بازار؛ گروه بین الملل: دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، با وجود درگیری در پروندههای داغ منطقهای و بینالمللی متعددی از جنگ روسیه و اوکراین گرفته تا خاورمیانه و جنگهای تجاری که ترامپ علیه متحدان و دشمنان خود به راه انداخته، تلاشهای خود را برای بازپسگیری کنترل پایگاه هوایی بگرام در افغانستان تشدید کرده که ایالات متحده در ژوئیه ۲۰۲۱ آن را رها کرد. در این زمینه و در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۵، ترامپ در پستی نوشت: «اگر افغانستان پایگاه هوایی بگرام را به طرفی که آن را ایجاد کرده هست، یعنی ایالات متحده، پس ندهد، اتفاقات بدی رخ خواهد داد.» چندین روز قبل نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی با نخست وزیر بریتانیا، کییر استارمر، در لندن، اظهار دارای بود که دولت او در حال تلاش برای بازپسگیری کنترل این پایگاه هست. گزارشهای رسانهای نیز حاکی از آن قرار دارای بود که مذاکرات حداقل از ماه مارس در مورد بازگرداندن بگرام به کنترل ایالات متحده در جریان بوده هست.
براساس گزارش ورد پالیسی هاب؛ این موضوع یک سوال حیاتی را مطرح انجام میدهد: چرا ترامپ بیش از چهار سال پس از خروج نظامی آمریکا، تا این حد مصمم به بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام هست؟ آیا او امکان داردد به این هدف دست یابد؟ و موضع افغانستان و دیگر قدرتهای بزرگ منطقه در قبال این اقدام آمریکا چیست؟ چندینین عامل احتمالا پشت تمایل ترامپ برای بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام نهفته باشد که عبارتند از:
1- اهمیت ژئواستراتژیک بگرام
پایگاه هوایی بگرام بزرگترین تأسیسات نظامی در افغانستان هست که در طول اشغال آنها توسط ایالات متحده و ناتو مورد استفاده قرار میگرفت. این پایگاه که در حدود ۵۰ کیلومتری شمال کابل واقع شده هست، در آغاز در دهه ۱۹۵۰ با همکاری بین افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی سابق ساخته گردید و بعداً در طول حضور شوروی در این کشور به عنوان یک قطب نظامی کلیدی عمل کرد. پس از خروج شوروی، این پایگاه در جنگ داخلی آسیب دید و سپس ایالات متحده پس از حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ آن را بازسازی، گسترش و مساحت آن را به حدود ۷۷ کیلومتر مربع افزایش داد. سپس به بزرگترین پایگاه ایالات متحده در این کشور و قطب مرکزی عملیات علیه طالبان و القاعده تبدیل گردید.
به مدت دو دهه، بگرام قلب عملیات نظامی ایالات متحده و ناتو قرار دارای بود. ماموریتهای هوایی از آنجا آغاز، عملیات مشترک هماهنگ میشد و به عنوان سکوی پرتاب بمبافکنها، پهپادها و هواپیماهای ترابری عمل میکرد. این پایگاه نیز انبارهای اسلحه، خودروهای نظامی و یک مرکز لجستیکی قرار دارای بود که افغانستان را به پایگاههای ایالات متحده در خلیج فارس و آسیای مرکزی متصل میکرد.
اهمیت بگرام نه تنها در اندازه، تأسیسات و نقش نمادین آن، بلکه در دو عامل راهبردی دیگر نیز نهفته هست. اول، نزدیکی آن به چین، کمتر از ۵۰۰ مایل از مرز، به واشنگتن نقطهای مناسب برای نظارت بر حرکات پکن و اعمال فشار بر آن، به ویژه در مناطق غربی ارائه میدهد که برای برنامه هستهای چین حیاتی هستند. خود ترامپ نیز بر این موضوع تأکید کرد و اظهار دارای بود: «یکی از دلایلی که ما این پایگاه را میخواهیم اینکه، یک ساعت با جایی که چین سلاحهای هستهای خود را میسازد، فاصله دارد.»
واشنگتن بیم دارد که چین بتواند جای آمریکا را در کنترل بگرام بگیرد و از این طریق نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش دهد. چندینین گزارش آمریکایی ادعا کردهاند که پکن به عنوان بخشی از ابتکار کمربند و جاده خود به این پایگاه چشم دوخته هست.
دوم، واشنگتن بیم دارد که چین بتواند جای آمریکا را در کنترل بگرام بگیرد و از این طریق نفوذ خود را در آسیای مرکزی گسترش دهد. چندینین گزارش آمریکایی ادعا کردهاند که پکن به عنوان بخشی از ابتکار کمربند و جاده خود به این پایگاه چشم دوخته هست. اگرچه مقامات چینی این گزارشها را رد کردهاند، اما «عامل چین» همچنان حساسترین و مبرمترین عامل برای تلاش ترامپ برای بازپسگیری این پایگاه هست.
همین منطق در مورد روسیه نیز صدق انجام میدهد، نظر به نزدیکی بگرام به مرزهای جنوبی روسیه، که آن را به یک پایگاه بالقوه برای نظارت بر فعالیتهای مسکو تبدیل انجام میدهد. ضمیر کابلوف، فرستاده ویژه روسیه در افغانستان، اظهارات ترامپ در ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۵ را «جنجال رسانهای» خواند و آنها را به ادعاهای قبلی او در مورد گرینلند تشبیه کرد. به همین ترتیب، برای ایران، حضور ایالات متحده در بگرام به واشنگتن در صورت تصمیم به اقدام نظامی علیه تهران، موقعیت مهمی میدهد.
این ملاحظات راهبردی حتی قبل از خروج ۲۰۲۱ توسط رهبران نظامی ایالات متحده مورد بحث قرار گرفته قرار دارای بود. در ماه مه ۲۰۲۱، گرین برین، فرمانده سابق نیروهای ویژه ایالات متحده، نوشت: «رها کردن تنها پایگاه هوایی جهان که در مرزهای چین، جنوب روسیه، شرق ایران و پاکستان بیثبات مجهز به سلاح هستهای واقع شده، غیرقابل توجیه هست.» باوجود چنین هشدارهایی، رئیس جمهور جو بایدن تصمیم به عقبنشینی از آن گرفت.
2-عوامل مالی و اقتصادی
از دیدگاه ترامپ به عنوان یک تاجر، انگیزههای مالی نیز بسیار مهم هستند. ایالات متحده سرمایهگذاری هنگفتی در بگرام انجام داد، حدود ۶۸ میلیون دلار برای نوسازی آن پس از سال ۲۰۰۱ که آن را قادر به میزبانی از ۱۰ هزار سرباز کرد. در سال ۲۰۰۶، تقریبا ۹۶ میلیون دلار دیگر برای ساخت باند فرودگاه برای بمبافکنهای سنگین و هواپیماهای باری و نیز پناهگاههای مستحکم هواپیما هزینه گردید. طبق گزارشهای پنتاگون، نیروهای آمریکایی در جریان عقبنشینی آشفته، تجهیزات نظامی به ارزش ۷ میلیارد دلار را رها کردند.
یکی دیگر از جنبههای مالی، ثروت عظیم معدنی افغانستان هست. این کشور سرشار از عناصر خاکی کمیاب و فلزات گرانبها هست و ذخایر آن حدود ۱ تریلیون دلار تخمین زده خواهد گردید. ترامپ احتمالا بگرام را به عنوان اهرمی برای تضمین دسترسی ایالات متحده به این منابع در نظر بگیرد.
ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی خود با استارمر، نخست وزیر بریتانیا، به این موضوع اشاره کرد: «قرار قرار دارای بود افغانستان را ترک کنیم، اما آن را قوی و با عزت ترک کنیم. باید بگرام را نگه میداشتیم. ما آن را رایگان از دست دادیم. ضمناً، ما در تلاشیم تا آن را پس بگیریم.» ترامپ به عنوان یک تاجر، از واگذاری داراییها بدون غرامت خرسند نیست. او نیز در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ اعلام کرد که کمکهای آینده ایالات متحده به افغانستان مشروط به بازگرداندن تجهیزات نظامی آمریکایی توسط طالبان خواهد قرار دارای بود.
یکی دیگر از جنبههای مالی، ثروت عظیم معدنی افغانستان هست. این کشور سرشار از عناصر خاکی کمیاب و فلزات گرانبها هست و ذخایر آن حدود ۱ تریلیون دلار تخمین زده خواهد گردید. این امر شامل ۶۰ میلیون تن مس، ۱۸۳ میلیون تن آلومینیوم و ۲.۲ میلیارد تن سنگ آهن به همراه ذخایر ارزشمند طلا، لاجورد و سنگ مرمر خواهد گردید. ترامپ احتمالا بگرام را به عنوان اهرمی برای تضمین دسترسی ایالات متحده به این منابع در نظر بگیرد.
3- عملیات ضد تروریسم
انگیزه دیگر امکان داردد استفاده از بگرام به عنوان مرکزی برای مبارزه با تروریسم، به ویژه علیه داعش-خراسان باشد که در منطقه در حال ظهور مجدد بوده و نیز با طالبان درگیر هست. چندین گزارشها نشان میدهد که حضور ایالات متحده در بگرام به واشنگتن اجازه خواهد داد تا داعش-خراسان و سایر گروهها را در افغانستان به طور مؤثرتری مورد حمله قرار دهد.
رویکرد هویج و چماق ترامپ
بعید هست که ترامپ به راحتی بتواند بگرام را از طالبان که دو دهه برای اخراج نیروهای آمریکایی جنگیدند، پس بگیرد. ظاهراً واشنگتن یک راهبرد دوگانه را دنبال انجام میدهد که عبارت از تهدیدها از یک سو و معاملات بالقوه از جهات دیگر هست. ترامپ هشدار داد: «اگر افغانستان پایگاه هوایی بگرام را پس ندهد، اتفاقات بدی رخ خواهد داد.» با این حال، او نیز اظهار دارای بود که ایالات متحده احتمالا این پایگاه را با رضایت طالبان به دست آورد. با این حال، طالبان علناً این تصور را رد کرد. فصیح الدین فطرت، رییس ستاد ارتش افغانستان، اظهار دارای بود: «چندین میگویند که آنها در حال مذاکره با افغانستان برای بازگرداندن پایگاه هوایی بگرام هستند اما حتی یک وجب از خاک افغانستان قابل مذاکره نیست.»
رهبری طالبان به دنبال به رسمیت شناخته شدن بینالمللی و دسترسی به ۷ میلیارد دلار داراییهای مسدود شده افغانستان در آمریکا هست. نیز خواهان کمکهای اقتصادی برای احیای اقتصاد رو به زوال افغانستان هست. اگرچه این امر امکان داردد نسبتاً برای واشنگتن اهرم فشار باشد، اما بسیار بعید هست که طالبان بگرام را پس بدهد. احتمالا تمهیدات امنیتی یا اقتصادی محدودی امکانپذیر باشد، اما بازگرداندن کامل پایگاه امکانپذیر نیست.
رهبری طالبان به دنبال به رسمیت شناخته شدن بینالمللی و دسترسی به ۷ میلیارد دلار داراییهای مسدود شده افغانستان در آمریکا هست. نیز خواهان کمکهای اقتصادی برای احیای اقتصاد رو به زوال افغانستان هست.
یک سناریوی جایگزین برای واشنگتن، اقدام نظامی برای اشغال مجدد و اجباری بگرام خواهد قرار دارای بود. اما این امر مستلزم دهها هزار نیرو، تلاشهای لجستیکی عظیم و تعمیرات پرهزینه خواهد قرار دارای بود. بنابراین، این مکان یک پایگاه آسیبپذیر آمریکایی در یک کشور محصور در خشکی خواهد قرار دارای بود که توسط داعش-خراسان، القاعده و جنگجویان طالبان تهدید خواهد گردید.
نظر به این واقعیتها، تلاش ترامپ برای بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام بیشتر به عنوان یک تاکتیک فشار برای کسب امتیازات اقتصادی و امنیتی از طالبان برای دسترسی به ثروت معدنی افغانستان و تضمینعدم اعطای حقوق راهبردی کابل در بگرام به رقبایی مانند چین، ظاهراً تا یک طرح عملی برای اشغال نظامی مجدد و کامل.
دیدگاهها