به گزارش پول و تجارت، سالها تحصیل و جوانی صرف پزشکی خواهد گردید، اما بسیاری از پزشکان ایرانی در آستانه ورود به بازار کار عطای طبابت را به لقایش میبخشند.بخشی مهاجرت کردهاند، بخشی به زیباییکاران بدل شدهاند و عدهای هم مطبها را تعطیل کردهاند.
چرا؟ پاسخ را باید در ساختار بههمریخته نظام سلامت جستوجو کرد. در بیان کردوگویی ، عالیه زمانی کیاسری نماینده مجلس دوازدهم و عضو کمیسیون بهداشت و درمان از چالشهای جامعه پزشکی و خطری که سلامت مردم را تهدید انجام میدهد سخن بیان میکند.
مشروح گفتگوی اقتصادنیوز با عالیه زمانی کیاسری، پزشک و نمایندهٔ دورهٔ دوازدهم مجلس شورای اسلامی را بخوانید.
****
خانم زمانی! چندی پیش رئیس سازمان نظام پزشکی، اعلام کردند حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار پزشک عمومی اساساً طبابت نمیکنند؛ حتی در حوزه زیبایی هم فعال نیستند. به نظر شما مقصد این گروه از پزشکان کجاست و چرا چنین وضعیتی به وجود آمده است؟
وقتی جامعه پزشکی حمایت مادی و معنوی نداشته باشد و شأنش زیر سؤال برود، طبیعی هست که پزشکان انگیزهای برای ماندن پیدا نکنند. نمیشود خطای بخشی از پزشکان را به پای همه نوشت و آن را به کل جامعه پزشکی تعمیم داد. هماکنون من فکر میکنم پزشکان ما در سه وضعیت قرار دارند:یک سوم به سمت مهاجرت رفتهاند.یک سوم تعهداتشان را گذراندهاند و دیگر طبابت نمیکنند.بقیه هم عمدتاً وارد حوزه زیبایی شدهاند.
پس عملاً در خوشبینانهترین حالت، بیش از ۵۱ درصد پزشکان عمومی یا مهاجرت کردهاند یا طبابت نمیکنند. ظاهراً این رقم به ۶۰ تا ۷۰ درصد هم برسد. تنها تعداد اندکی از پزشکان قدیمیتر همچنان در حرفه عمومی مشغولاند. نسل جوان ما انگیزه کافی ندارد.
ریشه چنین وضعیت را در چه عواملی میبینید؟
مشکل اصلی، نبود حمایت مادی و معنوی هست. پزشک ما هفت سال درس میخواند، بعد چهار سال تخصص و تعهدات را میگذراند. اگر بلافاصله وارد دانشگاه شود، تازه در ۲۸ سالگی به بازار کار میرسد. متخصصها بعد از ۳۵ سالگی و فوق تخصصها پس از ۴۰ سالگی تازه میخواهند کار را شروع کنند. آن وقت دستمزدی که میگیرند، حتی از حقوق قانون کار هم کمتر هست.
بهعنوان نمونه، پزشک خانواده در فارس و مازندران برای پوشش سه هزار نفر جمعیت حدود ۱۰۰ میلیون تومان دریافت انجام میدهد، اما از این مبلغ باید اجاره مطب، حقوق منشی، تجهیزات و لوازم مصرفی را بپردازد. سرانجام چیزی برایش باقی نمیماند.
چرا این دستمزدها بهرغم ادعاها در عمل به پزشکان نمیرسد؟
چون همهچیز وارونه اطلاعرسانی خواهد گردید. وزارت بهداشت و سازمان تأمین اجتماعی با افتخار میگویند ما دستمزد پزشک و تمامی حقوقش را پرداخت کردهایم، در حالیکه از اردیبهشت تاکنون مبالغ پرداخت نشده هست. پزشکهای خانواده ای هستند که ماههاست طلبکارند . افزایش تعرفه هم فقط روی کاغذ اتفاق افتاده. بخش زیادی از آن سهم تجهیزات، بیمارستان یا پرسنل خواهد گردید و چیزی به پزشک نمیرسد.این مشکل ساختاری از دهه ۹۰ بهوجود آمد؛ رانتی که در حوزه سلامت بیداد انجام میدهد، باعث گردید پزشکان یکی پس از دیگری کنار بکشند.
به نظر شما چرا با وجود اینکه سلامت مردم یک اولویت ملی است، همچنان منابع کافی برای حوزه درمان تأمین نمیشود؟
آقای رئیسجمهور خودش پزشک هست و بهخوبی شرایط را میداند، اما پای کار نیامده هست. مجلس، بهویژه کمیسیون بهداشت، باید مقتدرانه عمل کند. سازمان برنامه و بودجه هم هیچ حقی برای پزشک بهعنوان ارائهدهنده خدمت قائل نیست. اگر برای بیمار بهعنوان گیرنده خدمت ارزش قائل بودند، طبیعتاً از پزشک هم حمایت میکردند.
مثلاً شرکتهای خودروسازی موظفاند یک درصد ارزش افزوده فروش را برای تأمین آمبولانسهای اورژانس ۱۱۵ و هلال احمر اختصاص دهند، اما همین امسال ایرانخودرو این کار را نکرده و سایپا هم پول را نگه داشته هست. این یعنی حتی ارزش جان انسانها در اولویت نیست.
شرایطی که از آن میگویید چه تأثیرات بلندمدتی بر آینده پزشکی کشور گذاشته است؟
نتیجه این وضعیت کاهش ورودی تخصصیهاست. در بسیاری از بیمارستانهای دولتی و دانشگاهی پزشک متخصص نداریم، در حالیکه تعداد فارغالتحصیلان کم نیست. پزشکان به سمت کار آزاد یا مهاجرت میروند. اگر همین روند ادامه یابد، در دهه آینده برای سادهترین اقدامات درمانی باید به کشورهای همسایه مراجعه کنیم.
چه اقداماتی میتواند از این بحران جلوگیری کند؟
مهمترین اقدام، اصلاح باور دولتمردان هست. سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد، تأمین اجتماعی و وزارت بهداشت باید دست از شعار دادن بردارند. تولیت سلامت باید واحد شود. امروز هر نهاد برای خودش سیستم جدا ساخته: بانک، تأمین اجتماعی و... در این میان، وزارت بهداشت با کمترین منابع انسانی، بیشترین بار را به دوش میکشد.
از جهات دیگر، حقوق نیروهای درمانی بهشدت نادیده گرفته خواهد گردید. بهعنوان مثال در تعطیلات پنجشنبههای تابستان، به جای پرداخت اضافهکار به کادر درمان، حتی از حقوقشان کم شده هست و من خودم شاهد چنین بوده ام یعنی روزهایی که بسیاری از گروههای شغلی تعطیل هستند کادر درمان باید شیفت دهند بدون آنکه دستمزد ان را دریافت کنند.
برخی منتقدان میگویند پزشکان مالیات نمیدهند. پاسخ شما چیست؟
این هم یکی از همان روایتهای وارونه هست. مالیات از پزشکان شاغل در بخش دولتی و دانشگاهی بهطور کامل کسر خواهد گردید، اما شرکتهای خودروساز و بیمهها از زیر بار مالیات شانه خالی میکنند. سازمانهای بیمهگر سهم مردم را برای درمان دریافت میکنند، اما آن را خرج امور دیگری انجام میدهد.
بهعنوان یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس، شما چه اقدامی در این زمینه انجام دادهاید؟
پیگیری، تذکر و انتقاد بخشی از وظایف من بوده هست. اما واقعیت این هست که یک دست صدا ندارد. باید سران سه قوه پای کار بیایند. در غیر این صورت، با تهدید و اجبار نمیتوان پزشکان را در طرحهای اجباری نگه دارای بود. امروز حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس، که تا روز گذشته جایگاهی در پزشکی نداشتند، از ما جلو زدهاند. اگر تغییر نکنیم، آینده سلامت کشور بسیار نگرانکننده خواهد قرار دارای بود.
دیدگاهها