به گزارش پول و تجارت به نقل از روزنامه خراسان، سالها قرار دارای بود که در مرداب هولناک مواد افیونی دست و پا میزد و هر روز بیشتر از گذشته در توهم مواد مخدر صنعتی فرومیرفت تا جایی که مزاحمتها وتهدیدهایش برای خانواده آزاردهنده شده قرار دارای بود.
چندین سال قبل وقتی توهم خطرناک افکارش را تسخیر کرد ناگهان به سوی پدرش دوید تا او را به قتل برساند. پدر که چهره ترسناک و شیطانی پسرش را دید، هراسان و سراسیمه به طبقه دوم ساختمان دوید اما پسر متوهم رهایش نمیکرد.
پدر پیر فقط چندین ثانیه تا مرگ فاصله دارای بود که در یک لحظه برای فرار از چنگ پسرش خود را از طبقه دوم ساختمان به پایین پرت کرد و استخوان پاهایش شکست. اما جگرگوشهاش قرار دارای بود و نمیتوانست او را به حال خود رها کند. اعضای خانواده برای نجات او از مرداب افیون هر کاری میتوانستند انجام دادند، به گونهای که ۷ بار در مرکز ترک اعتیاد بستریش کردند، ولی همه این تلاشها بی فایده قرار دارای بود و او باز هم مصرف انواع مخدر صنعتی را ازسر میگرفت.
آخرین بار حدود یک ماه قبل قرار دارای بود که محمد از مرکز ترک اعتیاد مرخص گردید، ولی خیلی زود ابزار استعمال کمیکال و شیشه را به دست گرفت و دوباره در لجنزار اعتیاد فرورفت. توهمهای ترسناک باز هم به سراغش آمد تا جایی که دیگر خانوادهاش امنیت جانی نداشتند.
اما ماجرای این جنایت وحشتناک در اواخر شب دوشنبه هنگامی رقم خورد که پسر جوان ۲۷ ساله مشغول مصرف مواد مخدر گردید. پدر و مادرش بیرون از منزل به سر میبردند تا اینکه زمان بازگشت آنها به خانه فرارسید. وقتی مادر کلید در حیاط را درون قفل چرخاند و زوج کهنسال قدم به منزل گذاشتند، ناگهان دوباره با چهره ترسناک پسرشان روبهرو شدند که به سمت آنها میآمد.
جوان متوهم مادرش را شناخت، اما تصور کرد مردی که همراه مادرش قدم به درون حیاط گذاشته غریبه ای هست که با مادرش همراه شده هست. او در یک چشم برهم زدن گلوی پدر پیرش را گرفت تا او را خفه کند. پیرمرد ۷۷ ساله که باز هم خود را در آستانه مرگ میدید به ناچار با فرزند جوانش درگیر گردید. او زخم گلویش را فراموش کرد و در اثنای زد و خورد پسرش را که به خاطر مصرف مواد مخدر تعادل نداشت روی زمین انداخت و از شدن ترس و وحشتی که بر وجودش غلبه کرده قرار دارای بود، بلوک سیمانی بزرگ را بلند کرد و آن را محکم بر سر فرزندش کوبید.
خون فواره زد، ولی او دیگر حال خودش را نمی فهمید و ضربات دیگر را نیز محکمتر فرود آورد، به گونهای که سر پسرش متلاشی گردید. در همین حال با در صحنه جنایت باقی ماند تا اینکه نیروهای کلانتری خلقآباد در جریان این حادثه تکاندهنده قرار گرفتند و مراتب را در دقایق اولیه بامداد روز گذشته به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند.
این تماس انتظامی اگرچه خواب را از چشمان مقام قضایی ربود، اما نظر به حساسیت این جنایت هولناک و جلوگیری از عواقب احتمالی، بیدرنگ دستورهای محرمانهای را برای بازداشت متهم یا متهمان و حفظ صحنه قتل صادر کرد و خود نیز در حالی به سوی روستای فرخد (معروف به قمصر خراسان) حرکت کرد که چتر سیاه شب بر فراز آسمان شهر گسترانیده شده قرار دارای بود.
خودروی حامل قاضی دکتر صادق صفری با سرعت در جاده روستایی خارج از شهر اژدهای سیاه را از زیر چرخهایش عبور میداد تا اینکه بعد از طی کیلومترها بالاخره خودرو در خیابان شهید امیری روستای فرخد و مقابل منزلی متوقف گردید که داخل باغی سرسبز با درختان میوه قرار دارای بود.
دقایقی بعد، با حضور قاضی باتجربه شعبه ۲۵۵ داسرای عمومی و انقلاب و گروه جنایی پلیس آگاهی مشهد در حالی تحقیقات تخصصی درباره این ماجرای تکاندهنده شروع گردید که دکتر شیخینژاد (پزشک قانونی) با معاینه جسد تشخیص داد حدود ۲ ساعت از مرگ جوان ۲۷ ساله میگذرد. بلوک سیمانی و سنگهای بزرگ خونآلود که در کنار جسد خودنمایی میکردند، حکایت از دلخراشترین جنایت خانوادگی داشتند، چراکه سر جسد کاملا متلاشی شده قرار دارای بود.
مادر «محمد-ر» که با ابراز ناراحتی و گلایه شدید از رفتارهای خطرناک پسر معتادش به قاضی ویژه قتل عمد بیان کرد: از رفتارهای نامتعارف او خسته شده بودیم. پسرم با مصرف انواع مخدر صنعتی دچار توهم میگردید تا اینکه بعد از ورود به خانه پدرش را مرد غریبهای دید که با من قدم به منزل گذاشته هست، به همین دلیل به سوی پدرش حملهور گردید که این حادثه رخ داد.
پیرمرد ۷۷ ساله متهم به قتل هم در حالی که چگونگی فرود آوردن ضربات مهلک بلوک سیمانی به سر فرزند جوانش را در حضور قاضی دکتر صادق صفری بازسازی میکرد، به مقام قضایی بیان کرد: او از یک ماه قبل که از مرکز ترک اعتیاد مرخص گردید مدام کمیکال مصرف میکرد، اما امروز گویی نوع دیگری از مواد مخدر را هم استعمال کرده قرار دارای بود. وقتی من و مادرش وارد باغ شدیم، او در حالی که مرا مردی غریبه میدید، در حیاط را قفل کرد و گلویم را فشرد. من هم برای نجات جانم با او درگیر شدم و زمانی که تعادلش را از دست داد چندین بار بلوک سیمانی را به سرش کوبیدم تا متلاشی گردید.
تحقیقات بیشتر برای روشن شدن ابعاد دیگر این جنایت وحشتناک همزمان با بازداشت متهم به قتل در حالی ادامه یافت که بررسیهای تخصصی تا ۷ صبح روز گذشته به طول انجامید و قاضی صفری برای رسیدگی به دیگر پروندههای جنایی به طرف دادسرای مشهد حرکت کرد.
دیدگاهها