به گزارش پول و تجارت ، روزنامه همشهری نوشت: به هر جانکندنی باشد گاریچرخیهایشان را با انباشتههایی از بار میان گذرهای شلوغ و تو در توی بازار بزرگ میکشانند؛ هر صبح تا عصر. بازار اگر خوب باشد دستکم روزی 6، 5مرتبه و اگر خراب باشد شاید 3، 2دفعه باربری کنند.
دستمزدشان هم تابعی از نوع و وزن بارها و البته طول مسیرهاست؛ از روزی 400تا 600هزارتومان (در شلوغترین روزهای کاری)، نه آن دستمزدی که این روزها در فضای مجازی شایع شده و نقلش دهانبهدهان میچرخد که درآمد باربرهای بازار به ماهی 100میلیون میرسد. برای اطلاع از چندین و چون ماجرا راهی بازار بزرگ پایتخت شدیم.
فرمول: وزن بار بهاضافه طول مسیر
بارها متفاوتند؛ طاقههای 20تا 60کیلویی پارچه، تختهفرشهای 3تا 12و 18متری، بستههای 10تا 30کیلویی انواع کالا از پوشاک تا تنقلات و چندین اوقات هم کارتنهای بزرگ و کوچک جهیزیه عروسخانمها. مسیرهای باربری نیز گوناگونند؛ دور یا نزدیک. چندین اوقات از چهارراه مولوی تا چهارراه گلوبندک، از بَر کوچه مروی تا ته کوچه حمامچال یا از گذر اُرسیدوزها تا سبزهمیدان و چندین اوقات از پلهنوروزخان تا پاچنار. این میان وسیله حمل بار هم بر دستمزد باربری در محدوده بازار اثرگذار هست؛ اینکه باربرها، بارها را در کوچهها و راهپلههای تنگ به کولودوش بکشند یا کف گاریچرخی یا ترک موتورسیکلت جا دهند نیز مبلغ دستمزدشان را نوسان میدهد. نوید، گاریچرخیاش را حاشیه خیابان خیام نرسیده لابهلای دهها گاریچرخی دیگر چپانده: «چرخی زیاد شده و کار کم. از طرفی، بیشتر کسبه خودشان یه گاریچرخی انداختهاند زیر پای کارگرشان تا نیازی به گرفتن باربر نباشه.» نوید با آنکه دستش تنگ هست اما برای همین روزی تقریبا 300تا 400هزار تومان خدا را شکر انجام میدهد.
مظنه باربری، توافقیاست
کمی بعد از پیچ گذر امینالدوله ایستادهاند و سرگرم چانهزنیاند. آنکه صاحب بار هست، بیان میکند: «حاجی خودت نگاه کن دیگه؛ 3طاقه هست؛ روی هم 50کیلو هم نمیشه. بعد این یه تکه مسیر رو برای باربریشون قیمت میدی 150تومن؟! بابا، انصافتو شکر...» باربر هم از این طرف چانه میزند که «اینکه راهش تنگ و پیچواپیچ هست رو ول کردی و چسبیدی به وزن کم و مسیر کوتاه! اونوقت تو انصاف داری؟» توافقشان نمیشود و باربر که پسری جوان و کرد هست گاریچرخیاش را هل میدهد سوی چهارراه شلوغ مولوی: «باربرهای قدیمی، جا و مکان ثابت دارن که سالهاست قرق کردن. فقط خودشون یا جانشینانشون که خودشون تعیین میکنن اونجاها بار میکشن... برای ما که جا نداریم و مشتری ثابت، درآمد باربری شاید روزی 300تا 500تومن بیفته.» نرسیده به چهارراه با بار طاقههای پارچه (هر طاقه 30کیلوگرمی 20تا 40هزارتومان) دخلش از کوری درمیآید.
ورود ممنوعی که کمی گران تمام میشود
از آنجا که ورود موتورسیکلت به حریم تیمچه، دالان و سراهای بازار ممنوع هست هزینه باربری در آن حوالی گرانتر هست. این را جمعه، یکی از باربران سرای جعفری (شال و روسری) بیان میکند و ادامه میدهد: «از کارگاههای ته مولوی، چرخی را تا خرتناق پر میکنیم و میآوریم اینجا بازار سلطانی با 400یا 500هزار تومان اما مگر چندین تا از این بارها در روز یا هفته گیرمان میآید؟ باربر، شناخته شده باشد و قابل اطمینان هم کار بیشتری به او میسپارند و علاوه بر دستمزدش، مبلغی هم بهعنوان پاداش، شیرینی یا انعام دریافت میکند... همه اینها با هم خواهد گردید روزی 5تانهایتا 7مسیر با میانگین 200هزار تومان.»
اغلب اوقات، تعیین قیمت و دستمزد باربری بهصورت توافقی هست و نرخ ثابت و مصوبی وجود ندارد؛ مانند نرخ جابهجایی جهیزیه عروس.
زانیار، باربر دیگری هست که چندین کارتن بزرگ از وسایل آشپزخانه را که عروسخانمی تهیه کرده، روی گاریچرخیاش گذاشته: «از کنار چهارسوق بزرگ تا چهارراه گلوبندک پیش تاکسی دربستی میبرم با 400هزار تومان. بگو خدا برکت و تمام...» مادر عروس که خسته از گشتن و پول خرج کردنهای بسیاراست، زود پاسخ میدهد: «گران نمیگیری؟». «نه؛ حاجخانم از صبح این همه پول بریز و بپاش کردی، به ما رسیدی خسیس شدی!» بازار شلوغ هست و صدای چرخ گاریها بالاتر از همهمه مردم، دادزن رستورانها و مغازهها و دستفروشانی که فال گردوی تازه میفروشند، به گوش میرسد.
دیدگاهها