پیام اسرائیل به ایران از طریق پوتین/ پای «فریب استراتژیک» در میان است؟
کد خبر : ۸۱۰۹۶۹
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
-
زمان : ۰۶:۵۴
|
دسته بندی: اسلایدر

پیام اسرائیل به ایران از طریق پوتین/ پای «فریب استراتژیک» در میان است؟

پول و تجارت: «فریب استراتژیک» یعنی سازمان‌دهی پیام‌ها، اقدامات ظاهری، اطلاع‌رسانی و عملیات روانی به گونه‌ای که طرف مقابل به اتخاذ واکنش غلط، کاهش آمادگی یا باور به وضعیتی که نیست، وادار شود.

به گزارش پول و تجارت به نقل از تابناک، مقام‌های روس و گزارش‌های بین‌المللی گفته‌اند که اسرائیل از طریق کانال‌های دیپلماتیک شامل تماس با پوتین خواسته تا پیامی به تهران برساند که «تل‌آویو به دنبال تشدید یا بازگشت به جنگ نیست»، خودِ پوتین این موضوع را مطرح کرده و از تلاش‌ها برای پایان دادن به درگیری‌ها صحبت کرده هست.

موضوع «فریب استراتژیک» در جنگ و مناسبات بین‌المللی همواره یکی از مباحث کلیدی در نظریهٔ امنیت و استراتژی هست. «فریب استراتژیک» یعنی سازمان‌دهی پیام‌ها، اقدامات ظاهری، اطلاع‌رسانی و عملیات روانی به گونه‌ای که طرف مقابل به اتخاذ واکنش غلط، کاهش آمادگی یا باور به وضعیتی که نیست، وادار شود.

این فریب می‌تواند شامل اعلام آتش‌بس، مذاکره، تبادل اسرا یا پیام‌هایی درباره پایان جنگ باشد، در حالی که طرف فریب‌دهنده هنوز آمادگی ادامه جنگ را دارد. نظر به شواهد موجود، احتمال بالایی وجود دارد که پیام اسرائیل به پوتین درباره پایان جنگ، نوعی فریب استراتژیک باشد.

 بر اساس مجموعه این منابع، پیام اسرائیل از طریق پوتین به ایران مبنی بر «عدم تمایل به جنگ» یک پیام رسمی و شفاف دیپلماتیک نبوده، بلکه در سطح بیان کرد‌وگوهای غیررسمی و تماس‌های امنیتی منتقل شده هست.

بیشتر تحلیلگران در رسانه‌های ایرانی و حتی چندین رسانه‌های خارجی، این اقدام را نوعی فریب استراتژیک (Strategic Deception) می‌دانند؛ و هدف آن آرام‌سازی فضای منطقه، کاهش آمادگی نیروهای مقاومت، و کسب زمان برای اسرائیل در جبهه داخلی یا در روابط با آمریکا دانسته شده هست. روسیه رسماً پیام را منتقل کرده و علناً خواستار «پایان درگیری‌ها» شده هست؛ اما لحن رسمیِ مسکو معمولاً محتاط و مشروط هست؛ پوتین و دیپلمات‌های روس از لزوم «پایان خصومت‌ها» سخن گفته‌اند، اما نه به‌عنوان تضمینِ مطلق به نفع اسرائیل، بلکه به عنوان فراخوانی برای یافتن راه‌حل‌ها. این سیاستِ محتاطانه یعنی روسیه نقشِ انتقال‌دهنده را پذیرفته، اما تکیهٔ صددرصدی بر پیام اسرائیل نکرده هست.

گزارش‌ها و اظهارنظرهای رسمی ایران نشان می‌دهد که تهران پیام را دریافت کرده، اما نسبت به آن محتاط و شک‌گراست (مقام‌هایی مثل عباس عراقچی تلویحاً گفتند پیام منتقل شده ولی بر ادامهٔ احتیاط و بررسی تأکید کردند). در عمل، ایران ترجیح می‌دهد بر رفتار واقعی (رصد تحرکات نظامی، شواهد میدانی و سطح اقدامات اسرائیل) تکیه کند تا بر سخنان منتقل‌شده. با در نظر گرفتن الگوهای فریب استراتژیک، شواهد رسانه‌ای/تحلیلی و رفتار محتاطانهٔ طرف‌های مقابل، سناریوی «فریب تاکتیکی توسط اسرائیل» قابل‌اعتنا و نسبتاً محتمل هست. منابع داخلی اسرائیل و چندین تحلیلگر مستقل گفته‌اند که عملیات ادراکی برای کاهش هوشیاری استفاده شده هست. 

در هفته‌های اخیر، پس از اوج‌گیری درگیری‌ها میان اسرائیل و محور مقاومت، تل‌آویو با چندین چالش هم‌زمان روبه‌رو شده هست:

۱) ً فشار افکار عمومی جهانی به‌ویژه در اروپا و آمریکا پس از فجایع غزه؛

۲) بحران در دولت نتانیاهو و نارضایتی شدید افکار عمومی داخلی

۳) هشدار روسیه و چین نسبت به خطر گسترش جنگ در خاورمیانه؛

۴) تهدید ایران مبنی بر پاسخ متقابل در صورت تهاجم مستقیم اسرائیل به خاکش؛ بنابراین اسرائیل بدنبال خرید زمان جهت فائق آمدن بر موارد فوق و نیز خرید زمان برای بازسازی توان نظامی خود هست. زیرا بخش قابل توجهی از توان هوایی و پدافندی اسرائیل در ماه‌های اخیر درگیر عملیات گسترده در غزه و مرز لبنان بوده هست. 

انتقال پیام «عدم تمایل به جنگ» به ایران می‌تواند برای اسرائیل زمان بخرد تا خطوط دفاعی خود را در شمال (مقابل حزب‌الله) و در جنوب (مقابل حماس) بازسازی کند و آمادگی نیروهای ذخیره را افزایش دهد. در واقع، این پیام به‌نوعی «وقفۀ تاکتیکی» هست تا هم ارتش از فرسایش روحی بیرون آید و هم نتانیاهو بتواند دولت متزلزلش را ترمیم کند. در چنین فضایی، ارسال پیامی از سوی اسرائیل به روسیه، مبنی بر اینکه «قصد گسترش جنگ را ندارد»، در ظاهر یک حرکت دیپلماتیک آرام‌کننده ظاهراً، اما در باطن می‌تواند نوعی عملیات روانی و فریب استراتژیک باشد. از دید چندین تحلیلگران روسی و لبنانی، این پیام ممکن هست آزمون واکنش ایران نیز باشد. اسرائیل می‌خواهد بداند در صورت ارسال سیگنال «پایان جنگ»، آیا ایران نیروهای خود را از حالت آماده‌باش خارج انجام می‌دهد یا نه. اگر واکنش ایران با سرعت کاهش یابد، اسرائیل می‌تواند از آن برای اجرای حمله غافلگیرانه بعدی استفاده کند. از جهات دیگر اسرائیل بدنبال القای تصویر «اسرائیل مسئول و صلح‌طلب»، است تا هم دنیا را فریب دهد و هم واشنگتن را قانع کند که بتواند به حمایت نظامی خود، بدون هزینه سیاسی داخلی ادامه دهد.

این رفتار دقیقاً مشابه سیاست‌های فریبکارانه اسرائیل در جنگ ۱۹۸۲ لبنان و نیز عملیات «صلح برای جلیل» هست، که در ظاهر با شعار «پایان تنش» آغاز گردید، اما به تجاوز گسترده منجر گردید. نیز هم اکنون، اسرائیل در کوتاه‌مدت از نظر پدافند و نیروی هوایی در حالت هشدار بالا قرار دارد و دنبال کاهش تنش سیاسی و زمان‌خریدن هست؛ ایران نیز آماده‌باش بالایی دارد و تلاش کرده ظرفیت‌های پدافندی و موشکی‌اش را تقویت کند؛ حزب‌الله پس از جنگ قبلی، همچنان توان قابل‌توجهی برای حملات موشکی/راکتی دارد و اسرائیل مرتباً عملیات پیش‌دستانه برای تضعیف بازسازی آن انجام می‌دهد. این وضع «پنجره‌ای» ایجاد انجام می‌دهد که اسرائیل با استفاده از عملیات اطلاعاتی و پیام‌های دیپلماتیک (مثل پیام به پوتین) بتواند زمان و فضای تاکتیکی بخرد، اما احتمال مواجهه با واکنش هدفمند و محدود ایران یا پاسخ نامتقارن محور مقاومت بالا هست.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه