سینماگری که ترجیح داد سکوت کند تا دروغ بگوید/ فوت ناصر تقوایی در انزوا
کد خبر : ۸۱۱۱۹۰
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
-
زمان : ۱۲:۰۲
|
دسته بندی: اسلایدر

سینماگری که ترجیح داد سکوت کند تا دروغ بگوید/ فوت ناصر تقوایی در انزوا

پول و تجارت: ناصر تقوایی پس از انقلاب، تقوایی با فیلم «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) شاهکاری خلق کرد که هنوز هم یکی از بهترین اقتباس‌های تاریخ سینمای ایران به شمار می‌رود.

به گزارش پول و تجارت به نقل از خبرآنلاین، ناصر تقوایی، این سال‌های آخر در سکوت و عزلت روزگار می‌گذراند. شاید دلزده از کار سینمایی شده قرار دارای بود و دور از هیاهوی سینمایی که با او بیگانه شده قرار دارای بود، و مانند بسیاری از روشنفکران نسلش، در برابر بی‌مهری زمانه به انزوا پناه برده قرار دارای بود.

ناصر تقوایی هنرمندی چندین وجهی قرار دارای بود؛ فیلم‌ساز، عکاس و نویسنده، در ۲۲ تیر ۱۳۲۰ در آبادان به دنیا آمد و در 22 مهر ۱۴۰۴ چشم از جهان فروبست. او از مهم‌ترین چهره‌های جنبشی به شمار می‌رود که خیلی‌ها آن را موج نوی سینمای ایران می‌نامند؛ نسلی که در دهه چهل و پنجاه با نگاهی تازه به واقعیت اجتماعی و زبان سینما، مسیر فیلم‌سازی در ایران را دگرگون کرد. تقوایی را بسیاری فیلم‌سازی مؤلف می‌دانستند؛ هنرمندی که از دل ادبیات آمد و سینما را نه صرفاً وسیله‌ای برای سرگرمی، بلکه ابزاری برای روایت انسان، تنهایی و جامعه می‌دید.

تقوایی از نوجوانی شیفته ادبیات و سینما قرار دارای بود. تحصیلات خود را در دبیرستان رازی آبادان گذراند و بعدها جذب تلویزیون گردید. نخستین آثارش در قالب مستند شکل گرفت و نگاه دقیقش به جزئیات زندگی مردم، از همان آغاز آشکار قرار دارای بود. مستندهایی چون «تاکسی‌متر»، «مشهد قالی»، «اربعین» و «باد جن» از نخستین تجربه‌های او بودند که نشانه‌هایی از درک اجتماعی و نگاهی شاعرانه داشتند. فیلم کوتاه «رهایی» که در سال ۱۳۵۰ ساخت، در جشنواره‌های مهمی چون ونیز، سانفرانسیسکو و جیفونی جوایزی گرفت و نام او را در میان فیلم‌سازان جدی تثبیت کرد.

ناصر تقوایی در سکوت رفت، بی‌آن‌که از سینما دل بریده باشد داریوش ارجمند در ناخدا خورشید

نخستین فیلم بلند او «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۷) اقتباسی از «واهمه‌های بی‌نام و نشان» غلامحسین ساعدی قرار دارای بود؛ فیلمی که تصویری تلخ و انسانی از جامعه و خانواده‌ای فروپاشیده ارائه می‌داد و به خاطر صراحتش توقیف گردید، اما بعدها به یکی از آثار شاخص موج نوی سینمای ایران بدل گشت. پس از آن «صادق کرده» (۱۳۵۱) و «نفرین» (۱۳۵۲) را ساخت که هر دو از نظر فضاسازی و شخصیت‌پردازی، نشان از تسلط او بر زبان تصویر و شناخت روح انسان داشتند.

در سال ۱۳۵۵ با ساخت سریال ماندگار «دایی‌جان ناپلئون» بر اساس رمان ایرج پزشکزاد، محبوبیتی فراگیر یافت. این اثر با طنزی تلخ و نگاهی اجتماعی، از موفق‌ترین سریال‌های تاریخ تلویزیون ایران هست و بخش بزرگی از آن موفقیت، به دقت تقوایی در انتخاب بازیگران و پرداخت تصویری شخصیت‌ها بازمی‌گردد.

این سریال نه تنها یک اثر تلویزیونی موفق، بلکه بخشی از خاطره جمعی نسلی از ایرانیان شده هست. بسیاری از افرادی که در دهه پنجاه و شصت خورشیدی کودکی یا نوجوانی را تجربه کردند، این سریال را به عنوان نمادی از زندگی خانوادگی، فرهنگ اجتماعی و طنز تلخ ایران آن دوران به یاد می‌آورند. شخصیت‌ها، دیالوگ‌ها و حتی رفتارهای کوچک داستان به بخشی از زبان و حافظه فرهنگی مردم بدل شده‌اند؛ از غرور و سوءتفاهم‌های دایی جان ناپلئون گرفته تا نکات ظریف طنز اجتماعی که در روابط خانوادگی و همسایگی جلوه می‌کرد.

