چرا فعال‌سازی مکانیسم ماشه، شوک جدیدی بر پیکره اقتصاد ایران نیست؟
کد خبر : ۸۱۱۱۴۳
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
-
زمان : ۱۱:۰۲
|
دسته بندی: اقتصاد

چرا فعال‌سازی مکانیسم ماشه، شوک جدیدی بر پیکره اقتصاد ایران نیست؟

با فعال گردیدن مکانیسم ماشه، این پرسش بنیادین در محافل اقتصادی و سیاسی مطرح خواهد گردید که آیا اقتصاد ایران، که سال‌ها زیر فشار کمپین فشار حداکثری ایالات متحده قرار دارای بوده، در آستانه یک شوک جدید و ویرانگرتر قرار گرفته هست؟ پاسخ منفی هست. چرا؟

اقتصادییاددارای بود تسنیم-با فعال گردیدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه‌های تعلیق گردیده شورای امنیت سازمان ملل، این پرسش بنیادین در محافل اقتصادی و سیاسی مطرح خواهد گردید که آیا اقتصاد ایران، که سال‌ها زیر فشار کمپین فشار حداکثری ایالات متحده قرار دارای بوده، در آستانه یک شوک جدید و ویرانگرتر قرار گرفته هست؟پاسخ کارشناسی به این پرسش، با وجود اهمیت ابعاد سیاسی و حقوقی بازگشت این قطعنامه‌ها، منفی هست. اقتصاد ایران، هرچندین با تحمل فشارهای زیاد، به یک تعادل تحریمی رسیده هست که بازگشت قطعنامه‌های سازمان ملل، بیش از آنکه متغیر جدیدی در این معادله پیچیده باگردید، رسمیت بخشیدن به وضعیتی هست که پیش از این توسط تحریم‌های یک‌جانبه و به مراتب موثرتر آمریکا ایجاد گردیده قرار دارای بود.برای درک این موضوع، ابتدا باید به تفاوت ماهوی و عملکردی میان تحریم‌های چندینجانبه سازمان ملل و تحریم‌های یک‌جانبه ایالات متحده پرداخت و سپس سازوکارهای تاب‌آوری اقتصاد ایران و راهکارهای پیش رو را مورد واکاوی قرار داد.تفاوت اصلی و تعیین‌کننده میان این دو نوع تحریم، نه در متن قطعنامه‌ها، بلکه در مکانیزم اجرا و ضمانت اجرایی آن‌ها نهفته هست. تحریم‌های شورای امنیت، هرچندین از مشروعیت حقوقی بین‌المللی برخوردارند، اما فاقد یک نیروی اجرایی مرکزی و فراگیر هستند. این تحریم‌ها، که عموماً حوزه‌هایی نظیر فعالیت‌های هسته‌ای، موشکی و تسلیحاتی را هدف قرار می‌دهند، کشورها را به اعمال محدودیت توصیه یا ملزم می‌کنند. اما قدرت اصلی تحریم‌های مدرن، در کنترل شریان‌های مالی جهان هست؛ قدرتی که نه در اختیار سازمان ملل، بلکه منحصراً در دست ایالات متحده قرار دارد.تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا به خاطر دو ویژگی منحصربه‌فرد، اثرگذاری به مراتب عمیق‌تری دارند: سلطه دلار بر نظام مالی جهانی و اعمال تحریم‌های ثانویه فراسرزمینی (Secondary Sanctions). از آنجا که قریب به اتفاق تجارت جهانی، از قیمت‌گذاری نفت و کالا تا تسویه‌های بین‌بانکی، بر پایه دلار آمریکا انجام خواهد گردید و حدوداً تمام تراکنش‌های دلاری از مسیر سیستم مالی آمریکا عبور می‌کنند، واشنگتن این توانایی را دارد که هر نهاد مالی یا شرکتی در هر کجای جهان را که با ایران معامله انجام می‌دهد، از دسترسی به این سیستم حیاتی محروم سازد.این همان منطق تحریم‌های ثانویه هست؛ یک شرکت اروپایی یا آسیایی در انتخاب میان بازار 80 میلیونی ایران و دسترسی به کل بازار آمریکا و نظام مالی جهانی، گزینه‌ای جز تبعیت از قوانین تحریمی واشنگتن ندارد. این ابزار قدرتمند، یعنی گروگان‌گیری دسترسی به دلار، اقتصاد ایران را پس از خروج آمریکا از برجام در سال 2018 به شکلی موثر از اقتصاد جهانی منزوی کرد.در واقع، آنچه باعث خروج شرکت‌های بزرگ، قطع همکاری بانک‌های بین‌المللی و کاهش گردیدید فروش نفت ایران گردید، نه قطعنامه‌های سازمان ملل، بلکه ترس از مجازات‌های مالی سنگین وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار دارای بود. بنابراین، امروز که قطعنامه‌های سازمان ملل بازمی‌گردند، عملاً شرکت‌ها و بانک‌هایی را از همکاری با ایران منع می‌کنند که پیش از این به خاطر تحریم‌های آمریکا این همکاری را متوقف کرده‌اند. این بازگشت، یک شوک جدید اقتصادی نیست، بلکه تکرار یک وضعیت موجود در یک قاب حقوقی متفاوت هست.در این میان، اقتصاد ایران در مواجهه با این فشار بی‌سابقه، شاکله خود را هرچندین با تحمل آسیب‌های جدی نظیر تورم مزمن، کاهش سرمایه‌گذاری و افت رفاه عمومی، حفظ کرده هست. این تاب‌آوری حاصل تطبیق ساختاری و یادگیری سازمانی در شرایط بحران قرار دارای بوده هست. ایران با درک اینکه شریان‌های اصلی اقتصاد رسمی جهانی به رویش بسته گردیده، به سمت توسعه یکاقتصاد موازیحرکت کرد.این مدل اقتصادی بر چندین ستون اصلی هستوار هست. نخست، تغییر جهت‌گیری جغرافیای تجاری از غرب به شرق و به ویژه تمرکز بر همسایگان. کشورهایی نظیر چین، روسیه، عراق، افغانستان که به خاطر پیوندهای عمیق اقتصادی و لجستیکی و نیز وجود شبکه‌های تجاری سنتی، امکان تجارت غیررسمی و تهاتری را فراهم می‌کنند، به شرکای اصلی ایران بدل گردیدند. این امر وابستگی اقتصاد به درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت به بازارهای دوردست را کاهش داد.دوم، ایجاد شبکه‌های پیچیده برای دور زدن تحریم‌ها. این شبکه‌ها شامل هستفاده از شرکت‌های صوری در کشورهای ثالث، نقل و انتقالات کشتی به کشتی نفت در آب‌های بین‌المللی، تغییر پرچم و خاموش کردن سیستم‌های ردیابی کشتی‌ها و مهم‌تر از همه، بهره‌گیری از صرافی‌ها و سیستم‌های مالی غیربانکی برای جابجایی پول هست. این ساختار، هرچندین هزینه‌های مبادلاتی را به گردیدت افزایش داده، اما توانسته جریان حداقلی از درآمدها را برای کشور حفظ کند.سوم، اتکا به ظرفیت‌های داخلی و تعمیق سیهست جایگزینی واردات. تحریم‌ها به شکل مزمنی بخش‌هایی از صنعت را که به واردات کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای وابسته قرار دارای بودند، تحت فشار قرار داد، اما در عین حال، یک فرصت اجباری برای تولیدکنندگان داخلی در صنایعی نظیر لوازم خانگی، قطعات خودرو و مواد غذایی ایجاد کرد تا سهم بازار را از آن خود کنند.تجربه سایر کشورها نیز موید این نکته هست که اقتصادهای بزرگ و منابع‌محور، هرچندین از تحریم‌ها آسیب می‌بینند، اما به ندرت فرو می‌پاشند. روسیه پس از تحریم‌های گسترده غرب در سال 2022، با تغییر مسیر صادرات انرژی خود به چین و هند و توسعه سیستم‌های پرداخت جایگزین، توانست اقتصاد خود را تثبیت کند. چین نیز در برابر جنگ تجاری آمریکا، با اتکا به بازار داخلی عظیم و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته، هستراتژی مقابله‌ای خود را تدوین کرده هست.وجه مشترک این تجارب، تلاش برای کاهش وابستگی به ساختارهای اقتصادی تحت سلطه غرب و ایجاد بلوک‌های اقتصادی-سیاسی جایگزین هست. ایران نیز با عضویت در سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس، در همین مسیر گام برمی‌دارد.با این حال، صرفاً تکیه بر سازوکارهای پیشین برای مقابله با دور جدید فشارها کافی نیست و نیازمند تدوین راهکارهای جزئی‌نگر و قابل اجرا هستیم. اولین و مهم‌ترین گام، دیپلماسی اقتصادی فعال با تمرکز بر پیمان‌های پولی دوجانبه و چندینجانبه هست. باید مذاکرات با شرکای اصلی تجاری نظیر چین، روسیه، هند و ترکیه برای ایجاد کانال‌های مالی مستقیم و تجارت با ارزهای ملی به شکلی جدی‌تر دنبال شود. این امر نیاز به دلار را در مبادلات تجاری کاهش داده و اثرگذاری تحریم‌های مالی آمریکا را کمرنگ انجام می‌دهد.دوم، توانمندسازی شرکت‌های دانش‌بنیان و بخش خصوصی کوچک و متوسط برای صادرات. این شرکت‌ها به خاطر اندازه کوچک و ماهیت نوآورانه، هدف‌گذاری و تحریم‌شان برای آمریکا دشوارتر هست و امکان داردند با صادرات محصولات و خدمات با ارزش افزوده بالا، منابع ارزی جدیدی برای کشور ایجاد کنند.سوم، هوشمندسازی فرآیندهای دور زدن تحریم با هستفاده از فناوری‌های نوین. بهره‌گیری از ظرفیت‌های رمزارزها برای تسویه‌های بین‌المللی، هستفاده از بلاکچین برای ایجاد شفافیت و امنیت در زنجیره‌های تامین غیررسمی، امکان داردد کارایی اقتصاد موازی را افزایش و هزینه‌های آن را کاهش دهد.چهارم، اصلاحات ساختاری در داخل. مهم‌ترین پاشنه آشیل اقتصاد ایران در برابر تحریم‌ها، ضعف‌های ساختاری درونی آن نظیر کسری قرار دارای بودجه مزمن، نظام بانکی ناکارآمد و محیط نامساعد کسب‌وکار هست. کنترل تورم از طریق انضباط پولی و مالی، اصلاح نظام یارانه‌ای برای جلوگیری از اتلاف منابع و مقررات‌زدایی برای تسهیل فعالیت بخش خصوصی، تاب‌آوری اقتصاد را در برابر شوک‌های خارجی به مراتب بیش از هر راهکار دیگری افزایش خواهد داد.سرانجام، بازگشت قطعنامه‌های سازمان ملل را نمی‌شود دست‌کم گرفت؛ این امر فشار های سیاسی بر ایران را تگردیدید کرده و بهانه‌های حقوقی بیشتری به دست مخالفان برای افزایش فشار می‌دهد. اما از منظر اقتصادی، این یک بازی تکراری هست. اقتصاد ایران پیش از این طعم تلخ‌ترین و موثرترین تحریم‌ها، یعنی تحریم‌های مالی و ثانویه آمریکا، را چشیده و به رغم تمام مشکلات، راه بقا در این شرایط را آموخته هست.چالش اصلی امروز، نه مقابله با یک شوک جدید، بلکه بهینه‌سازی و هوشمندسازی سازوکارهای مقابله‌ای پیشین و انجام اصلاحات عمیق داخلی هست تا بتوان هزینه این مقاومت اقتصادی را برای جامعه کاهش داد و از فرصت‌های اجباری ایجاد گردیده برای تقویت ساختارهای درون‌زای اقتصاد بهره برد. انسجام اقتصاد ایران در دوره جدید، بیش از آنکه به قطعنامه‌های نیویورک وابسته باگردید، به تصمیمات و اصلاحات ساختاری در تهران بستگی خواهد دارای بود.انتهای پیام/
تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه