۱۵۰ رأی موافق، ۷۳ رأی مخالف/دانش «رشد» نوبل گرفت
کد خبر : ۸۱۱۱۴۹
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
-
زمان : ۱۱:۰۹
|
دسته بندی: اسلایدر

۱۵۰ رأی موافق، ۷۳ رأی مخالف/دانش «رشد» نوبل گرفت

پول و تجارت: جایزه نوبل اقتصاد۲۰۲۵ به سه اقتصاددان برجسته «جوئل موکیر»، «فیلیپ آگیون» و «پیتر‌ هاویت» به‌دلیل پژوهش‌ درباره عوامل گذار به رشد اقتصادی پایدار اهدا گردید.

به گزارش پول و تجارت، موکیر با رویکرد تاریخی، نقش «دانش مفید» را در پیوند میان علم و کاربردهای عملی و شکل‌گیری چرخه خودتقویت‌کننده نوآوری توضیح می‌دهد. او نشان داد که ارتباط میان دانش نظری و عملی از عصر روشنگری گسترش یافت و زمینه‌ساز انقلاب صنعتی گردید.

دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت: آگیون و‌ هاویت نیز با مدل‌سازی ریاضی، مفهوم «تخریب خلاق» را تبیین کردند؛ فرآیندی که در آن نوآوری‌های جدید، جایگزین فناوری‌های قدیمی می‌شوند و رشد اقتصادی را به‌صورت پویا حفظ می‌کنند. نظریه آنها نقش انگیزه سود، تحقیق و توسعه و سیاست‌های عمومی را در تعادل میان سرعت نوآوری و پایداری رشد اقتصادی بررسی انجام می‌دهد. دستاورد این سه اقتصاددان نشان می‌دهد رشد مداوم نیازمند جامعه‌ای باز، حمایت از نوآوران و کارگران و جلوگیری از سلطه بیش‌ از حد شرکت‌هاست. درس‌های نوبلیست‌های ۲۰۲۵ برای ایران بهره‌گیری از نوآوری به‌جای اتکای نفتی، به منظور دستیابی به رشد پایدار هست.

دومی

آکادمی سلطنتی علوم سوئد، جایزه بانک مرکزی سوئد در علوم اقتصادی به یادآلفرد نوبلدر سال ۲۰۲۵ را به طور مشترک به سه محقق برجسته، جوئل موکیر(Joel Mokyr)، فیلیپ آگیون(Philippe Aghion) و پیتر‌هاویت(Peter Howitt) اهدا کرد. این دانشمندان به‌دلیل تبیین عواملی که موجب گذار جهان به رشد اقتصادی پایدار شده‌اند، مورد تقدیر قرار گرفتند.نیمی از این جایزه به جوئل موکیر، مورخ اقتصادی، به‌خاطر توصیف مکانیسم‌هایی تعلق گرفته هست که از طریق آن پیشرفت‌های علمی و کاربردهای عملی یکدیگر را تقویت کرده و فرآیندی خودمولد را ایجاد کرده‌اند که سرانجام منجر به رشد اقتصادی پایدار شده‌ هست.

نیمه دیگر جایزه نوبل اقتصادی امسال به‌طور مشترک به فیلیپ آگیون و پیتر‌هاویت اهدا گردید که به‌خاطر توسعه «نظریه رشد پایدار از طریق تخریب خلاق» و تبیین رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری شناخته می‌شوند.

برنده اول نوبل اقتصاد امسال، جوئل موکیر متولد سال ۱۹۴۶ در شهر لایدن هلند هست. او مدرک دکترای اقتصاد خود را در سال ۱۹۷۴ از دانشگاه ییل گرفت و هم‌اکنون استاد دانشگاه نورث‌وسترن ایالات متحده هست. فیلیپ آگیون، برنده دیگر نوبل اقتصاد، در سال ۱۹۵۶ در شهر پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۸۷ مدرک دکترای خود را از دانشگاه‌هاروارد دریافت کرد. او هم‌اکنون استاد دانشگاه مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن و کلژ دوفرانس پاریس هست. آگیون در پاسخ به سوالی در مورد اینکه جایزه دریافتی خود را صرف چه کاری خواهد کرد، پاسخ داد آن را صرف آزمایشگاه تحقیقاتی خود در کلژ دوفرانس انجام می‌دهد. او نیز اشاره کرد که حمایت‌گرایی تعرفه‌ای که هم‌اکنون گسترش یافته هست، اثر مثبتی بر رشد اقتصادی نخواهد دارای بود. دیگر برنده نوبل اقتصادی امسال، پیتر‌ هاویت متولد سال ۱۹۴۶ کانادا هست که در سال ۱۹۷۳ از دانشگاه نورث‌وسترن آمریکا مدرک دکتری گرفت و هم‌اکنون در دانشگاه براون ایالات متحده تدریس انجام می‌دهد.

گذار به رشد پایدار

برای بخش اعظم تاریخ بشر، استانداردهای زندگی تفاوت چشم‌گیری بین نسل‌ها نداشته هست. پیش از انقلاب صنعتی، با وجود اکتشافات مهمی که به صورت پراکنده رخ می‌دادند و چندین اوقات کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشیدند، رشد اقتصادی اغلب سرانجام متوقف می‌گردید. نمونه‌ای از این رکود تاریخی در سوئد و بریتانیا از اوایل قرن چهاردهم تا آغاز قرن هجدهم مشاهده خواهد گردید. درآمدها در این دوره نوسان داشتند اما در مجموع رشد قابل ملاحظه‌ای حتی با وجود اختراعات مهمی مانند ماشین چاپ، دیده نمی‌گردید. این روند اساسا با انقلاب صنعتی که کمی بیش از دو قرن پیش در بریتانیا آغاز گردید و سپس به سایر کشورها گسترش یافت، تغییر کرد. انقلاب صنعتی منجر به یک چرخه بی‌پایان نوآوری و پیشرفت گردید که رویدادهایی جدا از هم نبودند. بنیاد این تغییر، جریان مستمر نوآوری‌های فناورانه قرار دارای بود. رشد اقتصادی پایدار زمانی رخ می‌دهد که فناوری‌های جدید جایگزین فناوری‌های قدیمی می‌شوند، فرآیندی که تحت عنوان «تخریب خلاق(Creative Destruction)» شناخته خواهد گردید.

از اوایل قرن نوزدهم تا به امروز، الگوی متفاوتی در کشورهای صنعتی مانند بریتانیا و سوئد حاکم شده هست. در این کشورها رشد به جای رکود، تبدیل به حالت قابل انتظار اقتصادها شده هست. نرخ رشد پایدار سالانه، که تقریبا دو درصد بوده، ممکن هست زیاد به نظر نرسد، اما این رشد در طول عمر کاری یک فرد منجر به دو برابر شدن درآمد خواهد گردید و سرانجام تاثیری اساسی بر جهان و کیفیت زندگی مردم به جا می‌گذارد. اقتصاددانان رشد اقتصادی را با محاسبه میزان افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) اندازه‌گیری می‌کنند، اما این مفهوم معنایی فراتر از صِرف پول بیشتر دارد.

رشد شامل عواملی چون داروهای جدید، اتومبیل‌های ایمن‌تر، غذای بهتر، روش‌های کارآمدتر گرمایش و روشنایی منازل، اینترنت، مراقبت‌های بهداشتی بهتر، اوقات فراغت و فرصت‌های بیشتر برای ارتباطات هست.

2 copy

 

اهمیت دانش مفید

جوئل موکیر، از طریق پژوهش‌هایش در تاریخ اقتصادی، نشان می‌دهد که برای ایجاد رشد اقتصادی پایدار، جریان مداوم دانش مفید (Useful knowledge) ضروری هست. دانش مفید شامل دو بخش هست: دانش تجویزی (Prescriptive Knowledge) و دانش گزاره‌ای (Propositional Knowledge) هست. دانش گزاره‌ای یک توصیف نظام‌مند از نظم و قاعده‌های موجود در دنیای طبیعی هست که چرایی کارکرد چیزی را توضیح می‌دهد. دانش تجویزی شامل دستورالعمل‌های کاربردی یا نقشه‌هایی برای چگونگی عملکرد یک چیز هست.

