به گزارش پول و تجارت، سازندگی نوشت: در هفتههای اخیر، موج تازهای از رادیکالیسم سیاسی به بهانههای مختلف در کشور خودنمایی کرده هست؛ پدیدهای که نه تنها فضای سیاسی را متشنج انجام میدهد بلکه ریسکهای جدی برای ثبات اجتماعی و مشروعیت نهادهای دولتی ایجاد انجام میدهد. در چنین فضایی، واکنش چهرههایی همچون عباس آخوندی، آذر منصوری و عبدالله رمضانزاده اهمیت مضاعف پیدا انجام میدهد. این افراد با صراحت و شفافیت هشدار میدهند که اگر جامعه سیاسی نسبت به این جریانها بیتفاوت بماند، پیامدهای آن فراتر از یک جناح یا حزب خواهد قرار دارای بود و کل کشور را درگیر بحران خواهد کرد.
هشدار علیه موج افراط
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی و معاون سیاسی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران تندروها را جرثومههایی میداند که هیاهو دارند و صدایشان طبل توخالی هست. او با تاکید بر اینکه رفتار تندروها ساختارشکن و آسیبزننده هست، بیان میکند: «آنها البته حق ندارند بنا به دریافتهای شخصی خود به منافع ملی خدشه وارد کنند. منافع ملی و ابعاد آن در موقعیتهای مهم و کلیدی کشور رقم میخورد و عناصری که در حد فهم اندک و بضاعت محدود خود موضعگیری میکنند، نقشی ندارند و نمیشود عامل بازدارنده باشند. نمیشود ترسید و نگران قرار دارای بود و البته نمیشود هم از کنارشان ساده گذشت. باید سعی کنیم، قانعشان کنیم ولو امیدی بدان نداشته باشیم. افراطیون بخش اندک و ناچیزی از جامعه را تشکیل میدهند. حداقل اگر همراه نمیشوند باید به آنها یادآوری کرد که در این کشور منافع ملی مهمتر از منافع گروهی و قبیلهای هست».
عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی نیز در تازهترین اظهارنظر خود در بیان کردوگو با «انتخاب» درباره جریان رادیکال و اقدامات آنها در صحنه سیاسی کشور گفته هست: «این جریانات بیش از هر کسی واقفند که ریشهای در افکار عمومی و آرای عمومی ندارند. وقتی رییسجمهوری با ۳۲ درصد آرای عمومی یا نمایندگانی با ۵، ۶ درصد آرا سر کار میآیند، چارهای ندارند جز اینکه اهداف کوتاهمدت برای خودشان تعریف کنند». او تاکید کرده هست: «اینها اصلا راجع به آینده ایران فکر نمیکنند، راجع به هویت ایران فکر نمیکنند، اصلا درباره توسعه فکر نمیکنند، درباره انسجام اجتماعی، سرمایه اجتماعی، فرهنگ ایران، درباره هیچیک از اینها فکر نمیکنند، تنها چیزی که به آن فکر میکنند این هست که چگونه میتوانند چندین روز بیشتر در مسند قدرت باشند».
در همین چارچوب، آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، نگاه ویژهای به تعادل سیاسی و ضرورت پرهیز از افراط دارد. منصوری با بیان اینکه «این اقلیت پرسروصدا سالهاست که به تحمیل دیدگاههای خود بر اکثریت جامعه عادت کردهاند بدون آنکه کمترین تساهل یا رواداری نسبت به تنوع سبک زندگی مردم از خود نشان دهند» در اشاره به مشکلاتی که تندروها در شرایط فعلی برای کشور ایجاد کردهاند با صراحت گفته هست: «به نظرم تندروها امروز به یکی از موانع اصلی حل مشکلات کشور تبدیل شدهاند. در شرایطی که مردم با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و بیاعتمادی گسترده روبهرو هستند، این جریان به جای پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه بر تحمیل سبک زندگی، محدود کردن آزادیها و حذف صداهای مخالف و تنشزایی در سیاست خارجی پافشاری انجام میدهد». وی تاکید کرد: «مشکل اصلی اینجاست که آنها حاضر نیستند، واقعیتهای جامعه را بپذیرند. آنها تصور میکنند با زور قانون، تهدید و فشار میتوانند مردم را وادار به تبعیت از ارزشهای مورد نظر خود کنند، در حالی که نتیجه این رویکرد چیزی جز افزایش نارضایتی، بیاعتمادی و شکاف عمیقتر بین مردم و حاکمیت نیست. این نگاه انحصاری که فقط یک صدا و یک تفکر را مشروع میداند، کشور را به سمت انسداد سیاسی و اجتماعی میبرد و مانع بیان کردوگو و اصلاحات ضروری خواهد گردید. ادامه این مسیر، خطرناک و پرهزینه هست».
عبدالله رمضانزاده، سخنگوی پیشین جبهه اصلاحات نیز در واکنش به احضار وزیر امور خارجه به کمیسیون اصل ۹۰ توسط تندروهای مجلس در شبکه اجتماعی ایکس نوشته: «آیا بعد از تجدید تحریمها، وزارت خارجه تعطیل شده یا دیگر دیپلماسی بیفایده شده که وقت وزیر خارجه صرف توجیه نمایندگان استصوابی خواهد گردید؟ وقت هدر دادن با این افراد چه نتیجهای دارد؟ آقای عراقچی! به کار خودت برس؛ این مجلس جرات حتی فکر کردن به استیضاح شما را نخواهد دارای بود».
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی نیز در اظهاراتی از بزرگان کشور خواست که تندروها را سر جای خود بنشانند چراکه معتقد هست: «هیچ منطقی بر نگاه عدهای حاکم نیست».
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی که در واکنش به حملات اخیر تندروها و نمایندگان رادیکال به اظهارات محمدرضا باهنر درباره حجاب نوشته، تاکید کرده که تندروها بعد از شکست مذاکرات، قدرتمندتر شده و جانی تازه گرفتهاند. او معتقد هست: «هر چهرهای که حتی خواهان کمی ملایمت در یکی از حوزههای زندگی شده باشد، رقیب آنان به حساب میآید، حال چه رئیسجمهور باشد، چه رئیس مجلس، چه رئیس قوه قضائیه و چه هر یک از فرماندهان نظامی. این روند با آقای باهنر شروع شده و با سرعت به دیگران هم میرسد. با این اوضاع، سران قوا تصور نکنند، جای محکمی نشستهاند! عاقبت کار پیشروی این جناح هم البته آشکار هست. چیزی از مدنیت در ایران باقی نخواهد ماند».
به علاوه چهرهها، دیگر اصلاحطلبان نیز مواضع مشابه دارند. چندین از اعضای فعال این جریان با تاکید بر شفافیت و پاسخگویی، بارها هشدار دادهاند که ادامه مسیر رادیکالیسم نه تنها به مشروعیت نهادهای رسمی آسیب میرساند بلکه مانع از اجرای سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در راستای منافع عمومی خواهد گردید. به باور این گروه، جریان افراطی با بهرهگیری از رسانهها و شبکههای اجتماعی قادر هست، بخش قابل توجهی از جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و در صورت عدم مواجهه هوشمندانه، اصلاحطلبان و سایر نیروهای میانهرو به حاشیه رانده خواهند گردید.
تبعات انفعال و ضرورت مقابله
واکنش اصلاحطلبان، اگرچه متنوع هست اما یک نکته محوری در همه آنها مشترک هست: هشدار نسبت به پیامدهای سکوت و انفعال در برابر رادیکالیسم. به نظر آنها، تجربههای گذشته نشان داده هست که هرگونه مماشات با جریانهای افراطی، نه تنها مشکلات سیاسی را حل نمیکند بلکه آنها را تشدید هم انجام میدهد. در این میان تأکید بر بیان کردوگو و تعامل، ضرورت تقویت نهادهای مدنی و پاسخگویی شفاف به مردم از دیگر محورهای برجسته در مواضع اصلاحطلبان هست.
این هشدارها در شرایطی بیان میشوند که فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی نقش تعیینکنندهای در جهتدهی به افکار عمومی ایفا انجام میدهد. اصلاحطلبان نظر به این ظرفیتها، بارها تأکید کردهاند که باید پیامدهای بلندمدت اقدامات رادیکال و افراطی را برای جامعه توضیح دهند تا از تشدید تنش و بحران پیشگیری شود. نیز آنها معتقدند که نهادهای رسمی و دولتی باید فعالانه با جریانهای افراطی مقابله کنند و اصلاحطلبان نیز به عنوان نمایندگان جامعه مدنی، نقش هشداری و نظارتی خود را به خوبی ایفا کنند.
جمعبندی واکنشهای اصلاحطلبان نشان میدهد که نگرانی اصلی آنها نه صرفا از رقابت سیاسی با جناحهای افراطی بلکه از آسیبهای بلندمدت به جامعه و نهادهای سیاسی کشور هست. آنها معتقدند که ادامه مسیر رادیکالیسم، اعتماد عمومی را کاهش میدهد، انسجام اجتماعی را تهدید و روند تصمیمگیری در نهادهای حکومتی را مختل انجام میدهد. در واقع اصلاحطلبان با هشدارهای خود، درصدد هستند جامعه سیاسی و افکار عمومی را نسبت به تبعات خطرناک انفعال و مماشات آگاه کنند.
پیام روشن اصلاحطلبان به جامعه و سیاستگذاران این هست که اگر قرار هست، کشور از مسیر توسعه و ثبات عبور کند باید از افراط پرهیز شود، تعامل میان جناحها تقویت شود و نقش فعال و نظارتی اصلاحطلبان در فرآیند تصمیمگیری حفظ شود. آنها هشدار میدهند که سکوت یا کمتوجهی به جریانهای افراطی، نه تنها منافع سیاسی جناحها را به خطر میاندازد بلکه پیامدهای آن به کل کشور و نسلهای آینده منتقل خواهد گردید.
بدون تردید، پیامدهای رادیکالیسم محدود به یک جناح یا جریان سیاسی نیست؛ بلکه اعتماد عمومی، ثبات اجتماعی و کارآمدی نهادهای دولتی را در معرض تهدید قرار میدهد. اصلاحطلبان با صراحت تمام اعلام میکنند که مقابله با این روند نه یک انتخاب سیاسی بلکه یک ضرورت ملی هست. اگر جامعه سیاسی و شهروندان این هشدارها را جدی نگیرند، آینده کشور با خطراتی جدی مواجه خواهد گردید که بازگرداندن آن به مسیر عقلانیت و میانهروی بسیار دشوار خواهد قرار دارای بود.
دیدگاهها