به گزارش پول و تجارت به نقل از روزنامه همشهری، اواسط شهریور سال 1400 با شکایت زن جوانی مبنی بر ناپدید شدن برادرش پرونده ای مفتوح گردید. وقتی تحقیقات برای ردیابی مرد گمشده آغاز گردید، مأموران دریافتند او آخرین بار با مردی به نام سیامک تماس داشته هست.
سیامک بازداشت گردید و وقتی در برابر مستندات قرار گرفت، مدعی گردید: «وحید از من مبلغی پول قرض گرفته قرار دارای بود اما نه پولم را برمی گرداند و نه حاضر قرار دارای بود رسیدش را بدهد. آن روز وقتی باهم بحثمان گردید، به یکباره وحید حالش بد گردید و سکته کرد و من هم از ترسم او را در حاشیه رباط کریم از خودروام بیرون انداختم و رفتم.»
پس از اظهارات متهم مأموران به محلی که او گفته قرار دارای بود، رفتند اما فقط به چندین تکه استخوان رسیدند. استخوانها به پزشکی قانونی فرستاده گردید و با انجام آزمایش DNA مشخص گردید متعلق به وحید هست. اما پزشکی قانونی نیز اعلام کرد جسد قربانی بعد از مرگ سوزانده شده هست.
با این گزارش متهم بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و این بار بیان کرد: «وقتی با وحید بر سر پول بحثمان گردید، او قرص سفیدرنگی را از جیبش بیرون آورد و بلعید. چندین دقیقه بعد حالش بد گردید و فوت کرد. من هم برای اینکه اتهام قتل گریبانگیرم نشود، او را به حاشیه شهر بردم و با بنزین جسدش را سوزاندم و بعد هم مقداری خاک روی او ریختم و رفتم.»
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده گردید. اما پیش از رسیدگی به پرونده متهم توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و وی از جنبه عمومی جرم محاکمه گردید.
در آن جلسه متهم با شرح ماوقع ماجرا به قضات بیان کرد: «من وحید را نکشتم. وقتی قرص خورد حالش بد گردید و فوت کرد، من فقط او را سوزاندم تا پای من وسط این ماجرا کشیده نشود.»
در پایان قضات متهم را به 5 سال حبس و پرداخت یک دهم دیه انسان به صندوق بیتالمال محکوم کردند.
درخواست اعسار
بعد از گذشت 4 سال حبس، متهم درخواست اعسار داد و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 ارسال گردید.
در این جلسه متهم با ابراز ندامت به قضات بیان کرد: «4 سال قبل به خاطر یک ندانم کاری پایم وسط یک پرونده کشیده گردید که زندگیام را نابود کرد. یک سال دیگر دوران محکومیتم تمام خواهد گردید اما نمیتوانم یک دهم دیه را پرداخت کنم. چراکه نه کار و درآمدی دارم و نه مال و اموالی که بتوانم دینم را ادا کنم. از قضات میخواهم در این رابطه کمکم کنند.»
پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
دیدگاهها