دو سال پس از ۷ اکتبر خونین؛ تصمیم اسرائیل جنگ بی‌پایان بود
کد خبر : ۸۰۸۲۰۳
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۱۵
-
زمان : ۱۶:۲۸
|
دسته بندی: اسلایدر

دو سال پس از ۷ اکتبر خونین؛ تصمیم اسرائیل جنگ بی‌پایان بود

پول و تجارت: اکنون که طرح صلح ۲۰‌ماده‌ای دونالد ترامپ برای خاورمیانه در مرکز توجه هست، این سوال در ذهن‌ها به‌وجود می‌آید که آیا مسیرهایی که اسرائیل انتخاب کرد و مسیرهایی که نادیده‌شان گرفت، جنگ غزه را طولانی‌تر کرد؟ پاسخ، هم مثبت هست و هم منفی.

به گزارش پول و تجارت، جاده‌ای را تصور کنید که تا افق، از جمعیت انباشته شده هست؛ در یک سوی آن دریاست و در سوی دیگر، تلی از خاک و شهری ویران شده در جنگ.

این تصویر آوارگان فلسطینی در روز 27 ژانویه هست. آن‌ها در امتداد این جاده به سمت غزه‌ قدم می‌زنند؛ صحنه‌ای که به‌خوبی نشان‌دهنده ابعاد انسانی این فاجعه هست.

اگر مسیر دیگری انتخاب می‌شد...

استیون کوک در فارن پالیسی نوشت: برای چندین لحظه‌، یک سناریوی فرضی را تصور کنید؛ اگر اسرائیل پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳، با جنگی محدود و هدفمند پاسخ حماس را می‌داد و آزادسازی گروگان‌ها را در اولویت خود قرار می‌داد، اگر به جای تمرکز بر جنگ، روند صلح با عربستان سعودی را که پیش از حمله حماس روی میز قرار دارای بود، ادامه می‌داد، اوضاع امروز چگونه قرار دارای بود؟

زندگی چندین فلسطینی نجات پیدا می‌کرد؟ چهره خاورمیانه اکنون چه شکلی دارای بود؟

اسرائیل اما در مقابل، مانند دیگر بازیگران منطقه و حتی جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، سلسله تصمیم‌هایی گرفت که مسیر را از همان ابتدا تعیین می‌کرد. جامعه‌شناسان چنین وضعیتی را «وابستگی به مسیر» می‌نامند، یعنی زمانی که اولین تصمیم‌ها، باعث محدود شدن و یا جهت‌دهی تصمیم‌های بعدی می شوند.

رابرت فراست، شاعر آمریکایی در قرن بیستم، در شعر معروف خود، راهی که نرفته‌ام، همین مفهوم را شاعرانه‌تر بیان کرده هست. او می گوید: می‌دانستم هر مسیری، مسیر دیگری را می‌گشاید… و بعید هست که راه بازگشتی وجود داشته باشد.

اکنون که طرح صلح ۲۰‌ماده‌ای دونالد ترامپ برای خاورمیانه در مرکز توجه هست، این سوال در ذهن‌ها به‌وجود می‌آید که آیا مسیرهایی که اسرائیل انتخاب کرد و مسیرهایی که نادیده‌شان گرفت، جنگ غزه را طولانی‌تر کرد؟ پاسخ، هم مثبت هست و هم منفی.

هفتم اکتبر و آغاز زنجیره‌ای از فجایع

بسیاری از آنچه که امروز در غزه و بر فلسطینیان می‌گذرد، از ۷ اکتبر آغاز گردید.

حمله حماس مجدد باعث پررنگ شدن مسئله فلسطین در سطح جهانی گردید و نیز مسیر عادی‌سازی روابط اسرائیل با عربستان را مختل کرد، نیز باعث تقویت جایگاه حماس در برابر تشکیلات خودگردان گردید؛ اما بهای این حمله، کشته شدن هزاران فلسطینی، ویرانی گسترده غزه قرار دارای بود.

در این میان، آنچه در دفاتر نخست‌وزیر اسپانیا، وزارت خارجه بریتانیا یا حتی اتاق نشیمن بازیگرانی آمریکایی چون مارک رافالو می‌گذرد، اهمیتی ندارد. آنچه تعیین‌کننده هست، وقایع میدانی در شهر غزه هست؛ جایی که ارتش اسرائیل همچنان جنگ‌افروزی انجام می‌دهد.

از طرفی، اسرائیل از تصمیم خود برای ساخت ۳۴۰۰ واحد مسکونی جدید در کرانه باختری خبر داده هست، و این واقعیت که بخش بزرگی از جامعه اسرائیل دیگر به راه‌حل دو دولتی اعتقاد ندارند، قابل انکار نیست. چراکه برای بسیاری از آنان، حوادث ۷ اکتبر به این معنا قرار دارای بود که فلسطینی‌ها تمایلی به همزیستی مسالمت‌آمیز ندارند.

چراغ سبز بایدن به اسرائیل برای حمله

از همان آغاز عملیات طوفان الاقصی از سوی حماس، سیاست وارد میدان عمل گردید.

جو بایدن، دموکرات میانه‌رو و قدیمی که همواره از صهیونیسم دفاع کرده قرار دارای بود، تصور کرد که باید خیلی زود به اسرائیل سفر کند تا از منظر اخلاقی، سیاسی و شخصی در کنار آن بایستد.

