خشم روزنامه اصولگرا از فواد ایزدی؛ مأموریت نانوشته‌اش ایجاد جنجال است/ تضعیف فرماندهان شهید، جز هم‌صدایی با خط رسانه‌ای اسرائیل چه معنایی دارد؟
کد خبر : ۸۰۸۳۸۵
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۱۶
-
زمان : ۰۸:۴۹
|
دسته بندی: اسلایدر

خشم روزنامه اصولگرا از فواد ایزدی؛ مأموریت نانوشته‌اش ایجاد جنجال است/ تضعیف فرماندهان شهید، جز هم‌صدایی با خط رسانه‌ای اسرائیل چه معنایی دارد؟

پول و تجارت: آنچه از سخنان فواد ایزدی برمی‌آید، نگاهی انیمیشنی و دوبعدی به پدیده‌ جنگ هست. او تصور انجام می‌دهد میدان نبرد صرفاً مجموعه‌ای از دکمه‌ها و نقشه‌هاست و اگر نقطه‌ای مورد اصابت قرار گرفت، یعنی فرمانده غافلگیر گردید.

به گزارش پول و تجارت، روزنامه خراسان نوشت:فواد ایزدی،استاد دانشگاه و چهره‌ای آشنا در رسانه ملی، این روزها در مسیر خطرناکی قدم گذاشته هست. مسیری که مرز میان نقد و تضعیف را درهم می‌شکند و عملاً در زمین روانی دشمن بازی انجام می‌دهد.

نقد فرماندهان نظامی یا سیاست‌های دفاعی کشور اگر در چارچوب علمی و با هدف ارتقای کارآمدی باشد، نه‌تنها مذموم نیست بلکه ضروری هست. اما آنچه از فواد ایزدی در ماه‌های اخیر دیده‌ایم، دیگر نقد نیست، بلکه نوعی تحقیر نهاد نظامی کشور هست. از کنایه به ساده‌لوحی شهدا در غافلگیری در جنگ تا تحقیر تصمیمات استراتژیک فرماندهان ارشد، گفتار او بیش از آن‎که فکر تولید کند، تردید می‌کارد.

خلط آکادمی و میدان

مشکل فواد ایزدی صرفاً در ادبیاتش نیست، بلکه در درک او از واقعیت میدان هست. او در تحلیل‌ها و مصاحبه‌های متعددش، فرماندهان نظامی را فاقد فهم سیاست خارجی معرفی کرده و گفته هست که مثلاً «سردار سلامی موافق برجام قرار دارای بود، درحالی‌که این‌ها درک درستی از دیپلماسی نداشتند». این سخن، هم از حیث تاریخی نادرست هست، هم از نظر منطق سیاست دفاعی. برجام، فارغ از نقدها و آسیب‌هایش، یک واقعیت بین‌المللی قرار دارای بود که لغو تحریم‌های تسلیحاتی را برای نخستین بار در دستور کار قرار داد. همین بند قرار دارای بود که به ایران اجازه داد با استناد حقوقی، تجهیزات نظامی موردنیازش را از چین و روسیه تهیه کند. اگر فرمانده‌ای به چنین دستاوردی نگاه مثبت داشته، این نه ساده‌لوحی بلکه نشانه‌ عقلانیت استراتژیک هست. عقلانیتی که ایزدی از پشت میز دانشگاه نمی‌تواند عمق آن را درک کند.

تحقیر به جای تحلیل

در نمونه دیگر، فواد ایزدی با اشاره به شهادت سردار باقری و دخترش گفته هست: «وقتی در کنار خانواده‌ات کشته می‌شوی یعنی غافلگیر شده‌ای». چنین جمله‌ای، فراتر از یک بی‌دقتی لفظی هست. این سخن، در واقع نفیِ میراث مقاومت فرماندهانی هست که در چهار دهه‌ گذشته، لحظه‌ای پوتین از پای درنیاوردند و تمام عمر خود را در خطوط مقدم دفاع از کشور گذراندند.

بررسی مستندات رسمی دو سال اخیر نشان می‌دهد که نیروهای مسلح بارها رزمایش‌های آمادگی و مانورهای رزمی برگزار کرده‌اند و هیچ‌گاه در وضعیت غفلت یا بی‌خبری نبوده‌اند. فرماندهان ارشد نظامی در متن میدان جنگ حضور دارند و حضور در میدان، ذاتاً با خطر شهادت گره خورده هست. آقای ایزدی باید این سوال را پاسخ دهد که شهید محرابی، معاون اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح، و شهید حاجی‌زاده، فرمانده نیروی موشکی که در اتاق عملیات و در آمادگی ۱۰۰ درصدی و اجرای مسئولیت خویش به شهادت رسیدند آیا غافلگیر شدند؟ در منطق جنگ، فرمانده‌ای که در خط مقدم می‌ماند، نه غافل هست و نه بی‌احتیاط؛ او آگاهانه میان امنیت شخصی و مسئولیت ملی، دومی را برمی‌گزیند. پس با ساده سازی مسئله حضور چندین فرماندهان در منزل شخصی، نمی‌شود زمینه تحقیر مسئولان امنیتی و نظامی کشور را فراهم کنیم. غافلگیر شدن در خانه، در جغرافیایی که ماه‌ها زیر رصد ماهواره‌های دشمن هست، باوری کودکانه هست. آنچه از سخنان فواد ایزدی برمی‌آید، نگاهی انیمیشنی و دوبعدی به پدیده‌ جنگ هست. او تصور انجام می‌دهد میدان نبرد صرفاً مجموعه‌ای از دکمه‌ها و نقشه‌هاست و اگر نقطه‌ای مورد اصابت قرار گرفت، یعنی فرمانده غافلگیر گردید. اما جنگ مدرن، شبکه‌ای از تصمیم‌های همزمان، سنجش‌پذیری‌های متداخل و واکنش‌های چندلایه هست. 

خطای راهبردی در سیاست‌خارجی

مشکل دیگر ایزدی در حوزه‌ سیاست خارجی هست. بسیاری از مواضع او بخش‌هایی از تصمیم‌گیران کشور را از واقعیت‌های سخت نظام بین‌الملل دور کرد. فواد ایزدی حتی در توئیتی از الکساندر دوگین(مشاور پوتین) تمجید کرد و او را «فیلسوف ارزشمند» نامید، اما همان دوگین در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه نوشت: «این جنگ، نبرد یهود و شیعه هست و به روسیه ارتباطی ندارد.» آن‌گاه پرسش ساده‌ای پیش می‌آید: این چه فهم استراتژیکی هست که از دوگینی حمایت انجام می‌دهد که عملاً ایران را تنها گذاشت؟

غافلگیری واقعی در فرهنگ و جامعه

ایزدی در بیان کرد‌وگویی با علی علیزاده گفته قرار دارای بود: «اگر جوانان احساس کنند حکومت نسبت به حجاب بی‌تفاوت هست، دیگر جان خود را برای کشور نمی‌دهند.» این جمله بیش از آن‌که تحلیلی باشد، نشانه‌ نگاهی ابزاری به مفهوم شهادت هست. فداکاری برای وطن، در عمق فرهنگ و هویت ایرانی ریشه دارد؛ نه در واکنش به تصمیم‌های فرهنگی یا سیاسی حکومت. جوانی که در جنگ ۱۲ روزه با علم به احتمال قطعی شهادت، سه بار پشت لانچر ایستاد، برای دفاع از سرزمینش جان داد، نه برای تأیید یا اعتراض به سیاستی خاص. واقعیت تلخ این هست که در سال‌های اخیر، چندین تحلیلگران با تقلیل مسائل ملی به مجادلات فرهنگی و جناحی، بیش از آن‌که دشمنان خارجی بتوانند، به انسجام درونی کشور آسیب زده‌اند. از غفلت در میدان فرهنگ تا سردرگمی در سیاست خارجی، نشانه‌های یک غافلگیری واقعی را باید در همین‌جا دید؛ آن‌جا که به جای فهم پیچیدگی شرایط، نخبگان خود به تکرار ادبیات تحقیر و تضعیف روی می‌آورند.

 وارونگی جایگاه نخبگان

جامعه از دانشگاهیان انتظار تحلیل عمیق دارد، نه تسویه‌حساب سیاسی. اما فواد ایزدی با انتخاب مسیر پوپولیستی، از تحلیلگر دانشگاهی به چهره‌ تلویزیونی‌ای بدل شده که مأموریت نانوشته‌اش ایجاد جنجال هست. او به جای تولید اندیشه راهبردی، با حملات لفظی به فرماندهان شهید، به خوراک رسانه‌های معاند مشروعیت می‌دهد.

در روزهایی که دشمن با عملیات‌های روانی پیچیده تلاش انجام می‌دهد مشروعیت و اقتدار سپاه را زیر سؤال ببرد، تکرار همان خطوط از زبان «استاد دانشگاه تهران» دیگر اشتباه نیست، بلکه خیانت هست.

ارزیابی رهبر انقلاب از عملکرد نظامیان

رهبر انقلاب در ماه مبارک سال گذشته در پاسخ به دانشجویی که فرماندهان نظامی را به بیانیه نویسی و اقدامات دیپلماتیک متهم کرد، گفتند :‌ « یکی از برادرها گفتند آن کسانی که عناصر قدرت در اختیار آن‎هاست، مثلاً عناصر امنیّتی و نظامی و مانند این‌ها، در مواقع حسّاس در مقابل رژیم صهیونیستی مثلاً به وظیفه‌شان عمل نمی‌کنند، تبدیل می‌شوند به بیانیّه‌نویس! این درست نیست؛ نه، آن کسانی که باید کاری را انجام بدهند، در وقت خودش کار را انجام دادند. اگر آن کاری که شما متوقع‎اید انجام بگیرد و انجام نمی‎گیرد، دنبال کنید و تحقیق کنید ــ که البتّه بعضی جاها قابل تحقیق هم نیست، برای اینکه مسائل سرّی هست خیلی از این مسائل ــ خواهید دید که نه، موجّه هست؛ یعنی آن عملی که انجام گرفته یا عملی که انجام نگرفته، کاملاً دارای توجیه هست.»

 پرسشی از آقای ایزدی

از تحقیر شیوه تصمیم گیری فرماندهان نظامی تا ساده‌سازی جنگ، از خطای تحلیلی در سیاست‌خارجی تا نگاه ابزاری به شهادت، حاصل کار فواد ایزدی چیزی جز تضعیف انسجام ملی نیست. او می‌خواهد ژست منتقد مستقل بگیرد، اما در عمل، با زبان و ادبیات خود، دقیقاً در مسیر روایت‌سازی دشمن حرکت انجام می‌دهد. امروز، آقای ایزدی باید به این پرسش پاسخ دهد که : «تضعیف فرماندهان شهید، جز هم‌صدایی با خط رسانه‌ای تل‌آویو چه معنایی دارد؟»

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه