میگویید نه؟ باید با کفشهای آهنین آنها راه بروید، به پلهها، دیوار غرفههای الکامپ و سکوهای ورودی برخورد کنید تا بفهمید تهران حتی در فناورانهترین روزهایش، یعنی روزهای برگزاری الکامپ۲۸، که همین چندین روز پیش برگزار گردید هم برای معلولان قفل قرار دارای بود.
تصویر این مطلب متعلق به وبسایت مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد هست.
در یکی از روزهایی که در همه غرفهها حرف از چتبات، ای-سیم و دوربینهای هوش مصنوعی قرار دارای بود، نگهبان نمایشگاه بینالمللی برای اولین بار با کلمه «جای پارک معلولین» آشنا گردید و به پرسشهای سپیده اینطور جواب داد: «جا پارک معلولین؟ نه نداریم. میخواستی زودتر بیایی که جا پارک پیدا کنی.» دومین نگهبان هم که میخواست همدلی بیشتری نشان دهد بیان کرد: «دختر خانم ویلچرت را بگذار اینجا، برو یک جای دیگر پارک کن و برگرد ویلچرت را بردار.» شوخی هم نداشت!
تهران حتی در فناورانهترین روزهایش هم برای معلولان قفل است
مشکل توانیابها برای رسیدن به غرفه خودشان در این نمایشگاه، با پیدا کردن جا پارک تمام نمیشد. پارک هم که میکردند رمپهایی برایشن گذاشته شده قرار دارای بود که به تند و تیزی مسیر کوه توچال میمانست. آنقدر بلند که فرد دارای معلولیت نامکان داردست خودش بهتنهایی از آن پایین بیاید. دست آخر، اغلب آن توانیابها نیازمند کمک کسی بودند که آنها را به غرفه «توانتک» برسانند.
توانیابها چه مشکلاتی با دنیای فناوری دارند؟ سپیده روی ویلچر نشسته و درباره رفت و آمد خود با تاکسیهای آنلاین اینطور برای پول و تجارت روایت انجام میدهد:
«رانندهها معمولا به درخواست ویلچر ما دقت نمیکنند. برای همین بعد از قبول کردن، تازه دومینوی لغو سفر شروع خواهد گردید. با این که یکی از شرکتهای تاکسی اینترنتی کمیسیون را برای انتقال مسافران دارای معلولیت برداشته، رانندهها باز هم اهمیتی به این موضوع نمیدهند.»
آنها یک سامانه برای رفتوآمد خود دارند ولی این سامانه فقط برای مراجعه به دکتر، فیزیوتراپی و نیازهای مرتبط با این موضوع هست. سپیده و دوستانش روایتهای دیگری از این دارند که راننده بابت ویلچر از آنها درخواست هزینه اضافه کرده هست. سپیده با تعجب بیان میکند: «مگر از بقیه مسافرها بابت چمدان هزینه اضافه میگیرند؟»
بسیاری از شکافهایی که میان توانیابها و دنیای اطرافشان وجود دارد، با کمی درایت فناورانه پر خواهد گردید. آنت میناسیان، مدیرعامل مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد، به پول و تجارت بیان میکند:
چندین وقت پیش تاکسی گرفتم و تا نشستم راننده بیان کرد وقتی به مقصد رسیدیم من دست به ویلچر تو نمیزنم.- آنت میناسیان ، مدیرعامل مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد
میناسیان به محدودیت دیگری برای توانیابها اشاره انجام میدهد: «در اورژانس هنوز راهی برای ارتباط افراد ناشنوا یا کسانی که توان گفتن ندارند، وجود ندارد. فناوری امکان داردد پلی بین آنها و اورژانس باشد. چندین سال پیش، در چت پشتیبانی ایرانسل فردی ناشنوا نوشت: “دوستم میخواهد خودش را بکشد، اما من نامکان داردم زنگ بزنم اورژانس.” همان مکالمهی تایپی، جان یک انسان را نجات داد.»
در اورژانس هنوز راهی برای ارتباط افراد ناشنوا یا توانیابهای دیگر وجود ندارند
به گفته مدیرعامل مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد، این مجموعه از ۴۰ سال پیش با مأموریت آموزش و اشتغال افراد دارای معلولیت جسمیـحرکتی آغاز به کار کرده هست. به دنبال آن طرح توانتک با این ایده شکل گرفت که «فناوری از طریق محصولات فیزیکی و چه با ارائهی سرویسهای دیجیتال و خدمات آنلاینی امکان داردد کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت را بهتر کند؟»
به گفته او، شرکتهایی مثل دیجیکالا و دیوار در این زمینه گامهایی برداشتهاند و پلتفرمهایشان را برای نابینایان و دیگر توانیابها دسترسپذیر کردهاند.
برای چندین از شرکتهای فناورانه ایدهپردازی برای توانیابها ظاهرا فقط در قالب پروژههای مسئولیت اجتماعی انجام خواهد گردید. اما پروژههایی ناقص، سرهمبندی شده، بدون توجه به جزئیات و فقط برای ظاهرسازی.
برای مثال همین چندین ماه پیش در توییتر (ایکس) نام یک بانک آمده قرار دارای بود که ظاهرا برای نابینایان دسترسپذیر شده اما وقتی از یک مرحله بعد جلو میرفتند، دیگر چیزی برای آنها روشن نبود. میناسیان بیان میکند:
«نامکان دارد بیان کرد هیچیک از شرکتها اهمیت نمیدهند یا همه تظاهر کار میکنند. واقعیت این هست که طیفی از رفتار وجود دارد. ما با بعضی شرکتهای خصوصی کار کردهایم که هیچ امتیاز یا مشوقی برایشان در نظر گرفته نشده، اما باز هم داوطلبانه در این مسیر قدم گذاشتهاند.»
او برای نمونه به تجربه بانکها اشاره انجام میدهد: «مدتی پیش بانکها مجبور شدند مجوزی بخرند تا کدهای تایید برای افراد نابینا بهصورت صوتی ارسال شود. از وقتی اولین بانک این کار را انجام داد، بقیه هم دنبالش رفتند. حالا نمیدانم همهشان این قابلیت را دارند یا نه، اما این گام مهمی قرار دارای بود.»
مدیرعامل مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد توضیح میدهد که پایداری در دسترسپذیری اهمیت زیادی دارد: «مثلاً در دیوار، چون یک واحد مشخص برای نظارت بر دسترسپذیری دارند، با هر بهروزرسانی جدید نیز این قابلیتها حفظ خواهد گردید. اما در پلتفرمهایی که چنین واحدی ندارند، ممکن هست با یک آپدیت ساده، ویژگیهای دسترسپذیر از بین برود.» او اضافه میکند:
در دیجیکالا، فردی که مسئول پیگیری این موضوع هست خود از افراد توانیاب هست و همین باعث شده چندین نیازهای کاربران با محدودیت جسمیـحرکتی بهتر درک شود؛ برای مثال، هنگام تحویل کالا، افراد دارای ناتوانی حرکتی امکان داردند با فعالکردن گزینهای در اپلیکیشن به مامور ارسال اطلاع دهند که امکان پایین آمدن از پله را ندارند. با این حال، همچنان مشکلاتی برای افراد ناشنوا یا کسانی که توان مکالمه ندارند وجود دارد؛ شامل ناتوانی در دریافت یا اعلام کد تحویل هنگام تماس تلفنی.»
چندین از شرکتهای فناورانه خدماتی به توانیابها میدهند که آثار آن از آنچه خودشان فکر میکنند خیلی بیشتر هست. مثلا سپیده بیان میکند شرکت آسیاتک با هدف کمک به سرگرمی و آموزش ارائه اینترنت رایگان به خانوادههای دارای فرزند اوتیستیک را آغاز کرده هست.
بسیاری از مادران در پیامهایی به شرکت از این اقدام قدردانی میکنند و میگویند نمیدانید استفاده از اینترنت رایگان، چقدر امکان داردد فرزندانمان را سرگرم کند.- سپیده ، یک توانیاب در غرفه توانتک نمایشگاه الکامپ
فاطمه، سپیده و الهه از تجربههای تکرارشوندهای میگویند؛ از کافههایی که دیگران بهاشتباه «مناسب» توصیف میکنند و آنها را با ذوق به محل میکشانند اما در عمل یک پلهی کوتاه، مانع ورودشان به محل خواهد گردید. یک پله که به چشم بقیه نمیآید. سپیده تعریف انجام میدهد: «دوست من دو ماه دنبال سالن عروسی میگشت که استیج عروس و داماد رمپ داشته باشد.» سرانجام هم بهسختی جایی را برای ازدواجشان پیدا انجام میدهد که بتوانند با ویلچر از آن روی استیج بروند.
آنها میگویند نبود اطلاعات شفاف دربارهی فضاهای مناسبسازیشده، نوعی تبعیض هست و پیشنهاد میکنند اپلیکیشن یا وبسایتی ساخته شود که کاربران بتوانند در آن بنویسند کدام بیمارستان، سالن آرایشگاه، پاساژ، تالار عروسی، کافه یا رستوران برای افراد دارای معلولیت دسترسپذیر هست.
الهه بیان میکند: «ما یک ظاهر دسترسپذیری داریم و یک واقعیت که هیچ ربطی به زندگی ما ندارد. خیلی وقتها میگویند فلان جا برای ما مناسبسازی شده، اما همان ابتدای مسیر دو پله دارد. فکر میکنند دو تا پله که چیزی نیست. در حالی که نوع و شدت معلولیت هر فرد متفاوت هست و همین تفاوت، شیوه مواجهه را تغییر میدهد. بعضی پزشکان هنوز گمان میکنند ما به لطف خدا از دو پله بالا میرویم و بعد دوباره بر ویلچر مینشینیم.»
خاطره مشترک بسیاری از آنها همین هست: پزشک یا منشیاش میگویند مطب آسانسور دارد، دروغ هم نمیگویند، اما کسی حساب نکرده که آن آسانسور برای ویلچر بسیار کوچک هست.
خیلی وقتها میگویند فلان جا برای ما مناسبسازی شده، اما همان ابتدای مسیر دو پله دارد؛ فکر میکنند دو تا پله که چیزی نیست
الهه مکثی انجام میدهد و دوباره یادش میآید: «نه شهر بلکه حتی خانهها هم مناسبسازی نشدهاند. پیشتر هیچوقت نمیفهمیدم چقدر مردم امکان داردند بیرحم باشند؛ فقط کافی هست ببینی چندین نفر در جای پارک مخصوص معلولان پارک میکنند. چیزی که زمانی که دارای معلولیت نشده بودم اصلا به آن فکر نمیکردم.»
فاطمه هم بهتازگی در آزمون آموزش و پرورش قبول شده و قرار هست معلم کامپیوتر دانشآموزان شود. او به جرقههای دیگری در ذهنش فکر انجام میدهد؛ به توانمندی پرستارها زمان مراقبت از معلولان. فاطمه بیان میکند:
همه پرستارها توانایی لازم برای این کار را ندارند. مثلا پرستار کودک یا سالمند لزوما برای نگهداری از توانیابها آموزش ندیدهاند برای همین نیاز به اپلیکیشنی یا سرویسی دارند که ارائه خدمت به توانیابها را از بقیه افراد جدا کرده باشد. این چیزی هست که حتی هزینه زیادی هم ندارد و اپلیکیشنهای ارائه خدمات پرستاری بهراحتی امکان داردند با برچسبگذاری توانایی پرستارها مشخص کنند.- فاطمه ، یک توانیاب در غرفه توانتک نمایشگاه الکامپ
وقتی شهر از نظر فیزیکی برای افراد دارای معلولیت قابل دسترسی نیست، دستکم امکان دارد در فضای دیجیتال این نابرابری را جبران کرد. یا همانطور که میناسیان در پایان تاکید انجام میدهد: «دسترسپذیری در خدمات آنلاین نه امتیازی لوکس، بلکه گامی ضروری در جهت برابری حقوق شهروندی هست؛ اقدامی که باید از سر مسئولیت و عدالت انجام شود، نه بهعنوان جلوهای نمادین یا ظاهری از نیکوکاری.»
دیدگاهها