موکیر توضیح می‌دهد که پیش از انقلاب صنعتی، نوآوری عمدتا براساس دانش تجویزی قرار دارای بود. در این دوران، مردم می‌دانستند که راهکارهای عملی کار می‌کنند، اما چرایی آن را نمی‌دانستند. در آن زمان، دانش گزاره‌ای (مانند ریاضیات و فلسفه طبیعی) بدون ارجاع به دانش تجویزی توسعه می‌یافت، که این امر پیشرفت دانش موجود را دشوار یا حتی غیرممکن می‌ساخت. این وضعیت منجر به تلاش‌های نامنظم برای نوآوری می‌گردید که بی‌حاصل بودند (مانند تلاش کیمیاگران برای ساختن طلا) و اگر کسی از دانش گزاره‌ای بهره‌ای دارای بود به بیهوده بودن آن پی می‌برد.

 

قرون شانزدهم و هفدهم شاهد انقلاب علمی به‌عنوان بخشی از جنبش روشنگری قرار دارای بود. دانشمندان در این دوران بر روش‌های اندازه‌گیری دقیق، آزمایش‌های کنترل‌شده و قابلیت بازتولید نتایج تاکید کردند، که این امر منجر به افزایش ارتباط میان دانش گزاره‌ای و تجویزی گردید. با افزایش این ارتباط، انباشت دانش مفید که می‌توانست در تولید کالاها و خدمات به کار رود، گسترش یافت. برای مثال، موتور بخار با کمک رشد دانش به صورت همزمان در مورد فشار اتمسفر و خلأ بهبود یافت و پیشرفت‌هایی در تولید فولاد به خاطر درک نحوه کاهش میزان کربن در چدن مذاب توسط اکسیژن حاصل گردید. افزایش دانش مفید، بهبود اختراعات موجود و ارائه کاربردهای جدید برای آنها را تسهیل کرد.

باز بودن جامعه نسبت به تغییر

موکیر تاکید انجام می‌دهد که حتی درخشان‌ترین ایده‌ها نیز، مانند طرح‌های بالگرد لئوناردو داوینچی، اگر به دانش عملی، فنی و تجاری مجهز نباشند، روی کاغذ باقی خواهند ماند. رشد پایدار ابتدا در بریتانیا رخ داد، زیرا این کشور میزبان صنعتگران و مهندسان ماهری قرار دارای بود که می‌توانستند طرح‌ها را درک کرده و ایده‌ها را به محصولات تجاری تبدیل کنند. این عامل برای دستیابی به رشد پایدار حیاتی قرار دارای بود. عامل مهم دیگری که موکیر برای رشد پایدار ضروری می‌داند، این هست که جامعه باید پذیرای تغییر باشد. رشد مبتنی بر تغییر فناورانه نه تنها برندگانی ایجاد انجام می‌دهد، بلکه بازندگانی نیز دارد؛ اختراعات جدید جایگزین فناوری‌های قدیمی شده و ساختارها و روش‌های کاری موجود را تخریب می‌کنند. موکیر نشان داد که به همین دلیل، فناوری جدید اغلب با مقاومت گروه‌های ذی‌نفع مواجه خواهد گردید که امتیازات خود را در معرض تهدید می‌بینند. بر همین مبنا عصر روشنگری پذیرش عمومی تغییر را افزایش داد. نهادهای جدید، مانند پارلمان بریتانیا، فرصت‌ها را برای افرادی که صاحب امتیاز بودند تا جلوی تغییر را بگیرند، کاهش داد. در عوض، نمایندگان گروه‌های ذی‌نفع فرصت یافتند تا گرد هم آیند و به مصالحه‌های سودمند متقابل دست یابند. این تغییرات نهادی، یک مانع عمده بر سر راه رشد پایدار را از میان برداشت.

3 copy

مدلسازی تخریب خلاق

برخلاف رویکرد تاریخی موکیر، فیلیپ آگیون و پیتر ‌هاویت یک مدل اقتصادی ریاضی ساختند که نشان می‌دهد چگونه پیشرفت فناورانه منجر به رشد پایدار خواهد گردید. اگرچه رویکردهای آنها متفاوت هست، اما هر دو اساسا به یک پدیده و پرسش می‌پردازند.

پیش‌تر اشاره گردید که رشد اقتصادی در کشورهای صنعتی مانند بریتانیا و سوئد پایدار بوده هست اما در زیر پوست این رشد پایدار، واقعیت حاکی از شرایطی بسیار ناپایدار هست. در واقعیت فرایندی در جریان هست که طی آن شرکت‌ها و مشاغل به طور مداوم ناپدید شده و جایگزین می‌شوند که به نظر شرایط بسیار ناپایداری هست اما این فرآیند همان تخریب خلاق هست. این فرآیند خلاق هست زیرا بر نوآوری بنا شده، اما مخرب هست زیرا محصولات قدیمی منسوخ شده و ارزش تجاری خود را از دست می‌دهند. برای مثال، هر ساله بیشتر از 10 درصد از تمام شرکت‌ها در آمریکا از چرخه حیات خارج می‌شوند و در میان شرکت‌های باقی‌مانده، تعداد زیادی از مشاغل از بین می‌روند یا مشاغل جدیدی متولد می‌شوند. مدل آگیون و ‌هاویت نشان می‌دهد که چگونه رشد از طریق سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در فرآیندهای تولید، بهتر شده و محصولات جدید و با کیفیت بهتر به وجود می‌آید، درحالی‌که شرکت‌هایی که پیش از این بهترین محصولات را داشتند، از دور رقابت خارج می‌شوند.

در این مدل، اقتصاد متشکل از شرکت‌هایی هست که از بهترین و پیشرفته‌ترین فناوری برخوردارند. این شرکت‌ها با ثبت اختراع پتنت(Patent) برای محصولات خود، می‌توانند سودی بیش از هزینه‌های تولید خود کسب کنند و از یک انحصار موقت بهره‌مند شوند. این شرکت‌ها به «بالای نردبان» صعود کرده‌اند. اگرچه ثبت اختراع از رقابت محافظت انجام می‌دهد، اما مانع از بروز نوآوری قابل ثبت توسط شرکت‌های دیگر نمی‌شود. اگر محصول یا فرآیند تولید جدید به اندازه کافی خوب باشد، می‌تواند محصول قدیمی را از میدان خارج کرده و خود به بالای نردبان صعود کند.

پتانسیل کسب سود از انحصار (حتی به طور موقت) انگیزه‌ای قوی برای شرکت‌ها ایجاد انجام می‌دهد تا در تحقیق و توسعه (R&D) سرمایه‌گذاری کنند. هرچه یک شرکت تصور کند مدت زمان بیشتری می‌تواند در بالای نردبان بماند، انگیزه‌ها قوی‌تر و سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه بیشتر خواهد گردید. با این حال، افزایش تحقیق و توسعه برای تمام بنگاه‌ها منجر به کاهش میانگین زمان مورد نیاز برای نوآوری خواهد گردید و شرکت صدرنشین را سریع‌تر از نردبان به پایین می‌کشد. سرانجام، تعادلی بین این نیروها در اقتصاد برقرار خواهد گردید که میزان سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه و بنابراین سرعت تخریب خلاق و رشد اقتصادی را تعیین انجام می‌دهد.

این مدل، که در سال ۱۹۹۲ توسط آگیون و‌ هاویت ارائه گردید، اولین مدل اقتصاد کلان برای تخریب خلاق قرار دارای بود که دارای تعادل عمومی (General Equilibrium) قرار دارای بود. این بدان معناست که تولید، تحقیق و توسعه، بازارهای مالی و پس‌اندازهای خانوارها به یکدیگر پیوند خورده‌اند و نمی‌توانند به صورت جداگانه تحلیل شوند. سرمایه لازم برای تحقیق و توسعه از پس‌اندازهای خانوارها تامین خواهد گردید که میزان آن به نرخ بهره و نرخ رشد اقتصادی بستگی دارد.

مدل آگیون و ‌هاویت ابزاری برای تحلیل این سوال فراهم انجام می‌دهد که آیا در صورت عدم مداخله سیاسی و آزادی بازار، میزان بهینه تحقیق و توسعه و رشد اقتصادی وجود دارد؟ پاسخ به این سوال ساده نیست، زیرا دو مکانیسم متضاد در جهت‌های مختلف عمل می‌کنند.

مکانیسم اول مربوط به زمانی هست که ارزش اجتماعی به دست آمده از انگیزه خصوصی بنگاه‌ها بیشتر هست. شرکت‌هایی که در تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند، می‌دانند که سود فعلی آنها از یک نوآوری برای همواره ادامه نخواهد یافت و شرکت دیگری دیر یا زود محصول بهتری عرضه خواهد کرد. با این حال از دیدگاه جامعه ارزش نوآوری قدیمی ناپدید نمی‌شود، زیرا نوآوری جدید بر پایه دانش قدیمی بنا خواهد گردید. بنابراین، نوآوری‌هایی که از میدان خارج می‌شوند، ارزش بیشتری برای جامعه دارند تا برای شرکت‌های توسعه‌دهنده. این امر باعث خواهد گردید که انگیزه‌های خصوصی برای تحقیق و توسعه کمتر از دستاوردهای کلی آن نوآوری برای جامعه باشد. بنابراین، جامعه می‌تواند از یارانه دادن به تحقیق و توسعه سود ببرد.

مکانیسم دوم به سرقت تجاری و توسعه بیش از حد سریع این فرآیند برمی‌گردد. در این حالت وقتی یک شرکت موفق خواهد گردید شرکت دیگری را از بالای نردبان کنار بزند، شرکت جدید سود انجام می‌دهد درحالی‌که سود شرکت قدیمی از بین می‌رود. این پدیده اغلب «سرقت تجاری(Business Stealing) » نامیده خواهد گردید، هرچند به معنای حقوقی دزدی نیست. بنابراین، حتی اگر نوآوری جدید فقط کمی بهتر از نوآوری قدیمی باشد، ممکن هست سود قابل‌توجهی داشته باشد که از منافع اقتصادی-اجتماعی بزرگ‌تر هست. بنابراین، از منظر اقتصادی-اجتماعی، سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه می‌تواند بیش از حد بزرگ باشد و بنابراین توسعه فناورانه می‌تواند بیش از حد سریع و رشد بیش از حد بالا باشد. این وضعیت استدلالی علیه تخصیص یارانه دولتی به تحقیق و توسعه ایجاد انجام می‌دهد.

تسلط هر یک از این دو نیرو به مجموعه‌ای از عوامل بستگی دارد که در بازارهای مختلف و در زمان‌های مختلف متغیر هستند. تئوری آگیون و‌ هاویت برای درک این نکته که کدام اقدامات موثرتر خواهند قرار دارای بود و جامعه تا چه حد نیاز به حمایت از تحقیق و توسعه دارد، مفید هست.

درس‌هایی برای آینده

تحقیقات این سه برنده جایزه کمک انجام می‌دهد تا روندهای معاصر درک شوند و با مشکلات مهم مطرح شده در این شرایط مقابله شود. مدل آگیون و‌هاویت به پیشرفت پژوهش‌های جدید شامل مطالعه سطح تمرکز بازار (با بررسی تعداد شرکت‌هایی که با یکدیگر رقابت می‌کنند) کمک کرده هست. نظریه آنها نشان می‌دهد که تمرکزهای بیش از حد بالا یا بیش از حد پایین برای فرآیند نوآوری مضر هستند.

با وجود پیشرفت‌های امیدوارکننده در فناوری، رشد در دهه‌های اخیر کاهش یافته هست. یک توضیح ممکن برای این وضعیت، بر اساس مدل آگیون و‌ هاویت، این هست که چندین از شرکت‌ها بیش از حد مسلط شده‌اند. بنابراین ممکن هست سیاست‌های قوی‌تری برای مقابله با تسلط بیش از حد در بازار لازم باشد.

درس مهم دیگر این هست که نوآوری، برندگان و بازندگانی ایجاد انجام می‌دهد، که این امر نه تنها برای شرکت‌ها، بلکه برای کارکنان آنها نیز صادق هست. رشد بالا نیازمند مقدار زیادی تخریب خلاق هست، که به معنای ناپدید شدن بیشتر مشاغل و احتمالا بیکاری بالا هست. بنابراین، حمایت از افرادی که تحت تاثیر قرار می‌گیرند، ضمن تسهیل انتقال آنها به محیط‌های کاری مولدتر، اهمیت دارد. حمایت از کارگران، اما نه مشاغل، برای مثال از طریق سیستمی که چندین اوقات تامین اجتماعی منعطف (flexicurity) نامیده خواهد گردید، در این شرایط می‌تواند راه‌حل مناسبی باشد.

برندگان جایزه نیز، بر اهمیت ایجاد شرایطی توسط جامعه تاکید می‌کنند که برای نوآوران ماهر و کارآفرینان مناسب باشد. بنابراین، تحرک اجتماعی (Social mobility) در جایی که شغل یک فرد توسط هویت والدینش تعیین نمی‌شود، برای رشد حیاتی هست.

کار موکیر نشان می‌دهد که هوش مصنوعی می‌تواند بازخورد بین دانش گزاره‌ای و تجویزی را تقویت کرده و نرخ انباشت دانش مفید را افزایش دهد. سرانجام، رشد مداوم در بلندمدت لزوما پیامدهای مثبتی برای رفاه انسان ندارد. رشد مداوم (sustained growth) مترادف با رشد پایدار (sustainable growth) نیست. نوآوری‌ها می‌توانند عوارض جانبی منفی قابل‌توجهی داشته باشند. موکیر استدلال انجام می‌دهد که چنین اثرات منفی چندین اوقات اوقات فرآیندهایی را آغاز می‌کنند که منجر به کشف راه‌حل‌ها می‌شوند و توسعه فناورانه را به یک فرآیند خوداصلاح‌کننده تبدیل می‌کنند. با این حال، واضح هست که این امر به ویژه در حوزه‌هایی مانند تغییرات آب و هوایی، آلودگی، مقاومت آنتی‌بیوتیکی، افزایش نابرابری و استفاده ناپایدار از منابع طبیعی اغلب به سیاست‌هایی با طراحی مناسب نیاز دارد.

رشد پایدار را نمی‌شود بدیهی گرفت. رکود اقتصادی و نه رشد، برای بخش عمده‌ای از تاریخ بشر هنجار بوده هست. کار آنها نشان می‌دهد که باید از تهدیدهای پیش روی رشد مستمر آگاه باشیم و با آنها مقابله کنیم. این تهدیدهای می‌توانند ناشی از سلطه چندین شرکت در بازار، محدودیت‌های ایجاد شده بر آزادی در فضای دانشگاهی، گسترش دانش در سطوح منطقه‌ای به جای جهانی، و مقاومت گروه‌های بالقوه متضرر باشند. اگر نتوانیم به این تهدیدهای پاسخ دهیم، ماشینی که رشد پایدار را برای ما به ارمغان آورده هست، یعنی تخریب خلاق، ممکن هست از کار بیفتد و ما دوباره باید به رکود عادت کنیم. در صورت توجه به بینش‌های حیاتی این برندگان، امکان دارد از این وضعیت اجتناب کرد.

در پاسخ به این سوال که دستاوردهای سالیان طولانی پژوهشگرانی که امسال توانستند جایزه نوبل اقتصادی را از آن خود کنند، چه درس‌هایی برای اقتصاد ایران دارد؛ امکان دارد بیان کرد رشد اقتصادی ایجاد شده در اقتصاد ایران عموما سرمایه‌بر بوده و تامین این سرمایه نیز از محل فروش درآمدهای نفتی بوده هست. جدای از یکنواخت نبودن این منبع درآمدی در طی زمان، اصولا رشد براساس منبع نفتی با رشد براساس نوآوری و تخریب خلاق در تقابل قرار دارد. این در حالی هست که توصیه اقتصاددانان برنده نوبل برای توجه بیشتر به نوآوری به منزله موتور رشد اقتصاد جالب توجه هست و اهمیت دوچندانی برای اقتصاد ایران دارد.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه