به گزارش پول و تجارت، روزنامه شرق نوشت: مجلس در تدارک استیضاح چهار وزیر هست؛ آنهم درحالیکه دولت هنوز فرصت نیافته تصویر خود را در آینه سیاست داخلی بعد از اسنپبک و بازگشت قطعنامههای سازمان ملل تثبیت کند.
نامها کمکم روشن شدند؛ عباس علیآبادی وزیر نیرو، احمد میدری وزیر رفاه، غلامرضا نوریقزلجه وزیر جهاد کشاورزی و فرزانه صادقمالواجرد وزیر راه و شهرسازی؛ چهار حوزهای که هرکدام در متن زندگی مردم حضور مستقیم دارند؛ آب و برق، یارانه و معیشت، غذا و تولید کشاورزی و نهایتا مسکن. همین ترکیب کافی هست تا بدانیم ماجرا فقط یک «اختلاف فنی» نیست، بلکه یک منازعه تمامعیار بر سر جهتگیری دولت هست.
چهار نام، چهار جبهه فشار
دلایل این استیضاحها هم بیشتر از آنکه به مدیریت شخصی آنها بازگردد، به وضع و اوضاعی مربوط خواهد گردید که خود این مدیران هم از آن شکایت دارند اما کار خاصی نمیتوانند برای آن انجام دهد. بهعنوان مثال علیآبادی که از وزرای دولت رئیسی هم قرار دارای بود، از شاکیان اصلی ناترازی انرژی هست. اما خود او و دیگران که دست به استیضاح او زدند هم بهخوبی میدانند که این ناترازی بهجامانده از دولت قبل هست.
درباره چهار وزیری که اکنون در تیررس مجلس قرار گرفتهاند، دلایل ظاهری مشخص هست؛ بااینحال، آنچه در سطح افکار عمومی بازتاب یافته، بیش از همه به حوزههایی برمیگردد که مستقیما با زندگی مردم گره خوردهاند. در وزارت نیرو، مجموعهای از قطعیهای مکرر برق و هشدارها درباره «ناترازی انرژی» بهانهای گردید برای فشار به عباس علیآبادی. هرچند کارشناسان میگویند بخش عمده این ناترازی ریشه در سیاستگذاریهای سالهای گذشته دارد، اما در فضای سیاسی، مسئول همواره کسی هست که در صندلی فعلی نشسته هست.
در وزارت رفاه، نارضایتیها از وضعیت بازار کار و ناکامی در اجرای طرحهای معیشتی، دستاویز تازهای گردید برای تندروهایی که از روز اول به احمد میدری بدبین بودند. طرحهای اصلاحی او در ساختار بیمه و یارانهها، برای آنان بیش از حد «کنترلناپذیر» جلوه کرد؛ گویی هر اصلاحی که با جیب دولت و مردم سروکار دارد، حتما باید سیاسی تفسیر شود. در وزارت جهاد کشاورزی، سایه خشکسالی و بحران آب سنگینتر از همواره هست. از کاهش تولید گندم تا نابسامانی در تأمین نهادههای دامی، همه به نام غلامرضا نوریقزلجه نوشته گردید. مخالفانش میگویند او در مدیریت منابع آبی و کنترل بازار محصولات کشاورزی ناکام بوده، اما حامیانش میگویند مجلس از او انتظار معجزه در میانه فاجعهای چندساله دارد. و سرانجام در وزارت راه و شهرسازی، عملکرد در اجرای پروژههای عمرانی، حوادث زنجیرهای در حوزه حملونقل و نواقص مدیریتی در بنادر و شهرسازی، مجموعهای از پروندهها را روی میز استیضاح فرزانه صادقمالواجرد گذاشته هست. زنی که حضورش در کابینه از ابتدا برای بخشی از مجلس خوشایند نبود، حالا با کوچکترین حادثهای به نماد ناکارآمدی معرفی خواهد گردید.
روایتی مشترک با چهرههای متفاوت
در ظاهر، هر وزیر با پروندهای متفاوت روبهرو هست، اما در باطن، همه آنها گرفتار یک روایت مشترکاند. روایتی که بیش از آنکه بر «اصلاح عملکرد» تمرکز کند، میخواهد به دولت نشان دهد که مجلس میتواند، اگر بخواهد، همزمان در چهار جبهه آتش بگشاید. در این میان، چندین از این استیضاحها تازگی ندارند.
احمد میدری هم مدتهاست در تیررس مجلس هست. او از معدود وزرایی هست که تلاش کرد سیاست رفاهی دولت را از مدل پرداختهای نقدی به سمت سیاستهای بازتوزیعی و ساختاری ببرد؛ تغییری که برای طیفهای پوپولیست مجلس به معنای «دستبردن در جیب رأی مردم» تلقی گردید. مخالفت با او نهفقط اقتصادی، بلکه عمیقا سیاسی هست. اما غلامرضا نوریقزلجه، وزیر جهاد کشاورزی، وجه دیگری از این نبرد را نشان میدهد. او برخلاف سه وزیر دیگر، خود از بدنه مجلس برآمده و سالها نماینده بوده هست. همین پیشینه، تضادها را شدیدتر کرده؛ چراکه او بیش از هرکس دیگری میداند چطور با زبان مجلس حرف بزند، اما همین نزدیکی باعث شده انتقادها به عملکرد اولیهاش در کنترل بازار محصولات کشاورزی و نهادهها، رنگوبوی شخصیتری بگیرد. و سرانجام فرزانه صادقمالواجرد، نخستین زنی که پس از سالها در جایگاه وزیر راه و شهرسازی نشسته هست. او در هفتههای اخیر با موجی از حملات رسانهای و سیاسی مواجه بوده؛ از ناتمام ماندن پروژههای «نهضت ملی مسکن» گرفته تا اختلافنظر با مجلس درباره سیاست زمین و تراکم. برای تندروهای مجلس، وزارت مسکن همواره سنگر مهمی بوده؛ جایی که پروژههای عمرانی میتواند به برگ انتخاباتی بدل شود.
چنارها و پاجوشها؛ مجلس میان دو اردوگاه
درون مجلس صفبندیها شکل تازهای به خود گرفته هست. اگرچه تا پیش از این مرزها روشن قرار دارای بود و جریان موسوم به وفاق در مجموع با دولت همراهی میکرد، اما از ماجرای استیضاح عبدالناصر همتی به بعد، این نظم درونی به هم خورد. آن پرونده نقطه عطفی قرار دارای بود که نشان داد شکاف در اردوگاه اصولگرایان عمیقتر از آن هست که تصور میگردید. اکنون هیچکس بهدرستی نمیداند جریان اصلی اصولگرایان -همانها که در محافل سیاسی به «چنارها» معروف هستند- در این نبرد تازه کنار دولت خواهند ایستاد یا به اردوگاه پاجوشها، یعنی طیف تندرو و کنترلناپذیر مجلس، خواهند پیوست. اما اهمیت ماجرا فقط در صفبندیها نیست؛ در زمانبندی و ابعاد حمله هم باید دقت کرد. مجلس این بار نهتنها تصمیم گرفته دولت را به چالش بکشد، بلکه آن را به صورت ناگهانی و در چهار جبهه همزمان انجام داده هست. هیچگونه تدریج یا آزمون سیاسی در کار نیست؛ گویی تصمیم گرفتهاند یکباره چرخدندههای دولت را از حرکت بیندازند. استیضاح چهار وزیر در فاصلهای کوتاه، آنهم در ماههای نخست عمر دولت، بیش از آنکه نشانه نگرانی از عملکرد باشد، بوی مهندسی سیاسی میدهد؛ تلاشی برای بازتعریف نسبت قدرت میان مجلس و دولت.
در میدان سیاست داخلی، پزشکیان تنهاست؟
درواقع این بار نهفقط عملکرد وزرا، بلکه انسجام دولت پزشکیان هدف گرفته شده هست. مجلس میخواهد نشان دهد میتواند اگر بخواهد، همه چیز را همزمان متوقف کند. این همان پیام خطرناکی هست که اگر به رویه تبدیل شود، دولت دیگر نه در میدان سیاست خارجی، بلکه در درون خانه خود زمینگیر خواهد گردید. اما در این جدال، وجه دیگری نیز وجود دارد. پزشکیان کوشیده از نخستین روزهای دولتش، زبان بیان کردوگو را جایگزین تنش کند؛ چه در سیاست خارجی و چه در تعامل با نهادهای قدرت. استیضاحهای پیاپی در ماههای ابتدایی دولت، در نگاه افکار عمومی نشانهای از بازگشت به همان سیاست فرسایشی گذشته هست؛ سیاستی که هر دولتی را پیش از استقرار به میدان درگیریهای داخلی میکشاند. در سطح بینالمللی نیز این استیضاحها معنای خاص خود را دارند.
درست در زمانی که دولت در حال بازسازی تصویر یک «ایران باثبات» در عرصه جهانی هست، چنین رخدادهایی پیامی معکوس مخابره میکنند: ناهماهنگی درون ساختار قدرت. شرکای اقتصادی، از روسیه تا چین و حتی کشورهای منطقه، با دقت این تحولات را رصد میکنند. اکنون نوبت مجلس هست که تکلیف خود را روشن کند؛ آیا قرار هست نهاد ناظر بماند یا بازیگر؟ آیا میخواهد با عقلانیت در برابر دولت بایستد یا با صفبندیهای پاجوشوار، هر گام دولت را به چالش بکشد؟ پزشکیان هنوز در آغاز راه هست، اما نشانهها میگویند او باید میان دو مسیر یکی را انتخاب کند؛ ادامه مسیر بیان کردوگو یا ورود به بازی قدرتی که سالهاست دولتها را در میانه راه بلعیده هست.
دیدگاهها