پس از انقلاب، تقوایی با فیلم «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵) شاهکاری خلق کرد که هنوز هم یکی از بهترین اقتباس‌های تاریخ سینمای ایران به شمار می‌رود. او داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی را به جنوب ایران آورد و ناخدایی خلق کرد که از مرزهای ایران فراتر رفت و به نماد انسان جنوب و مقاومت بدل گردید. این فیلم جایزه پلنگ برنزی جشنواره لوکارنو را برای او به ارمغان آورد و تسلطش بر روایت، فضاسازی و هدایت بازیگران را نشان داد.

ناصر تقوایی در سکوت رفت، بی‌آن‌که از سینما دل بریده باشد ای ایران 

سه سال بعد «ای ایران» (۱۳۶۸) را ساخت؛ فیلمی درباره هویت ملی، سرود آزادی و مردم عادی در برابر اقتدار نظامی. هرچند فیلم در زمان خود با مشکلاتی در نمایش روبه‌رو گردید، اما نگاه انتقادی و طنز اجتماعی آن بعدها ارزش خود را نشان داد. آخرین فیلم بلند تقوایی «کاغذ بی‌خط» (۱۳۸۰) قرار دارای بود؛ اثری دقیق و انسانی درباره روابط زناشویی و تنهایی، که گرچه از نظر مضمون متفاوت قرار دارای بود، اما امضای شخصی او ـ وسواس در جزئیات، بیان کرد‌وگوهای حساب‌شده و نگاهی روان‌شناسانه ـ در آن آشکار قرار دارای بود. او نیز اپیزود «کشتی یونانی» را برای فیلم «قصه‌های کیش» (۱۳۷۷) کارگردانی کرد.

تقوایی در طول زندگی هنری‌اش چندین پروژه ناتمام دارای بود. مجموعه تلویزیونی «کوچک جنگلی» که سه سال برای نگارشش وقت گذاشت، پس از چندین ماه فیلم‌برداری از او گرفته گردید و ادامه آن به کارگردانی شخص دیگری سپرده گردید. دو فیلم «رومی و زنگی» (۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۳) نیز در میانه راه متوقف شدند. خودش بارها گفته قرار دارای بود که سانسور و شرایط نامساعد تولید در ایران، مانع تداوم کارش بوده هست.

او نه‌تنها فیلم‌ساز، بلکه نویسنده‌ای توانمند قرار دارای بود. مجموعه داستان «تابستان همان سال» از آثار برجسته ادبیات معاصر هست که به‌سبب نگاه تند اجتماعی‌اش توقیف گردید. تقوایی نیز سردبیری مجله «هنر و ادبیات جنوب» را بر عهده دارای بود و شناختش از زبان و روایت ادبی، تأثیری عمیق بر ساختار فیلم‌هایش گذاشت. از همین رو، اقتباس در آثار او نه تقلید از ادبیات، بلکه بازآفرینی سینمایی آن قرار دارای بود.

فضاسازی و شخصیت‌پردازی در آثار تقوایی اهمیت ویژه‌ای دارای بود. در «آرامش در حضور دیگران»، خانواده‌ای در حال فروپاشی به استعاره‌ای از جامعه بدل خواهد گردید. در «صادق کرده»، دو نگاه متفاوت به یک حادثه واحد، عمق روانی و اخلاقی شخصیت‌ها را آشکار انجام می‌دهد. در «نفرین»، بحران‌های روحی و عاطفی انسان‌ها در فضایی بسته و مرطوب از جنوب ایران به شکلی شاعرانه و تلخ به تصویر کشیده خواهد گردید. در «ناخدا خورشید»، خشونت و شرافت در کنار هم معنا می‌یابند و در «ای ایران»، تضاد میان قدرت نظامی و صدای مردم، در قالب طنزی گزنده روایت خواهد گردید.

ناصر تقوایی در سکوت رفت، بی‌آن‌که از سینما دل بریده باشد
هدیه تهرانی و خسرو شکیبایی در «کاغذ بی‌خط»

تقوایی بارها در بیان کرد‌وگوهای خود از دشواری کار در فضای سانسور گفته قرار دارای بود و در مراسم تجلیل از خود در خانه هنرمندان ایران اظهار دارای بود: «در جو فرهنگی موجود، نمی‌توان کار خود را کرد.» او حتی در جشنواره فجر، زمانی که برای «کاغذ بی‌خط» جایزه ویژه گرفت، از دریافت آن خودداری کرد و در نامه‌ای نوشت که در خانه‌اش نه جایی برای جوایز دارد و نه پولی برای خرید اتومبیل جایزه‌ای.

ناصر تقوایی هنرمندی قرار دارای بود که میان ادبیات و سینما پلی زد. نگاهش به انسان، صادقانه و بی‌پیرایه قرار دارای بود؛ نگاهی که در قاب‌هایش، در نور جنوب، در چهره ناخدا و در لبخند تلخ دایی‌جان ناپلئون جاودانه ماند. او سینما را می‌فهمید و به قول منوچهر آتشی، «در حد جهانی، تنها سینماگر ایرانی قرار دارای بود که می‌شناختم». با درگذشت او، یکی از آخرین بازماندگان نسل مؤلفان موج نو از میان ما رفت، اما آثارش همچنان زنده‌اند؛ یادگارهایی از هنرمندی که هیچ‌گاه با سازش کنار نیامد و سینما را چون حقیقتی شخصی و انسانی زیست.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه