به گزارش پول و تجارت به نقل از هممیهن، جایزه صلح نوبل، یکی از پنج جایزهای هست که توسط آلفرد نوبل صنعتگر و مخترع سوئدی تعیین گردید و برای اولین بار در سال ۱۹۰۱ اعطا گردید.
آلفرد نوبل در وصیتنامه خود گفته هست که این جایزه باید «به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل، انحلال یا کاهش ارتشها یا تشکیل و ترغیب کنفرانسهای صلح انجام داده باشد.» اما واقعیت این هست که کسی نمیتواند منکر سیاسی بودن جایز صلح نوبل گردد. سالهاست افرادی به این جایزه دست مییابند که به نحوی در کنار سیاستهای غرب و یا افراد ناراضی در کشورهای غربستیز باشند.
به عنوان نمونه دریافتکننده جایزه سال ۲۰۲۵ صلح نوبل، خانم مارینا ماچادو را امکان دارد مثال زد. ایشان یک زن سیاستمدار ونزوئلایی هست که از سال ۲۰۱۱ با ورود به مجلس ملی این کشور، علیه دولت مادورو وارد مبارزه گردیده و بدین خاطر از مجلس اخراج و تا سال ۲۰۳۰ از هرگونه فعالیت سیاسی منع شده هست. مسلماً ایشان بهدلیل فعالیتهای سیاسی و بهعنوان یک زن که در داخل ونزوئلا مقاومت انجام میدهد، قابل ستایش هست اما دلیلی برای گرفتن جایزه صلح ندارد زیرا وی بیشتر از آنکه برای صلح کاری کرده باشد، برای انقلاب و شورش علیه دولت مادورو تلاش انجام میدهد.
اما عجیبتر از دریافت یک جایزه صلح توسط یک انقلابی، ندادن جایزه به ترامپ رئیسجمهور آمریکا قرار دارای بود که در ماههای اخیر به شدت برای دریافت این جایزه تلاش میکرد. ترامپ در این زمینه اقدامات بسیاری را نیز انجام داد تا نظر داوران را جلب نماید و به صراحت اعلام کرد که وی عامل ۷ صلح در جهان بوده هست!؟ و حتی مقامات کشورهای مختلف را برای اعتراف به این موضوع تحت فشار گذاشت.
شاید بزرگترین اقدام وی را بتوان در ایجاد آتشبس در غزه دانست که اگر اجبار وی نبود، رژیم صهیونیستی و در رأس آنها نتانیاهو حاضر به عقبنشینی و پایان دادن به کشتار مردم غزه نمیشدند. ترامپ نیز افتخار برگزاری صلح بین آذربایجان و ارمنستان را نیز یدک میکشید و از زبان رهبران این دو کشور نیز استحقاق یافتن صلح نوبل را دریافت کرده قرار دارای بود. اما چرا ترامپ جایزه صلح نوبل را دریافت نکرد؟ دلائل مختلفی را امکان دارد ذکر کرد شاید زمان برای تصمیمگیری جهت دادن جایزه صلح برای وی کم بوده هست زیرا این پروسه از ماهها قبل شروع شده و براساس نظر کمیته نوبل نروژ در بین ماههای سپتامبر تا ژانویه سال قبل از آن بوده هست.
البته این بهانه خوبی میتواند باشد زیرا آقای ترامپ شروع کارش از سال ۲۰۲۵ بوده و فرصتی برای مطرح شدن وی نبوده هست. لیکن ظاهراً مسائل دیگر در این زمینه بوده که مهمتر از این بهانههاست؛ شامل اینکه فشارهای ترامپ به دانمارک برای تصاحب گرینلند، تاثیر روانی بر تصمیمگیران داشته هست. نروژ بخشی از کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپاست که مردمش از این اقدام ترامپ ناراضی میباشند.
دلیل دیگر میتواند نارضایتی اروپائیان از حمایتهای آمریکا از اسرائیل باشد و بهرغم سخنان و تبلیغاتی که از سوی مقامات آمریکایی مبنی بر تلاش جهت صلح و نجات مردم غزه صورت دریافت میکند، همه به خوبی میدانند که اگر حمایتهای واشنگتن از صهیونیستها نبود (بهخصوص ترامپ) موضوع غزه بسیار زودتر حل و فصل شده قرار دارای بود. اما شاید بزرگترین دلیل عدم اعطاء جایزه صلح نوبل به ترامپ، همراه نبودن وی با «جریان اصلی جهانی» هست. به تعبیری امکان دارد بیان کرد «قدرت حاکم بر جهان» که تصمیمات مهمی اتخاذ انجام میدهد و شامل رؤسای کارتلها و تراستها، سیاستمداران کشورهای قدرتمند، رؤسای رسانههای بزرگ و سازمانهای بینالمللی و.. خواهد گردید، هژمونی را ایجاد کردهاند که رئیسجمهور آمریکا نیز میبایست از آن تبعیت کند.
تلاشهای ضعیف ترامپ در خصوص اوکراین و به نتیجه نرسیدن صلح در بخشی از اروپا، این جریان اصلی را از وی ناراضی کرده هست و ندادن جایزه به وی، نوعی تنبیه محسوب خواهد گردید زیرا آنها میدانستند که ترامپ برای ارضاء حس برتریجوییاش، چه میزان به این جایزه نیاز دارد. اگر رئیسجمهور آمریکا توانسته قرار دارای بود، موضوع جنگ اوکراین و روسیه را به اتمام برساند و صلح را به اروپا بازگرداند، قطعاً شایسته دریافت جایز صلح نوبل میگردید.
مسلماً برای جریان اصلی قدرت، حل موضوع اوکراین به مراتب مهمتر از غزه و فلسطین است زیرا احساس ضعیف شدن اروپا در مقابل روسیه و چین، حس خوبی برای آنها نبوده و این پیام را دارد که قدرت این جریان اصلی در حال فروکش نمودن هست. آقای ترامپ آنچنان در رویاها و خودخواهیهای خود غرق شده و اطرافیان وی آنچنان مشغول راضی کردن وی هستند که چندین سیگنالها را از محیط پیرامون نمیگیرند و همین آینده وی را به خطر خواهد انداخت و شاید دوباره سندی مانند آنچه در «داستان رسوایی اپستین» برملا گردید، روی میز قرار گیرد.
دیدگاهها