به گزارش پول و تجارت، چهار مفهوم کلیدی اقتصادی که مصرفکنندگان باید درک کنند شامل کمبود یا فقدان، عرضه و تقاضا، هزینه ها و مزایا و انگیزه ها هست. این عوامل اقتصادی نه تنها بر تصمیمات خرید ما تاثیر می گذارند بلکه بر هر لحظه از زندگی ما تاثیر می گذارند.
فقدان یا کمبود
اینوستوپدیا نوشته هست: هر کسی درکی از کمبود دارد، چه متوجه آن باشد چه نباشد زیرا همه تأثیرات کمبود را تجربه کرده اند. کمبود یک مشکل پایه اقتصادی را توضیح می دهد؛ جهان دارای منابع محدودی هست و ظاهرا انسان نیازهای نامحدود و بی پایانی دارد. این حقیقت مردم را مجبور به تصمیمگیری درباره به کار بردن منابع به کارآمدترین روش ممکن کرده هست، به گونه ای که تا حد ممکن به اولویت های اصلی آنها بپردازد.
برای مثال، هر سال مقدار معینی از گندم کشت می شود. به خاطر کمبود گندم،تنها مقدار مشخصی از یک کالای مشخص قابل تولید هست. چگونه تصمیم می گیریم که چه مقدار گندم باید برای نان و محصولات دیگر تولید شود؟ در مجموع، این تصمیمات بر اساس عرضه اندازهگیری شده، تقاضای مورد انتظار و داده های مصرف گذشته گرفته می شود.
عرضه و تقاضا
سیستم های بازار عموما توسط عرضه و تقاضا مدیریت می شوند. در خصوص نان، اگر گزارش ها نشان دهد که مردم امسال نان بیشتری نسبت به سال گذشته می خواهند بخرند، احتمالا تقاضا بیشتر از عرضه خواهد قرار دارای بود. اگر نظریه اقتصادی درست باشد و عرضه ثابت بماند، احتمالا قیمت ها افزایش می یابد. تولیدکنندگان باید تولید را برای رفع تقاضای تخمینی افزایش دهند. زمانی که عرضه با تقاضا برابری کند یا از آن پیشی بگیرد، قیمت ها کاهش می یابند(البته تا زمانی که سایر عوامل اقتصادی ثابت بمانند).
کمبود دستمال توالت در طول همهگیری کووید-۱۹ نمونه ای عالی از عرضه، تقاضا و قیمت هست. قیمت دستمال توالت در درجه اول به خاطر خرید وحشت زده مصرفکنندگان افزایش یافت.
هزینه ها و مزایا
مفهوم هزینه ها و مزایا با نظریه انتخاب عقلانی(و انتظارات عقلانی) که اقتصاد بر آن استوار هست، مرتبط هست. وقتی اقتصاددانان می گویند مردم عقلانی رفتار میکنند، منظور این هست که مردم سعی بر این دارند که در تصمیمات خرید خود، نسبت مزایا به هزینهها را به حداکثر برسانند.
اگرچه اقتصاد مردم را عموما منطقی در نظر می گیرد، اما در واقع بسیاری از تصمیمات انسان بسیار احساسی هست و سود همگانی را به حداکثر نمی رسانند. برای مثال، حوزه تبلیغات از میل انسان ها به رفتار غیر منطقی سوء استفاده می کنند. تبلیغات تجاری سعی بر این دارند که مراکز احساسی در مغز ما را فعال کرده و ما را فریب دهند تا مزایای یک کالای خاص را بیش از حد بزرگ ببینیم.
همه چیز در انگیزه ها نهفته است
اگر شما والد، رئیس، معلم یا هر کسی هستید که مسئولیت نظارت بر دیگران را برعهده دارد، احتمالا در موقعیتی قرار گرفته اید که برای افزایش احتمال یک نتیجه خاص، انگیزه ای ارائه می دهید.
انگیزههای اقتصادی زمانی رخ میدهند که تولیدکنندگان تشویق میشوند کالاها و خدماتی را که مصرفکنندگان میخواهند، عرضه کنند. وقتی تقاضای مصرفکننده برای یک کالا افزایش مییابد، قیمت بازار آن کالا (با فرض ثابت بودن سایر شرایط) افزایش داشته و تولیدکنندگان انگیزه پیدا میکنند تا کالای بیشتری تولید کنند؛ زیرا میتوانند قیمت بالاتری دریافت کنند (تا نقطهای خاص، که در آن بازده نزولی می شود).
از جهات دیگر، وقتی کمبود فزاینده مواد اولیه یا نهادهها برای یک کالای معین، هزینهها را افزایش میدهد، تولیدکنندگان ممکن هست عرضه را کاهش دهند. در این صورت قیمتی که آنها برای کالا تعیین میکنند افزایش مییابد زیرا تقاضا ثابت مانده هست و مصرفکنندگان انگیزه پیدا میکنند تا مصرف آن کالا را کاهش دهند.
مفاهیم اقتصادی مرتبط با مصرفکنندگان
نظریه مصرفکننده تلاش انجام میدهد توضیح دهد که مردم چگونه پول خود را بر اساس میزان هزینهای که توانایی خرج آن را دارند و قیمت کالاها و خدمات، خرج میکنند.
عوامل اقتصادی موثر بر تصمیم مصرفکنندگان
عوامل اقتصادی زیادی وجود دارد که بر تصمیم مصرفکنندگان تأثیر میگذارد، مانند اشتغال، دستمزدها، قیمتها و تورم.
چهار فعالیت اقتصادی اساسی برای مصرفکنندگان چیست؟
چهار فعالیت اقتصادی اساسی عبارتند از تولید، توزیع، مصرف و مدیریت منابع.
کلام آخر
کمبود زیربنای تمام علم اقتصاد هست، که یکی از تفاسیر این هست که چرا چندین اوقات اوقات اقتصاد را علم پریشانکننده مینامند. انسانها دائماً در حال انتخابهایی هستند که توسط هزینهها و مزایای آنها تعیین خواهد گردید. در سطح شخصی، کمبود به این معنی هست که ما باید بر اساس انگیزههایی که به ما داده خواهد گردید، انتخاب کنیم. در سطح بازار، تأثیر میلیونها نفر در انتخاب، نیروهای عرضه و تقاضا را دستکاری انجام میدهد.
دیدگاهها