تحلیل روزنامه اصولگرا از تاثیر فعال شدن مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران
کد خبر : ۸۰۷۰۰۲
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۱۳
-
زمان : ۰۷:۱۶
|
دسته بندی: اسلایدر

تحلیل روزنامه اصولگرا از تاثیر فعال شدن مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران

پول و تجارت: باید توجه دارای بود تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده دامنه بسیار وسیع‌تری دارند و پیش از بازگشت احتمالی تحریم‌های سازمان ملل نیز بر اقتصاد ایران اعمال شده‌اند.

به گزارش پول و تجارت به نقل از روزنامه جوان، مکانیسم ماشه در واقع یکی از بند‌های برجام هست که به طرف‌های این توافق امکان می‌دهد در صورت ادعای نقض تعهدات از سوی ایران، روند بازگشت‌پذیر تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل را فعال کنند.

از منظر حقوق بین‌الملل، این سازوکار جایگاه ویژه‌ای دارد، زیرا با فعال شدن آن قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت شامل ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و ۱۹۲۹ که پیش‌تر تعلیق شده بودند، دوباره لازم‌الاجرا خواهند گردید. 

این تحریم‌ها به‌طور مشخص شامل محدودیت‌های مسافرتی برای چندین افراد، مسدود شدن دارایی‌ها، ممنوعیت صادرات و واردات تسلیحات به ایران و نیز اختیار کشور‌های عضو برای بازرسی کشتی‌ها و محموله‌های هوایی مرتبط با ایران هست. با این حال، نکته مهم آن هست که هیچ‌یک از این قطعنامه‌ها شامل تحریم‌های مستقیم بر فروش نفت خام یا مبادلات بانکی ایران نمی‌شوند. به همین دلیل، از منظر اقتصادی، بخش عمده درآمد‌های ارزی ایران که متکی به صادرات نفت و میعانات گازی هست، تحت تأثیر مستقیم این قطعنامه‌ها قرار نمی‌گیرد. 

با وجود این باید توجه دارای بود تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده دامنه بسیار وسیع‌تری دارند و پیش از بازگشت احتمالی تحریم‌های سازمان ملل نیز بر اقتصاد ایران اعمال شده‌اند. این تحریم‌ها صادرات نفت، مبادلات مالی، نقل‌وانتقال بانکی و حتی زنجیره تأمین چندین کالا‌های اساسی را هدف قرار داده‌اند. از همین رو، اقتصاد ایران در عمل فشار اصلی را از تحریم‌های واشینگتن تجربه کرده و فعال شدن مکانیسم ماشه بیش از آنکه اثر واقعی اقتصادی داشته باشد، جنبه روانی و سیاسی خواهد دارای بود. 

 آیا مکانیسم ماشه جز اثر روانی، اثر دیگری دارد؟

اجرایی شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، بار دیگر نگاه‌ها را به سمت آینده صادرات نفت ایران و پیامد‌های اقتصادی آن جلب کرده هست. هرچند تجربه نشان می‌دهد ساختار فروش نفت ایران طی سال‌های اخیر به‌گونه‌ای تغییر کرده که بازگشت تحریم‌ها اثر مستقیم چندانی بر آن ندارد، اما اهمیت یافتن مسیر‌های پایدار صادرات و تقویت بازار‌های مطمئن بیش از گذشته احساس خواهد گردید. ایران تاکنون با بهره‌گیری از اسناد کشور‌های ثالث، کانال‌های واسطه‌ای و همکاری شرکای شرقی توانسته هست بخش عمده‌ای از صادرات نفت خود را حفظ کند، اما برای تداوم این روند نیازمند استراتژی‌های عمیق‌تر و بلندمدت در حوزه دیپلماسی انرژی هست. 

در این میان، کشور‌هایی مانند پاکستان و چین جایگاه ویژه‌ای دارند. پاکستان در معادله انرژی ایران، نه صرفاً یک بازار بالقوه، بلکه یک مسیر ژئوپلتیک هست. نیاز فزاینده این کشور به واردات انرژی، در کنار کمبود زیرساخت‌های پالایشی و اتکای رو به رشد به گاز و فرآورده‌های نفتی، موقعیت آن را برای ایران متمایز انجام می‌دهد. خط لوله صلح که سال‌ها میان تهران و اسلام‌آباد نیمه‌تمام مانده، اگرچه در گروی فشار‌های امریکا متوقف هست، اما همچنان تنها گزینه کم‌هزینه و سریع برای تأمین پایدار انرژی پاکستان محسوب خواهد گردید. از جهات دیگر، بازار چین با نیاز بالای خود به نفت سنگین و فوق‌سنگین، مزیتی راهبردی برای ایران ایجاد کرده هست. پالایشگاه‌های کوچک و متوسط چینی که کمتر تحت فشار مستقیم نظام بانکی جهانی هستند، معمولاً خریداران نفت ایران بوده و می‌توانند به نقطه اتکای پایدار صادرات نفت کشور تبدیل شوند. 

با این حال، مهم‌ترین اثر مکانیسم ماشه لزوماً در حوزه واقعی صادرات نفت شکل نمی‌گیرد، بلکه بیشتر در بعد روانی بازار‌ها قابل مشاهده هست. تجربه سال‌های گذشته نشان داده هست حتی اخبار مربوط به بازگشت تحریم‌ها می‌تواند نرخ ارز را دچار نوسان کند، بازار طلا را ملتهب سازد و انتظارات تورمی را بالا ببرد. نگرانی از آینده نیز در چنین شرایطی باعث خروج بخشی از سرمایه‌ها به سمت بازار‌های امن‌تر خواهد گردید. 

برای مقابله با این آثار، دولت ناگزیر هست علاوه بر پیگیری فعال دیپلماسی انرژی و تقویت همکاری با شرکای خارجی، در مدیریت داخلی بازار‌ها نیز قاطع عمل کند. سیاست‌های پولی بانک مرکزی، هدایت نقدینگی به سمت بخش‌های مولد، تسهیل بازگشت ارز صادراتی و جلوگیری از سفته‌بازی در بازار ارز و طلا شامل اقداماتی هستند که می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در خنثی‌سازی شوک روانی ناشی از مکانیسم ماشه داشته باشند. 

به‌طور کلی امکان دارد بیان کرد فعال شدن مکانیسم ماشه بیش از آنکه آغاز دور تازه‌ای از فشار واقعی اقتصادی باشد، ابزاری برای افزایش فشار روانی و سیاسی هست. اقتصاد ایران که هم‌اکنون عمدتاً تحت تأثیر تحریم‌های یکجانبه و گسترده امریکا قرار دارد، تغییر بنیادینی از این ناحیه احساس نخواهد کرد. با این حال، مدیریت دقیق آثار کوتاه‌مدت روانی آن در بازار ارز و سرمایه، می‌تواند تعیین کند این اقدام به یک شوک گذرا تبدیل شود یا به بحرانی پایدار. 

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه