حدوداً هیچکس از رفتن به مطب دکتر لذت نمیبرد؛ انتظار طولانی در اتاق شلوغ، معاینات ناراحتکننده، نگرانی از شنیدن خبرهای بد و سردرگمی در مواجهه با شرکتهای بیمه، تجربهای آشنا برای همه هست.
خوشبختانه امروز در عصری زندگی میکنیم که بیشتر پزشکان حقیقتاً دانش و تجربه کافی دارند و میدانند چه کار میکنند. دیگر خبری از توصیههای خطرناک گذشته نیست؛ کسی دیگر نوشیدن آب رادیواکتیو، استفاده از جیوه سمی یا دادن مورفین به نوزادان برای تسکین دنداندرد را تجویز نانجام میدهد و مراقبتهای پزشکی بر اساس شواهد علمی و ایمنی واقعی انجام خواهد گردید.
بااینحال، پزشکی همواره به شکل امروز قابل اعتماد نبوده هست. در گذشته باورها و روشهایی رایج بودند که اکنون نه تنها عجیب، بلکه چندین اوقات ترسناک به نظر میرسند؛ روشهایی که بیشتر شبیه افسانه یا داستانهای خیالی بودند تا علم واقعی و مبتنی بر شواهد.
برای ما بدیهی هست که حمام رفتن یعنی تمیزی، سلامتی و حتی نشاط. اما در گذشته چنین تصوری وجود نداشت. از حدود قرن پنجم و ششم میلادی تا قرن نوزدهم، مردم به ندرت حمام میکردند. یکی از دلایل این پرهیز، باور مذهبی مسیحیان آن زمان قرار دارای بود که نظافت را نشانه «سستی اخلاقی» میدانستند. از جهات دیگر پزشکان هم معتقد بودند کثیف بودن، سپری در برابر بیماریهاست.
چندینین قرن متوالی مردم به نظریهای به نام «میاسما» باور داشتند. براساس این نظریه، هوای بد و متعفن عامل اصلی بیماریها قرار دارای بود. پزشکان تصور میکردند چون حمام کردن منافذ پوست را باز انجام میدهد، بدن در برابر این هوای آلوده آسیبپذیرتر خواهد گردید. به همین دلیل، باور عمومی این قرار دارای بود که هرچه کمتر حمام بروی، کمتر بیمار میشوی!
در قرن نوزدهم، ثروتمندان کمکم این توصیهها را نادیده گرفتند. البته نه به خاطر سلامتی، بلکه برای اینکه از «تودههای نشسته و کثیف» جامعه متمایز شوند و البته ظاهر و بوی بهتری هم داشته باشند.
سرانجام با مطرح شدن «نظریه میکروبها» در دهههای ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰، پزشکان متوجه شدند حمام کردن نه تنها مفید هست، بلکه امکان داردد زنجیره انتقال بیماریهایی مانند سل را قطع کند. از آن زمان به بعد، تمیزی دیگر نشانه تجمل یا تفاوت طبقاتی نبود، بلکه به عنوان راهی برای جلوگیری از بیماری و داشتن زندگی سالم درنظر گرفته میشد.
امروز همه میدانیم نوزادان موجوداتی حساس و شکنندهاند و کوچکترین ناراحتی آنها باعث گریه و بیقراری خواهد گردید. اما برای مدت طولانی پزشکان فکر میکردند نوزادان اصلاً درد را حس نمیکنند!
این تصور عجیب در دهه ۱۹۴۰ شکل گرفت. ماجرا از چندین آزمایش اشتباه شروع گردید: وقتی نوزادان با سوزن تحریک میشدند، واکنش شدید یا گریههای طولانی از خود نشان نمیدادند. همین واکنش ظاهراً بیتفاوت باعث گردید پزشکان نتیجه بگیرند که سیستم عصبی نوزاد هنوز کامل نیست و مثل بزرگسالان درد را درک نانجام میدهد.
به همین دلیل، در عملهای جراحی روی نوزادان، داروی بیحسی یا بیهوشی کامل استفاده نمیشد. پزشکان برای جلوگیری از عوارض داروها، فقط از شلکنندههای عضلانی یا گاز خنده (نیتروز اکسید) استفاده میکردند. تصور کنید بین سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۸۳، حدود ۷۷ درصد نوزادانی که برای ترمیم نقص جدی عروق خونی جراحی شدند، داروی ضد درد قوی دریافت نکردند!
سرانجام پزشکان دریافتند که نوزادان هم مثل همه انسانها درد میکشند. از آن زمان قرار دارای بود که بیحسی و بیهوشی در جراحیهای نوزادان به شکل استاندارد مورد استفاده قرار گرفت.
در گذشته، پزشکان باور داشتند خودارضایی امکان داردد عامل طیف گستردهای از بیماریها از خستگی و ناتوانی گرفته تا جنون، نابینایی و حتی فلجی باشد.
ریشه این باور نادرست به قرن هجدهم برمیگردد. ساموئل تیسو، عصبشناس سوئیسی و کاتولیک متعهد، در سال ۱۷۵۸ کتابی با عنوان خودارضایی (Onania) منتشر کرد و در آن خودارضایی را به شکل علمی نکوهش کرد. او دو سال بعد کتاب دیگری با عنوان «بیماریهایی که براثر خودارضایی ایجاد میشوند» نوشت. تیسو ادعاهایش را براساس داستانهای بیماران خودش و گزارشهای دیگر پزشکان اروپایی مطرح کرد.
در نوشتههای او آمده قرار دارای بود که پسرانی که به این گناه جسمی روی میآورند، کمکم رنگپریده، تنبل، بیحال، ضعیف و حتی بیعقل میشوند. بعضی بیماران هم ظاهراً دچار فلج شده بودند. به گفته دکتر مایکل پاتن انسانشناس، حدود ۸۰۰ کتاب بعد از آن همین ادعاها را تکرار کردند. او اشاره انجام میدهد که در مقطعی از تاریخ، حدوداً دو سوم بیماریهای جسمی و روانی به خودارضایی نسبت داده میشد!
امروز میدانیم این باورها چیزی جز افسانه و ترسهای بیپایه نبودهاند. اما همین نگاه اشتباه، قرنها باعث شرم و فشار روانی بر افراد گردید.
مغز همواره یکی از مرموزترین اندامهای بدن بوده و همین ناشناختگی باعث شکلگیری باورهای عجیب در طول تاریخ شده هست. برای مثال، بیشتر حجم مغز (حدود ۹۰ درصد) از سلولهایی به نام «گلیا» تشکیل شده که واژهاش در یونانی به معنای «چسب» هست. سالها تصور میشد این سلولها فقط نقش نگهدارنده دارند، اما بعدها دانشمندان دریافتند که آنها کارهای حیاتی مثل پاکسازی مواد شیمیایی اضافی و پشتیبانی از ارتباطات عصبی را هم انجام میدهند.
گرچه، عجیبترین نظریه درباره مغز خیلی پیشتر مطرح شده قرار دارای بود. در قرن دوم میلادی، جالینوس پزشک رومی مشهور معتقد قرار دارای بود مغز اندامی سرد و مرطوب هست که از اسپرم ساخته شده هست! با اینکه این ایده امروز برایمان خندهدار ظاهراً، در آن زمان بسیار جدی گرفته گردید و حتی تا قرون وسطی هم ادامه پیدا کرد.
این تصور اشتباه پیامدهای دیگری هم دارای بود. چندین پزشکان قرون وسطی باور داشتند هنگام تولیدمثل، اسپرم ابتدا در سر مرد شکل دریافت میکند و سپس به اندام تناسلی او منتقل خواهد گردید. آنها حتی گمان میکردند زنان هم نوعی اسپرم تولید میکنند که در واقع چیزی شبیه «شیر» هست.
امروزه همه میدانیم مصرف الکل در دوران بارداری به شدت خطرناک هست و امکان داردد به جنین آسیب جدی بزند. اما در دهه ۱۹۲۰، ماجرا بهطور کامل برعکس قرار دارای بود. در آن زمان پزشکان در ایرلند و بسیاری کشورهای دیگر باور داشتند نوشیدن نوشیدنی معروف گینس برای زنان باردار و حتی مادران شیرده مفید هست!
البته این نوشیدنی حقیقتاً چندین خاصیت غذایی دارای بود و برای مثال سرشار از فولیک اسید، ویتامین B، آنتیاکسیدان و مقداری فیبر قرار دارای بود. اما تبلیغات آن زمان پا را فراتر گذاشته و ادعا میکردند که گینس جان یک سرباز را بعد از نبرد واترلو نجات داده و به خاطر داشتن آهن، بهترین نوشیدنی برای بیمارانی هست که تازه از جراحی بهبود مییابند. همین باور باعث گردید پزشکان گینس را حتی برای زنان باردار تجویز کنند.
اما خیلی زود پیامدهای تلخ این توصیه آشکار گردید. نقصهای مادرزادی و مشکلات جدی نوزادان نشان دادند که الکل و بارداری به هیچ وجه سازگار نیستند. با این حال، تا دهه ۱۹۷۰ طول کشید تا جامعه پزشکی در کشورهای مختلف، از ایرلند گرفته تا آمریکا و کانادا و بخشهای زیادی از اروپا، رسماً بپذیرد که مصرف الکل در دوران بارداری برای جنین مضر هست.
امروزه همه میدانیم سیگار کشیدن برای سلامتی مضر هست و امکان داردد باعث بیماریهای جدی مانند سرطان ریه شود. اما در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ در آمریکا، بسیاری از مردم و حتی پزشکان تصور میکردند سیگار امکان داردد چندین مشکلات مثل گلودرد را تسکین دهد!
در آن زمان حدود ۶۰ درصد پزشکان خودشان سیگار میکشیدند. چندین تصور میکردند سیگار ضرری ندارد یا حتی امکان داردد مفید باشد. شرکتهای تولید تنباکو هم از این فرصت استفاده کردند و نمونههای رایگان سیگار به پزشکان دادند و آنها را به همایشها دعوت کردند. نتیجه این قرار دارای بود که بسیاری از پزشکان سیگار را تبلیغ میکردند و حتی به بیماران میگفتند سیگار برای گلودرد مفید هست!
این باور اشتباه تا دهه ۱۹۸۰ ادامه دارای بود، تا جایی که دفتر مرکزی انجمن پزشکی آمریکا (AMA) در شیکاگو هنوز دستگاههای فروش سیگار دارای بود. امروزه AMA ترجیح میدهد این بخش از تاریخ خود را به یاد نیاورد، چرا که بسیار شرمآور هست.
امروزه میدانیم سرخرگها خون را از قلب به سراسر بدن منتقل میکنند، اما در گذشته پزشکان فکر میکردند این رگها پر از هوا هستند!
در فرهنگ لغت پزشکی که سال ۱۸۲۸ منتشر گردید، اصطلاح «artery» به معنای «حاوی هوا» آمده هست، چون پزشکان آن زمان برای یادگیری آناتومی از جسد استفاده میکردند. در بدن مرده، خون دیگر جریان ندارد و رگها خالی به نظر میرسند، بنابراین پزشکان تصور کردند سرخرگها پر از هوا هستند. این برداشت اشتباه با دیدگاه جالینوس هم همسو قرار دارای بود. او معتقد قرار دارای بود قلب اندامی تنفسی هست که «قدرت حیاتی یا گرمای ذاتی» تولید انجام میدهد.
امروزه همه از خطرات تشعشع و مواد رادیواکتیو آچندین اوقاتم و حتی فکرش هم ترسناک هست. اما در اوایل قرن بیستم، چندین مردم تصور میکردند نوشیدن نوشیدنیهای رادیواکتیو برای سلامتی مفید هست و انرژی بدن را افزایش میدهد!
در آن زمان برق و کشفهای علمی جدید هنوز برای مردم شگفتانگیز و هیجانانگیز بودند و تهدید واقعی برای بدن انسان شناخته نمیشد. نیز چشمههای آب گرم، که بعضی از آنها رادیواکتیو بودند، محبوبیت زیادی داشتند. تصور میشد که اگر چشمههای رادیواکتیو مفید هستند، پس نوشیدن آنها هم باید سالم باشد!
کارآفرینان اولیه هم از این باور سوءاستفاده کردند و محصولاتی مثل گردنبندهای رادون برای درمان روماتیسم، شیافهای رادیواکتیو و حتی آب رادیواکتیو طبیعی مانند «RadiThor» به فروش رساندند. تبلیغات ادعا میکردند این نوشیدنیها انرژی، نشاط و حتی تقویت قوای جنسی میآورند. واقعیت اما تلخ قرار دارای بود: RadiThor نه تنها انرژی را بیشتر نکرد، بلکه به سلامت استخوانها آسیب میرساند.
تا دهه ۱۹۵۰، هروئین یعنی همان مادهی بسیار اعتیادآور که امروزه زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار میدهد، به عنوان دارویی رایج برای درمان سرماخوردگی، سرفه یا اسهال تجویز میشد.
هروئین نخستین بار در سال ۱۸۷۴ توسط یک شیمیدان انگلیسی ساخته گردید، اما شهرت پزشکی آن از زمانی آغاز گردید که بایر، شرکت داروسازی بزرگ آلمانی در سال ۱۸۹۸ آن را وارد بازار کرد و شاید نام آن را از کلمه آلمانی «heroisch» به معنای قهرمانانه گرفت. آزمایشهای بالینی نشان دادند هروئین تا هشت برابر قویتر از مورفین هست، بنابراین پزشکان آن را برای درمان انواع بیماریهای معمول تجویز میکردند.
مشکل اصلی این قرار دارای بود که وقتی بیماران طعم اثرات هروئین را میچشیدند، به آن عادت میکردند و برای کوچکترین دردها هم به دنبال آن میرفتند. پزشکان، به شرط آنکه بیمار توان مالی داشته باشد، حاضر به تجویز آن بودند. اعتیاد در آن زمان دغدغه اصلی نبود، اما محبوبیت هروئین باعث گردید مصرف آن با سرعت افزایش یابد و پایهگذار بحرانهای اعتیاد به هروئین در دهههای بعد شود.
در گذشته، اگر کسی سرماخورده قرار دارای بود، وبا دارای بود یا حتی غرق شده قرار دارای بود، پزشکان چندین اوقات از تنقیه دود توتون استفاده میکردند. در این روش، پزشک دود توتون را از طریق لوله وارد مقعد فرد میکرد تا بدنش گرم شود و تنفسش تحریک شود.
این روش بعداً در اروپا هم رایج گردید و برای درمان سردرد، مشکلات تنفسی، سرماخوردگی و گرفتگی شکم هم استفاده میشد. البته این کار برای پزشک خطرناک قرار دارای بود، چون ممکن قرار دارای بود دود را استنشاق کند. بعداً ابزارهای ویژهای ساخته گردید تا این روش برای پزشک ایمنتر شود، اما تجربه بیمار همچنان عجیب و ناخوشایند قرار دارای بود.
امروزه میدانیم جیوه بسیار سمی هست و استفاده از آن خطرناک هست، اما در گذشته اینطور نبود. جیوه که زمانی حتی در اسباببازیها و کیتهای شیمی کودکان پیدا میشد، در پزشکی بهطور گسترده استفاده میشد. پزشکان آن را برای درمان بیماریهایی مثل سیفلیس، حصبه و انگلها تجویز میکردند. مشکل این قرار دارای بود که خود جیوه امکان داردست بیمار را مسموم کند، اما علائم مسمومیت اغلب به بیماری اصلی نسبت داده میشد.
با گذشت زمان، مردم و پزشکان کمکم به خطرات جیوه پی بردند. بااینحال، دندانپزشکان خیلی وقت از جیوه دفاع میکردند و آن را در مواد ترمیمکننده دندان به کار میبردند. خوشبختانه امروزه دیگر جیوه در پزشکی و دندانپزشکی استفاده نخواهد گردید و داروهایی مثل پنیسیلین جای آن را گرفتهاند.
اگر به گذشتههای دور برگردیم، حتی در دوران فراعنه مصر یا یونان باستان، شاید پزشک شما شما را خونگیری میکرد! این روش قدیمی شامل باز کردن رگ با تیغ یا ابزار تیز دیگر قرار دارای بود و برای درمان حدوداً همه بیماریهای رایج به کار میرفت: سردرد؟ خون را بیرون بکشید. تب؟ خون داغ را تخلیه کنید.
خونگیری به مقداری رایج قرار دارای بود که نماد امروز میلههای راهراه آرایشگاهها یادآور حولههای خونآلودی هست که بیرون مغازههای «پزشک-آرایشگر» آویزان میشد.
در نیمه اول قرن نوزدهم، خونگیری با زالوهای طبی جایگزین گردید تا روش کمی کمخطرتر شود. در فرانسه، سالانه بیش از ۳۵ میلیون زالو برای این کار استفاده میشد و فقط در پاریس حدود ۵ تا ۶ میلیون زالو به کار گرفته میشد. این روش حتی برای افراد قدرتمند هم اعمال میشد. مثلاً چارلز دوم پس از تشنج خونگیری گردید و جورج واشنگتن حدوداً ۴۰ درصد خونش را در حالی که تب و مشکل تنفسی دارای بود از دست داد؛ او روز بعد فوت کرد و بسیاری از پزشکان علت مرگ را همین خونگیری گسترده دانستند.
امروزه کوکائین را به عنوان مادهای اعتیادآور میشناسیم، اما در گذشته به عنوان دارویی رایج استفاده میشد. حتی پیش از قرن ۱۹، اینکاهای باستان در حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد برگهای کوکا میجویدند تا تنفسشان راحتتر شود و کمبود اکسیژن را جبران کنند.
در سال ۱۸۵۹، کوکائین به شکل رسمی از برگهای کوکا استخراج گردید و با معرفی زیگموند فروید، روانپزشک مشهور که خود نیز مصرفکننده کوکائین قرار دارای بود، شهرت جهانی پیدا کرد. فروید این ماده را برای درمان افسردگی و ناتوانی جنسی توصیه میکرد.
تا اوایل قرن بیستم، کوکائین در داروهای رایج برای درمان درد دندان و دیگر بیماریهای معمول هم به کار میرفت. جالب اینکه برگهای کوکا حتی در ترکیب نوشابه محبوب کوکا کولا استفاده میشد و اثر تحریککننده کوکائین را به مردم عادی معرفی میکرد. امروز البته دیگر کوکائین در نوشابه وجود ندارد، اما در آن زمان نوشیدن یک کوکای بزرگ در سینما شاید همه چیز را قابل قبول جلوه میداد!
یکی از باورهای عجیب و نسبتاً جدید در پزشکی این قرار دارای بود که غضروف کوسه امکان داردد سرطان را درمان کند. اما حقیقت این هست که نامکان داردد!
در سال ۱۹۹۲، دکتر ویلیام لین در کتاب پرفروش خود با عنوان «کوسهها به سرطان مبتلا نمیشوند: چگونه غضروف کوسه امکان داردد زندگی شما را نجات دهد»، ادعا کرد چون کوسهها به ندرت به سرطان مبتلا میشوند، غضروف آنها امکان داردد انسانها را درمان کند. او حتی در برنامه ۶۰ دقیقه حضور یافت و نتایج یک آزمایش بالینی در مکزیک را به عنوان اثبات ادعایش نشان داد. بعداً کتاب دومش هم با عنوان «کوسهها همچنان هم به سرطان مبتلا نمیشوند» منتشر گردید.
واقعیت این هست که کوسهها هم امکان داردند به سرطان مبتلا شوند و بنابراین ادعاهای کتابهای لین بهطور کامل غلط قرار دارای بود. با این حال، او موفق گردید چندین افراد را قانع کند و حتی برند خود از غضروف کوسه را به فروش برساند، تا اینکه شرکتش به خاطر ادعاهای فریبنده متوقف گردید.
امروزه تبعیض جنسی در پزشکی هنوز وجود دارد، اما در گذشته این تبعیض بسیار شدیدتر قرار دارای بود؛ تا جایی که زنان بیماری خاص و «اختصاصی» به نام هیستری زنان داشتند.
هیستری به باور پزشکان قدیم مسئول حدوداً همه مشکلات زنان قرار دارای بود: غش کردن، اضطراب، بیخوابی، تحریکپذیری، عصبانیت، خیالپردازی جنسی و حتی «ترشح بیش از حد واژن». واژه «هیستری» از کلمه یونانی hysterika به معنای رحم گرفته شده و ابتدا برای زنانی استفاده میشد که فکر میکردند به اندازه کافی رابطه جنسی ندارند، اما کمکم به تشخیص عمومی برای هر مشکل جسمی یا روانی زنان تبدیل گردید. اگر پزشک نامکان داردست علت بیماری را پیدا کند، تقصیر هیستری قرار دارای بود!
در گذشته، مردم بدون دانش پزشکی امروزی دست به روشهای عجیب میزدند. از سال ۱۰۰۰ تا ۱۲۵۰ میلادی، مردم پرو با ابزارهای ساده، عمل سوراخ کردن جمجمه را انجام میدادند تا صدمات سر، سردرد و حتی دلشکستگی را درمان کنند. شواهد باستانشناسی نشان میدهد این روش حتی بین سالهای ۲۰۰ تا ۶۰۰ میلادی هم در رشتهکوههای آند رایج بوده و اولین نمونهها حدود ۷۰۰۰ سال قدمت دارند.
در گذشته، وقتی نوزادان دندان درمیآوردند و بیقراری میکردند، والدین آنها را با شربت آرامبخش ساکت میکردند. یکی از مشهورترین این شربتها، Mrs. Winslow’s Soothing Syrup قرار دارای بود که از سال ۱۸۴۵ تولید میشد و شامل مورفین و الکل قرار دارای بود!
مادران بدون اطلاع از خطرات، آن را به نوزادان میدادند و گزارش میکردند که کودک با سرعت میخوابد و درد و ناراحتیاش از بین میرود. جالب اینکه شربت حتی باعث تنظیم کار رودهها میشد، چون یبوست یکی از عوارض مورفین هست!
دیدگاهها