسبی باشد، آنچه بیشتر ظاهراً، چیزی شبیه به تحقیر هست. استثمار یعنی زمانی که نوعی قرارداد اقتصادی یا مبادله نابرابر وجود داشته باشد. اما این ساختار مطرح شده، بیشتر ابزاری هست برای اجتناب از تعارضات سیاسی. اسرائیلی ها به‌شدت از امکان خودمختاری فلسطینی‌ها وحشت دارند.

این وضعیت بیشتر شبیه به نظام‌های قیمومیت هست که جامعه ملل پس از جنگ جهانی اول به وجود آورد. ساختاری که فلسطین نیز برای چندین دهه زیر همان چارچوب اداره می گردید. ساختارهایی میانه که سرزمین ها نه کاملا به کشوری دیگر ملحق می شدند، و نه فرصت واقعی برای استقلال پیدا می کردند. در شرایط فعلی فلسطین هم مذاکره‌کنندگان در تلاش‌اند که از یک سو دست ردی به سینه جناح‌های رادیکال اسرائیلی که خواستار الحاق کامل غزه هستند بزنند و از جهات دیگر نیز هرگونه پذیرش واقعی دولت فلسطینی را غیرممکن کنند.

از هفتم اکتبر به این سو، پیشنهادهای عجیبی مطرح شده‌اند؛ مثلاً طرحی که غزه را بر اساس الگوی قبیله‌ای امارات متحده عربی سازمان دهد. اکنون هم این مدل مطرح هست. مسئله جدی و فوری کنونی، خشونت جاری اسرائیل علیه غزه هست، اما طرح صلح ترامپ، کاملاً بر جلوگیری از تبدیل شدن غزه به عنوان تهدیدی علیه اسرائیل متمرکز هست. اسرائیل این تفکر را همه اقداماتش صرفاً واکنشی به تهدید غزه هست را تثبیت کرد، حتی اگر این اقدامات نامتناسب، خشونت‌آمیز یا آشکارا نسل‌کشی‌ باشند.

افراد انتخابی هیئت صلح چه کسانی هستند؟

از طرفی، افراد انتخاب شده برای این هیئت صلح نیز بسیار عجیب هست. در رابطه با تونی بلر، دست‌کم می توان بیان کرد که او یک سیاستمدار انتخابی با تجربه حکومتی هست، اما افرادی مانند مارک روآن چه نقشی دارند؟ او یک سرمایه‌دار آمریکایی و حامی برجسته اسرائیل هست، اما فراتر از آن، حضورش چه معنایی دارد؟ این انتخاب‌ها همگی نشانه‌ای از بحران های سیاسی و زبان سیاسی در این برهه هست.

پرسش بعدی این هست که بلر از زمان کناره گیری از سمت نخست وزیری بریتانیا مشغول چه کارهایی بوده هست؟

یک روایت رایج این هست که نخستین اولویت بلر از پایان نخست‌وزیری، کسب ثروت قرار دارای بود. او سال‌ها در مقام نخست‌وزیر با ثروتمندان در تماس قرار دارای بود، اما خودش درآمد چندانی نداشت. بنابراین به محض خروج از قدرت، به دنبال پول رفت. او در آغاز نماینده خاورمیانه برای گروه چهارجانبه قرار دارای بود، اما هم‌زمان به‌عنوان مشاور در جی‌پی مورگان و خدمات مالی زوریخ نیز کار می کرد. او سپس شرکت تونی بلر اسوشیتس را در ۲۰۰۸، یعنی درست در اوج بحران های مالی جهانی، تاسیس کرد.

دولت‌های متعددی از مشتریان شرکت بلر بودند؛ قزاقستان، کویت، امارات، مغولستان، صربستان (با حمایت مالی امارات) و آذربایجان. این شرکت در ۲۰۱۶ تعطیل گردید و بلر به همراه همسرش به سطحی از ثروت رسید که برایش کافی قرار دارای بود. او سپس مؤسسه تونی بلر را راه‌اندازی کردند. این مؤسسه اخیراً با حمایت مالی لری الیسون، بنیان‌گذار اوراکل و از حامیان اسرائیل، رشد قابل‌توجهی داشته هست، به اندازه ای که بودجه‌ آن بیش از ۲۳۰ میلیون پوند بوده و نزدیک به ۹۰۰ کارمند استخدام کرده هست. این مؤسسه به شدت در خاورمیانه فعال هست و در پروژه‌های هوش مصنوعی فعالیت انجام می‌دهد. همین ارتباطات، نقش اخیر آن در طرح بازسازی غزه را توضیح می‌دهد.

ترامپ و غزه

چه چیزی حماس را از دیگر جنبش های فلسطین متفاوت کرد؟

نویسنده در پاسخ به این سوال که حماس بارها درباره شهادت سخن گفته هست و آیا اقتصادی در پس منطق شهادت وجود دارد بیان کرد: در این میان، نوعی اقتصاد عاطفی وجود دارد، به این معنی که هرچه شمار شهدا بیشتر شود، فشار بر بازماندگان برای ادامه مبارزه افزایش می‌یابد. بدین ترتیب، خون قربانیان بی‌ثمر نبوده هست. این منطق در جنگ‌های دیگر نیز دیده شده هست؛ مانند جنگ روسیه و اوکراین.

جنبش حماس از سه بخش تشکیل شده هست. شاخه نظامی (گردان‌های قسام)، رهبری سیاسی که هنوز از حمایت گسترده برخوردار هست، و بخش سوم، دستگاه قدرت داخلی که اکنون آسیب زیادی دیده هست، اما هنوز زنده هست. این یکی دیگر از صفات بارز حماس هست، این سازمان می داند که چطور باید به بقای خود ادامه دهد.

شاخه نظامی اکنون تحت فرماندهی عزالدین الحدّاد در غزه حضور دارد.

چهار اصل مشترک میان این سه جناح همواره چنین بوده هست: عدم خلع سلاح، آزادی گسترده زندانیان در برابر گروگان‌ها، عقب‌نشینی کامل اسرائیل (نه صرفاً جابه‌جایی نظامی)، و بازسازی واقعی غزه با تضمین دسترسی.

در نقطه کنونی، احتمالا چالش ها میان این سه بخش درجریان هست؛ چراکه چشم انداز هرکدام با دیگری متفاوت هست.

طرح ترامپ اما تنها بخشی از این چندین اصل را پوشش می‌دهد. آزادی زندانیان در مقابل گروگان‌ها مطرح شده هست، اما خلع سلاح حماس در این طرح الزامی هست و بازسازی غزه، بیشتر به معنای قیمومیت بین‌المللی هست تا استقلال.

سیاست زدایی از غزه هدف نهایی طرح ترامپ است

منطق نهایی طرح چیزی نیست جز سیاست‌زدایی غزه، یعنی محدود کردن فعالیت های سیاسی، تصمیم گیری مستقل و نقش احزاب فلسطینی در مورد آینده سیاسی کشور خود و تقلیل آن به دو میلیون فلسطینی مطیع، که تحت مدیریت تکنوکرات‌های بین‌المللی زندگی می‌کنند.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه