به گزارش پول و تجارت، روزنامه جوان نوشت: پوتین رئیسجمهور روسیه در نطقی (بعد از توافق پایان جنگ در غزه و شاید مرتبط با آن) گفته هست «این پیام را از رهبران اسرائیل دریافت کردهایم تا به دوستان ایرانیمان منتقل کنیم که تلآویو به دنبال درگیری نیست.»
ابتدا میپذیریم که این پیام درست هست، یعنی هم صهیونیستها چنین پیامی به پوتین دادهاند و هم او در آن دستکاری نکرده و نقلقول صحیحی انجام داده هست.
پس ظاهراً دستکم چهار دلیل برای دوری اسرائیل از جنگ جدید وجود دارد، یکی همان دلیلی هست که آنان را واداشت تا با حماس بدون آنکه نابودش کنند، توافق کنند، یعنی ناتوانی از رسیدن به هدفهای آرمانیشان. دیگر، انزوای جهانی صهیونیسم که از دردناکترین اتفاقها برای آنان هست، سپس فروپاشی اقتصادی و روانی و اجتماعی داخلی، که این مورد در رسانههای خود صهیونیستها موضوعی بسیار داغ هست، و بالاخره بیم از آنکه پاسخ ایران اینبار از پاسخ جنگ ۱۲ روزه سختتر باشد و همانطور که تا سالها درگیر آن زخم و خسارت سنگین هستند، دشواری تحملناپذیر دیگری دریافت کنند.
در چنین وضعیتی بازگشت اسرائیل به جنگ یعنی بازگشت به چهار جهنم توصیفی بالا، و اگر بپذیریم که آنان طبق نطق پوتین واقعاً قصد جنگ دیگری ندارند، نمیشود فرضیههای اضافی به این موارد افزود.
در ایران متأسفانه بیشتر تحلیلها کاری به شواهد موجود ندارد، و با سوگیری تأیید تحلیل خواهد گردید، یعنی چیزی را میپذیرند و القا میکنند که نظرات قبلیخودشان را تأیید کند. در این وضعیت خفتبار برای اسرائیل که بعد از دو سال و دو روز تن به توافق داد، شواهدی عالی خود را بر تحلیلگر تحمیل انجام میدهد.
شاهد اول، خود توافق هست. توجه کنیم که در دو سال گذشته حرف اسرائیلیها و امریکاییها فقط نابودی کامل حماس، و حذف فلسطین و غزه از نقشه و الحاق کرانه باختری قرار دارای بود. اکنون با همان حماس بر سر میز نشستند و چندین تغییرات حماس در طرح صلح پیشنهادی امریکا و اعراب را پذیرفتند.
شاهد دوم، قیام جهان علیه صهیونیسم هست، تا آنجا که ترامپ بیان میکند باید اسپانیا را از ناتو اخراج کنیم، زیرا اسپانیا هرگونه نقلوانتقال اسلحه و کالاهای دیگر را به اسرائیل ممنوع کرد. در خود امریکا مطابق گزارش سیانان، همدردی با اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ به همدردی با فلسطین در اکتبر ۲۰۲۵ تغییر جهت داده هست.
شاهد سوم، گزارش رسانههای چپ در اسرائیل و نهادهای نسبتاً مستقل بینالمللی از آوار مشکلات اقتصادی و اخلاقی و روانی بر سر جامعه صهیونیستی هست، افزایش یأس در ارتش و خودکشی و ورشکستگی اقتصادی که ناشی از تحریم مردم جهان بر کالاهای اسرائیلی هست، فقط احتمالاً بخشی از واقعیت هست که در رسانههای خود صهیونیستها منعکس خواهد گردید.
شاهد چهارم نیز «ایران» هست. اکنون حتی جناحیترین تحلیلگران سیاسی که از یکدیگر کینه و بغض هم دارند، اذعان میکنند که هدف اسرائیل از حمله به ایران «سرنگونی» قرار دارای بود. اما نتوانست و حالا ایران در بازسازی آنچه از دست داده و آمادگی دوباره برای نبرد، بسیار موفق عمل کرده هست.
با این تحلیل مبتنی بر شواهد و بدون اضافهکردن نظریهها و انگارههای غیرضروری، امکان دارد ریشه تصمیم صهیونیستها را برای کنارگذاشتن خوی جنگی خود- دستکم برای مدت زمانی بیشتر از آنچه به طریق معمول از چنین رژیم وحشی و خونریزی انتظار میرود- درک کرد و فهمید.
دیدگاهها