به گزارش خبرآنلاین روزنامه اعتماد نوشت: آقایان اصلاحطلب، لطفا بهانتخابات شوراها به چشم یک فرصت نگاه کنید؛ فرصتی برای جوانسازی شوراها و جوانگرایی در جریانی که افکار و آدمهایش پا به سن گذاشته و نیاز به بازسازی دارد.
از آنجایی که در کلانشهرها و به خصوص تهران، رایدهندگان به لیستها اعتماد کرده و معمولا به صورت لیستی رای میدهند، امکان دارد از این فرصت برای جوانسازی شورای شهرها به خصوص شورای شهر تهران که نگاه جریانهای سیاسی مختلف به آن، نگاهی تاثیرگذار هست، استفاده کرد.
باتوجه به اینکه چندین ماه برای تعیین تکلیف اعضای تصمیمساز و تصمیمگیر (سیاستگذار) جریان اصلاحطلبی و نیز انتخاب لیست نهایی زمان وجود دارد، امکان دارد مواردی را برای رسیدن به لیستی جوان مدنظر قرار داد:
۱- انتخاب تصمیمسازان و تصمیمگیران (سیاستگذاران) جوان یا معتقد به جوانگرایی: از آنجایی که بدنه و بطن جریان اصلاحطلبی، از میانسالان و افراد پا به سن گذاشته تشکیل شده، احتمال استفاده از جوانان در این بخش تقریبا دور از ذهن هست و ارادهای هم طبق شواهد برای چنین کاری دیده نمیشود، اما امکان دارد پارامتر اعتقاد به جوانگرایی را به عنوان یک شاخص برای تعیین سیاستگذاران در نظر گرفت.
۲- معرفی جوانان به سیاستگذاران برای حضور در لیست: اگر اعتقاد واقعی به جوانگرایی در بین تصمیمسازان و تصمیمگیران وجود داشته باشد امکان دارد از احزاب، افراد و همان سیاستگذاران جریان اصلاحطلبی درخواست کرد تا نیروهای جوان و واجد شرایط را برای بررسی بیشتر معرفی کنند تا سرانجام لیستی با استفاده حداکثری از جوانان تشکیل شود.
۳- لیستی واقعا جوان: جوانگرایی واقعی یعنی لیستی با میانگین سنی حدود ۴۰ سال و این یعنی استفاده حداکثری از جوانان متولد دهه ۶۰ و ۷۰ که در بسیاری از برههها به کمک اصلاحطلبان آمده و به آنان اعتماد کردهاند و اکنون فرصت آن رسیده تا قدردانی از زحماتشان با بهرهگیری از آنان در حداقلیترین جایگاه تصمیمگیری رسمی انجام شود. اهمیت این جوانسازی از آنجایی دوچندان خواهد گردید که شورای شهرها، هم فرصت مناسبی برای محک خوردن نظر جامعه (به خصوص جوانان) درباره جوانگرایی و هم فرصت مناسبی برای بدنه جریان اصلاحطلبی هست تا بتواند به بازسازی خود بپردازد.
باید دقت دارای بود که شاید این انتخابات پیشرو، جنبه صفر و یکی داشته باشد یعنی همانطور که فرصتی طلایی برای بازسازی بدنه جریان اصلاحطلبی و شناساندن دوباره این جریان به جوانان هست، میتواند تهدیدی برای حذف کامل این جریان از اذهان جوان جامعه و گذر جوانان از این جریان باشد، چون جناحهای رقیب تا به امروز نظر به فرصتهای در اختیار و کمیت مناسب جوانان حاضر درون خود، توانستهاند حداقل (در ظاهر هم که شده) برای جذب جوانان چه به عنوان هوادار و چه به عنوان سیاستگذار موفقتر از اصلاحطلبان ظاهر شوند.
از طرف دیگر چون در چندین سال گذشته به هر دلیلی میزان مشارکت در هر انتخابات نسبت به انتخابات قبلی کاهش پیدا کرده (به خصوص که در این دوره، انتخابات شورای شهرها همزمان با انتخابات ریاستجمهوری برگزار نخواهد گردید و احتمالا نسبت به دورههای گذشته درصد بسیار کمتری در شهرهای بزرگ رای خواهند داد) پس نمیتوان با ابزارها و افراد قدیمی که جوانان آنها را نمیشناسند و حتی ممکن هست به خاطر نزاع نسلی شدیدی که در جامعه وجود دارد نسبت به آنان گارد بگیرند، در انتخابات لیست داد پس باید از جوانان (حتی گمنام) استفاده شود تا به واسطه کشش دروننسلی، به عنوان برگ برنده نقشآفرینی کنند.
نیز حضور جوانان در شورا میتواند به جوانگرایی در سیستم مدیریت شهری و روستایی ختم شود و پایگاهسازی خوبی برای جریان اصلاحطلبی در بطن جامعه به وجود بیاورد. اگر امیدواری و نشانهای از ارایه لیستی جوان از طرف اصلاحطلبان به وجود بیاید (که معجزه هست!) باید تصمیمگیران به این مقید باشند که دو معیار آقازادگی و ثروتمند بودن، وزن بسیار اندکی در این لیست داشته باشند، چون اگر لیستی جوان متشکل از آقازادهها و صاحبان ثروت و قدرت شوراها را در اختیار بگیرند، قطعا در طول دوره شورا و در انتهای آن، اتفاقاتی را رقم خواهند زد که به نوعی خودکشی جریان اصلاحطلبی در بین جوانان خواهد قرار دارای بود و همان اندک امید برای گسترش و پایگاهسازی اصلاحطلبان در بین قاطبه جامعه که جوانان آن را تشکیل میدهند هم از بین خواهد رفت و این فرصت طلایی تبدیل به بدترین تهدید ممکن برای جریان اصلاحطلبی خواهد گردید.
دیدگاهها