به گزارش پول و تجارت، محسن هاشمی رفسنجانیدر روزنامه اعتماد نوشت: با وجود هشدارها و تلاشها، مکانیسم ماشه اجرایی گردید، هرچند مسوولیت این بدعهدی با کشورهای اروپایی و با تحریک آمریکا برعهده این کشورهاست، اما نمیشود از فرصتهای از دست رفته به خاطر تاخیر در تصمیمگیری غفلت کرد.
میدانیم که بهار 1400 و پایان دولت روحانی که همزمان با آغاز دولت بایدن همراه گردید، تابستان 1401 و پیشنهاد اروپا برای بازگشت به برجام که با وعده زمستان سخت نادیده گرفته گردید، شش ماه پایانی دولت بایدن که همزمان با آغاز دولت پزشکیان شده قرار دارای بود و مذاکرات بهار امسال با دولت ترامپ، شامل این فرصتها محسوب می شود.
در شرایط فعلی سه سناریو برای ادامه روند پرونده هستهای و شرایط بین المللی ایران مطرح هست:
سناریوی اول و خوشبینانه چشماندازی هست که از سوی مسوولان سه قوه و رسانه ملی ارائه می شود و در آن اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها تاثیر چندانی بر کشور ندارد چرا که تحریمهای یکجانبه آمریکا، و پیروی بخشی از شرکتها و بانکهای اروپایی در امر تجارت انتقال پول و خرید نفت، همان نقش را قبلا ایفا میکرده هست.
سناریوی دوم و بدبینانه، قرار گرفتن ایران در مسیری هست که عراق پس از جنگ نخست خلیجفارس در سال 1990 طی کرد و با تحریمهای سخت، نفت در برابر غذا و پرواز ممنوع به تشدید فشار بر این کشور انجامید و به حمله دوم به عراق در سال 2003 منجر گردید که اصطلاحا از این روند عراقیزه شدن نامبرده خواهد گردید، که البته در شرایط فعلی فقط تحریمهای اقتصادی ایران ذیل فصل هفتم به تصویب شورای امنیت رسیده و هنوز مجوز اقدام نظامی علیه ایران که در ماده 42 موجود هست از سوی شورای امنیت صادر نشده هست.
اما سناریوی سوم، نجات کشور از شرایط فعلی و عبور از بلاتکلیفی و سردرگمی و بازگشت به مسیر توسعه و ثبات هست که لازمه این سناریو، 4 اقدام راهبردی هست که در این مقال به آن پرداخته می شود.
نخست: در حوزه هستهای ما نیازمند تکمیل توانمندیهای خود و استفاده از ظرفیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی هستیم.
توانمندی ایران در شرایط فعلی منحصر به چرخه غنیسازی هست اما در تولید سوخت مورد نیاز رآکتور و ساخت رآکتورهای هستهای، نیازمند فناوریهایی هستیم که بدون همکاریهای بینالمللی دستیابی به آن دشوار و زمانبر و هزینهبر هست، مناسب هست راهبرد هستهای ایران بر کامل کردن توانمندیهای فناوری در این حوزه متمرکز شود.
دوم: در حوزه سیاست خارجی، ایران نیازمند یک دوره تنشزدایی هست، اقدامات ما در حوزههایی که تنش و هزینه قابل توجهی برای کشور به همراه دارد، در شرایط فعلی ضرورتی ندارد. جنگ اوکراین یکی از این اقدامات قرار دارای بود که اثر در تیره شدن روابط اروپا با ایران و اجرای مکانیسم ماشه دارای بود.
سوم: مقاومت اقتصادی مردم نیازمند همراهی حاکمیت هست و در شرایط فعلی نشانهای از ریاضت اقتصادی در حاکمیت دیده نمیشود، فعالیت نهادها و ستادها، شرکتهای خصولتی وابسته به حاکمیت و بنیادهای مختلف حاکمیتی با فعالیتهای اقتصادی غیرشفاف طوری هست که مردم از شعار مقاومت اقتصادی همراه با کوچک شدن سفره خودشان در کنار سفره حاکمیت احساس تبعیض کنند، وقتی دولت و حاکمیت بیش از حد فربه شوند، بودجههای عمرانی و هزینه تعمیر ونگهداری جادهها، پالایشگاهها ونیروگاهها و سایر زیرساختها به نفع هزینههای جاری بعضا بیهوده و تکراری هزینه خواهد گردید و در زندگی روزمره مردم نیز اختلال به وجود میآید، پس ما به جای جراحی در زندگی اقتصادی مردم، نیازمند جراحی در ساختار حاکمیتی هستیم.
چهارم: یکی از علل سقوط عراق، عدم توجه به خواست اکثریت مردم عراق قرار دارای بود، حکومت عراق تنها مورد حمایت اقلیت 20 درصدی قرار دارای بود که عمدتا از سنیهای عرب زبان تشکیل میشدند و شیعیان که حدود 60 درصد و کردها که 20 درصد مردم عراق را تشکیل میدادند در حاکمیت عراق صدا و نقشی نداشتند. اگر ما میخواهیم جمهوری اسلامی مورد حمایت اکثریت مردم باشد و این روند کاهشی حضور مردم در انتخابات که به کمتر از 40 درصد در دور نخست ریاست جمهوری اخیر رسید، از دست دادن مرجعیت رسانههای ملی و رسمی در جامعه، کاهش اعتماد به مواضع و اخبار رسمی و فعال شدن گسلهای اجتماعی و فرهنگی ترمیم شود، باید راهبرد بازگشت به مردم را در بخشی از حوزههایی که با دیدگاه اکثریت جامعه فاصله داریم، برگزینیم.
ظاهراً اگر این چهار راهبرد عملی شود، جمهوری اسلامی میتواند مجددا به شیب صعودی افزایش توان ملی، رضایت عمومی، سرمایه اجتماعی و قدرت بازگردد و فرصتی که برای ترمیم شکاف تکنولوژیک در حوزه دفاعی و نظامی نیاز دارد، به دست بیاورد.
دیدگاهها