دیدار بایدن در ۱۸ اکتبر، برای بسیاری از اسرائیلی‌ها و یهودیان جهان نمادی از همبستگی آمریکا با اسرائیل قرار دارای بود؛ اما همین سفر، ریشه سوء‌تفاهم‌هایی گردید که در ماه‌های بعد، باعث تیرگی روابط آمریکا و اسرائیل گردید.

بایدن گمان می‌کرد که حمایت آشکارش از اسرائیل، به او امکان تاثیرگذاری و هدایت عملیات ارتش اسرائیل در غزه را خواهد داد، اما از نگاه مقامات اسرائیل، سفر او تنها به معنای «چراغ سبز کامل آمریکا به ادامه جنگ‌افروزی‌ها» قرار دارای بود.

زمانی که هردو طرف متوجه برداشت اشتباه خود شدند، جنگ در غزه وارد چهارمین ماه خود شده قرار دارای بود. نتانیاهو و مشاورانش پس از آن، عملاً واشنگتن را نادیده گرفتند.

بنابراین، سفر بایدن نه تنها سود سیاسی برای او نداشت، بلکه باعث بروز اختلافات در حزب دموکرات آمریکا گردید و بخشی از حامیان اسرائیل را نیز از او روی‌گردان کرد. از همه بدتر، میراث سیاسی‌ جو بایدن به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا را با اتهام همدستی در نسل‌کشی فلسطینیان، لکه‌دار کرد.

تصمیم اسرائیل جنگ بی‌پایان بود

اسرائیل، مسیر خود را در همان روزهای نخست انتخاب کرد: برنامه‌ای برای نابودی کامل حماس.

در ماه‌های اخیر، مدافعان اسرائیل در پاسخ به انتقادها از عملکرد ارتش این رژیم می‌پرسند: اسرائیل چه راه دیگری دارای بود؟

اما گزارش‌ها نشان می‌دهند که مقامات سابق اسرائیلی، در آغاز طرحی محدودتر را بررسی کرده بودند، عملیاتی سه‌ماهه که هدف تضعیف حماس را دنبال می‌کرد و با حمایت کشورهای عربی متحد، و پشتیبانی سیاسی آمریکا هماهنگ‌تر قرار دارای بود.

با این حال، عطش انتقام و فشار احزاب راست‌افراطی در دولت نتانیاهو ، شامل بزالل اسموتریچ و ایتامار بن‌گویر، مسیر را به کلی تغییر داد.

هدف نظامی که در آغاز نابودی حماس قرار دارای بود، با هدف سیاسی این جناح‌ها یعنی «اشغال و اسکان مجدد در غزه» درهم آمیخته گردید.

مشخص نیست که آیا نتانیاهو شخصاً با همه دیدگاه‌های جناح راست ائتلاف خود موافق هست یا نه، اما بقای دولت او به حمایت این افراد بستگی دارد.

نتیجه انتخاب چنین مسیری، جنگی فرسایشی و پرهزینه قرار دارای بود که موجب کشته شدن بیش از ۶۶ هزار فلسطینی گردید، ارتش اسرائیل را فرسوده و جامعه اسرائیل را دچار شکاف نمود، و از همه سنگین‌تر، اندک اعتبار بین‌المللی این رژیم را نیز از بین برد.

اکنون، در حالی که ارتش دوباره غزه را هدف قرار داده هست، اسرائیل گرفتار در تله تصمیم‌هایی هست که زمانی گرفته هست، بدون رسیدن به دستاورد راهبردی مشخص.

ترامپ وارد میدان عمل شد

دونالد ترامپ با طرح ۲۰‌ماده‌ای خود برای پایان دادن به جنگ غزه وارد میدان شده هست.

دونالد ترامپ نیز مانند تمام رؤسای جمهور سابق آمریکا، با همان معمای سابق روبه‌رو هست؛ اینکه چگونه باید انگیزه‌ها و محدودیت‌های سیاسی اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها را تغییر دهد تا بتوانند راهی را به سوی صلح پیدا کند؟

پس از دیدار ترامپ و نتانیاهو در ۲۹ سپتامبر، موجی از خوش‌بینی‌ها به وجود آمد؛ اما نتانیاهو هنوز باید مخالفان داخلی خود را، همان‌هایی که عملا دولتش را سر پا نگه داشته‌اند، راضی کند.

او در نشست خبری با ترامپ بیان کرد که طرح جدید تمام اهداف نظامی و سیاسی اسرائیل را محقق انجام می‌دهد؛ حرفی که تنها در صورتی درست هست که حماس گروگان‌های باقیمانده را آزاد کند، سلاح‌هایش را زمین بگذارد، و دیگر مدعی نماد مقاومت نباشد.

راه‌هایی که دیگر باز نمی‌گردند

هیچ‌کس هرگز نخواهد فهمید که اگر مسیر دیگری در این منازعه انتخاب می‌گردید، سرنوشت آمریکا، اسرائیل و فلسطین به کجا ختم می‌گردید.

شاید ترامپ در ظاهر توانسته باشد که مسیر تازه‌ای را بگشاید، اما طرح او چیزی درباره عدالت و حق تعیین سرنوشت فلسطینی‌ها نمی‌گوید، و این یعنی راهی طولانی، پرابهام، و شاید باز هم خونین در پیش هست.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه