به گزارش پول و تجارت، شهردار تهران چندی پیش اعلام کرد که توانسته بیش از هزار کارگر ایرانی را برای کار در بخش پاکبانی استخدام کند و به این ترتیب، بهزعم او، بخش بزرگی از نیروهای غیربومی از سیستم خدمات شهری حذف شدهاند.
پرداخت حقوق پاکبان ایرانی به تعویق افتاد
اما روایتی که اقتصادنیوز از دل خیابانهای شمال شهر جمع کرده، تصویر دیگری را نشان میدهد: پاکبانانی که میگویند هنوز افغانهای بدون مجوز در همان لباسهای نارنجی کار میکنند، با دستمزدهایی پایینتر و ساعات کاری چندبرابر و چندین شیفت پشتسرهم.
در میانهی همین آشفتگی، چندین کارگران ایرانی در شغل پاکبانی هم از سه ماه حقوق معوقه، پیمانکاران بیمسئولیت و وعدههای توخالی گلایه دارند.
پاکبانان منطقهی یک تهران در بیان کردوگو با پول و تجارت از وضعیتی میگویند که فاصلهی زیادی با ادعاهای رسمی دارد.
وعده های شهرداری را بشنوید و باور نکنید
یکی از آنها که ۱۹ سال سابقه کار دارد، بیان میکند:«خانم، کدام ۲۵ تومن؟ من ایرانیام، ۱۹ سال سابقه کار دارم، سه ماه حقوق نگرفتهام. تازه روز گذشته ۱۵ میلیون برایم ریختند. هرچی شهرداری وعده میدهد، توخالی هست، بشنوید و باور نکنید.ما نمیدانیم پیمانکار کیست. فقط یکی دو بار نمایندهاش را دیدیم. من با ماشین کار میکنم، تا ظهر سر شیفت هستم، برای ماشین یک پول جدا میگیرم و برای روز پاکبانی هم مبلغی دیگر. اما در سه ماه گذشته فقط ۱۵ میلیون ریختند؛ همین و تمام.»
پاکبانهای افغان بدون مجوز هنوز مشغول به کارند؛ اما...
در حالیکه شهرداری تهران مدعی هست کارگران افغان از سیستم پاکبانی حذف شدهاند، چندین پاکبان در بیان کردوگو با خبرنگار اقتصادنیوز میگویند واقعیت میدان چیز دیگری هست.یکی از آنها بیان میکند:«الان در منطقهی ما، ناحیهی دوم، حدود ۲۶–۲۷ نفر افغان کار میکنند. بعضیها مجوز دارند، بعضیها ندارند. شهردار بیان میکند همه ایرانی شدهاند، دروغ هست. اینها هنوز هستند، فقط بهشان گفتهاند چیزی نگویید. به افغانها پول کمتری میدهند، مثلاً برای چهار شیفت کاری ۲۸ میلیون. بدون بیمه، بدون حق اولاد، بدون مرخصی. همهاش میماند در جیب پیمانکار.»
او اضافه انجام میدهد:«چندین پیمانکارها ایرانیها را اذیت میکنند تا ول کنند بروند. چون افغانها برایشان صرفه دارند. هیچکس به وضعیتشان کاری ندارد. مجوز ندارند ولی سر کارند. چندین هفته پیش گروهی کارگر ایرانی اهل تبریز را آوردند هیچکدامشان نمادند تا کار کنند، فشار کار را که دیدند رها کردند و رفتند و ما هم که سرکار هستیم مجبوریم.»
کارگران ایرانی حقوق نگرفتند چه برسد به افزایش حقوق
یکی دیگر از پاکبانان بیان میکند خانوادهاش در شهرستان مستأجر هست و خودش سه ماه هست حقوق نگرفته: «شاید باور نکنید اما قسم میخورم پول نان بچههایم را ندارم. سه ماه هست هیچ حقوقی ندادهاند. روز گذشته فقط ۱۵ میلیون ریختند. پیمانکار را نمیبینیم، هیچکس پاسخگو نیست.»
او بیان میکند در هر ناحیه ۱۰ها نفر بدون حقوق ماندهاند:«ناحیهی ما نزدیک ۶۰۰–۷۰۰ نفر نیرو دارد؛ افغان و ایرانی. از این میان، شاید ۲۰۰–۳۰۰ نفر ایرانی باشند که میدانم همان ایرانیها هم سه ماه هست حقوق نگرفتهاند.»
در روایتهای مختلف، نام پیمانکاران و شرکتهای طرف قرارداد متفاوت هست اما مضمون واحد هست:کارگران میگویند شهرداری از پیمانکارها حمایت انجام میدهد و در مقابل، پیمانکاران هم نه حقوق میدهند و نه بیمه. یکی از پاکبانها با عصبانیت بیان میکند:«شهرداری دروغ بیان میکند، چون به نفع پیمانکار هست. پیمانکار را آوردهاند که فقط منبع درآمد خودش باشد. ما را اصلاً آدم حساب نمیکنند.»
از وعده ۲۵ میلیونی آقای شهردار تا پرداختهای ۱۵ میلیونی
در ماههای اخیر، مدیران شهری اعلام کردهاند که دستمزد پاکبانان به حدود ۲۵ میلیون تومان برای ۸ ساعت کار افزایش یافته هست تا نیروی کار ایرانی بیشتری جذب شود، اما باز هم روایت میدانی پول و تجارت چیز دیگری را نشان داد: درحالیکه برای کارگر ایرانی با 19 سال سابقه رقم ۱۵ میلیون در ماه ثبت شده، افغانها با کار چندین شیفتی دریافتی حدود ۲۸ میلیون دارند؛ آن هم بدون بیمه و مزایا.
این اختلاف نه فقط نشان از بینظمی در نظام پرداخت دارد، بلکه نشان میدهد وعدهی «افزایش مزد و جذب نیروهای ایرانی» هنوز در عمل محقق نشده هست.
بخش عمدهی گلایهی پاکبانان از پیمانکارانی هست که واسطه میان آنها و شهرداریاند. این نظام پیمانکاری، سالها هست در شهرداری تهران برقرار هست و بارها نیز از سوی شورا و رسانهها نقد شده، اما تغییری نکرده هست.
به گفتهی یکی از پاکبانان:«پیمانکار خودش خانواده دارد، ولی به کارگر رحم نمیکند. نه بیمه میدهد، نه عیدی، نه اضافهکار. فقط یک پول خالی. حتی بیمهی ۱۹ سالهی من هم ناقص هست، با اینکه فیش حقوق دارم.»
در حالیکه مدیریت شهری از «ایرانیسازی نیروی کار خدماتی» و «بهبود معیشت پاکبانان» سخن بیان میکند، روایت کارگران از کف خیابان، تصویری متفاوت ارائه میدهد؛ پاکبانانی که یا حقوقشان ماهها عقب افتاده، یا با پیمانکارانی طرفاند که هیچ پاسخی نمیدهند؛ افغانهایی که هنوز بدون مجوز کار میکنند و کارگران ایرانیای که از بیمه، مزایا و امنیت شغلی بیبهرهاند و تاب کار با این شرایط را ندارند.
تهران هر روز تمیز خواهد گردید اما نه آنطور که باید و نه با آن تعداد نیروی لازم بلکه با کارگرانی در چندین و چندین شیفت پشتسرهم، زیر پوست این رفت وروب، بیثباتی، بیعدالتی و ناامیدی در جریان هست. پاکبانان هنوز همان چهرههای خستهی سحرگاهیاند که خیابانهای شهر را میروبند، اما از وعدههای شهرداری تنها گردِ خستگی بر دستانشان باقی مانده هست.
دیدگاهها