سرنوشت برنامه هسته‌ای ایران پس از توافق غزه | تکیه تهران بر روسیه و چین برای کند کردن تیغ تیز تحریم
کد خبر : ۸۱۲۳۷۲
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۵
-
زمان : ۰۷:۵۵
|
دسته بندی: اسلایدر

سرنوشت برنامه هسته‌ای ایران پس از توافق غزه | تکیه تهران بر روسیه و چین برای کند کردن تیغ تیز تحریم

پول و تجارت: هر بار که چارچوب تحریم‌ها دوباره برقرار خواهد گردید، انگیزه‌ مصالحه در هر دو طرف کمتر خواهد گردید.

به گزارش پول و تجارت به نقل از اکوایران، ظاهراً مسیر هسته‌ای کنونی جمهوری اسلامی ایران بیش‌تر شبیه حرکتی محتاطانه و آرام در مسیری آشناست تا جهشی به سوی ناشناخته‌ها؛ مجموعه‌ای از گام‌های تاکتیکی و قابل بازگشت که هدفشان خریدن زمان هست، نه تغییر بنیادی پروژه.

کاهش تمایل به مصالحه 

به نوشته الکس وطن‌خواه، مدیر اندیشکده خاورمیانه، در تی‌آر‌تی، در نیویورک، مقام‌های ایرانی بی‌سر و صدا بررسی کردند که آیا امکان دارد، اگر مذاکرات بر سر ذخایر غنی‌شده‌ی ۶۰ درصدی ایران پیشرفت کند، درباره‌ تعویق کوتاه‌مدت در بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل موسوم به «اسنپ‌بک» در حاشیه‌ نشست مجمع عمومی به توافق رسید. این پیشنهاد شامل مهلت ۴۵ روزه و حتی تماس مستقیم با طرف‌های آمریکایی قرار دارای بود، اما به نتیجه نرسید؛ مهلت تمام گردید، جلسه برگزار نشد، و تحریم‌های سازمان ملل مطابق برنامه همراه با تحریم‌های تکمیلی از سوی واشنگتن و پایتخت‌های متحد آن دوباره برقرار شدند.

از دید آمریکا و اروپا، همان چارچوب‌های قدیمی هنوز ضروری تلقی می‌شوند: یعنی غنی‌سازی صفر، محدودیت قابل اعتماد در حوزه‌ موشکی، و کنترل بر تأمین مالی متحدان منطقه‌ای. اما در تهران، همین خواسته‌ها به عنوان مطالبات تحمیلی خارجی و از این رو فاقد مشروعیت شناخته می‌شوند. سازوکار حقوقی «اسنپ‌بک» شامل بازگشت محدودیت‌ها بر تسلیحات، موشک‌ها، سفر و دارایی‌ها، به‌تنهایی سخت‌گیرانه هست، اما بُرنده‌ترین اثرش سیاسی هست. هر بار که چارچوب تحریم‌ها دوباره برقرار خواهد گردید، انگیزه‌ مصالحه در هر دو طرف کمتر خواهد گردید و جناح‌هایی که به دیپلماسی بدبین‌اند، مدعی می‌شوند که حق با آن‌ها بوده هست.

میان تحریم و حمله

در سطح منطقه، اسرائیل همچنان احتمال حملات بیشتر علیه ایران را مطرح انجام می‌دهد، در حالی که پایتخت‌های خلیج فارس خود را برای درگیری‌های پراکنده و چرخه‌ خسته‌کننده‌ی حملات و تلافی‌ها آماده می‌کنند. در داخل ایران، تحریم‌های تازه بر بازار و نرخ ارز اثر گذاشته، اما مقام‌ها بر تاب‌آوری تأکید دارند و می‌گویند تصمیم‌های هسته‌ای همچنان در شورای عالی امنیت ملی گرفته خواهد گردید.

در این چارچوب، چشم‌اندازهای محتمل چندان بلندپروازانه نیستند: یا بحرانی کنترل‌شده در آستانه‌ جنگ، یا توافقی محدود و زمان‌دار که در آن ایران در برابر تعلیق هدفمند اجرای چندین تحریم‌ها و دریافت تخفیف اقتصادی محدود، سطح غنی‌سازی را متوقف کرده و دسترسی گسترده‌ بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از سر دریافت می‌کند. بر اساس ارزیابی آژانس، تا اواسط ژوئن، بازرسان ذخایر ۶۰ درصدی ایران را حدود ۴۴۱ کیلوگرم برآورد کردند؛ رقمی که مایه نگرانی غرب هست، زیرا راستی‌آزمایی میدانی از تابستان گذشته به خاطر حملات به تأسیسات هسته‌ای تقریباً متوقف شده هست.

آنچه هرگونه توافق بالقوه را محدود انجام می‌دهد، فقط ابزار فشار نیست، بلکه مرجع تصمیم‌گیری هست. برخلاف پیش‌بینی‌های پس از جنگ دوازده‌روزه با اسرائیل، نهادهای عالی همچنان تصمیم می‌گیرند که چه زمانی روزنه‌ای باز شود و چه زمانی بسته. هرگونه امتیازدهی چه برای بازگرداندن دسترسی آژانس یا حمایت از آتش‌بس، از سوی اطرافیان با عنوان «عقلانیت انقلابی» توجیه خواهد گردید، نه عقب‌نشینی.

به‌همین ترتیب، عباس عراقچی وزیر خارجه نیز تأکید کرده هر چارچوب بازرسی تازه‌ای منوط به تصویب شورای عالی امنیت ملی هست و روشن ساخته که از آن‌جا که اسنپ‌بک فعال شده، این ترتیبات تعلیق شده‌اند تا زمانی که تهران تصمیم بگیرد شرایط برای احیای آن‌ها مناسب هست.

دیپلماسی محتاط، قدرت محدود

مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، با لحنی عمل‌گرا سخن بیان می‌کند. وعده‌ انضباط اقتصادی و فرهنگی در داخل و گام‌های سنجیده در خارج را می‌دهد، اما مدام بر گزاره‌ اصلی نظام تأکید انجام می‌دهد: «هیچ چیز برخلاف هدایت رهبری پیش نمی‌رود.» در مقابل، مقام‌های غربی اصرار دارند که بدون بازرسی‌های میدانی فعال و محدودیت سخت بر سطح غنی‌سازی، بحران فقط ادامه می‌یابد و دوباره تکرار خواهد گردید. برای درک اینکه چرا تهران همچنان تلاش انجام می‌دهد راهی پیدا کند، در حالی‌که شروط حداکثری را رد انجام می‌دهد، باید به همان استدلال آشنای درون حاکمیت گوش داد، استدلالی که از سال‌ها پیش تکرار خواهد گردید: «تسلیم نه، مدیریت بحران تا زمان مناسب.»

عبدالرضا فرجی‌راد، در بیان کرد‌وگو با فرارو استدلال کرد که اسرائیل نفوذ گسترده‌ای بر موضوع هسته‌ای ایران و آمریکا، و حتی بر سیاست اروپا دارد. او تأکید کرد که به همین دلیل، دیپلماسی نمی‌شود در دوره‌های دشوار «غیرفعال» شود و باید ارتباط‌های محتاطانه با واشنگتن حفظ شود تا درها کاملاً بسته نشوند.

هدف از نقل این دیدگاه، دعوت خواننده به پذیرش آن نیست، بلکه نشان دادن نوعی منطق هست، ترکیبی از حس احتیاط که مبنای تمایل تهران به تماس‌های آرام و غیرعلنی هست؛ تماس‌هایی که ظاهری از تسلیم به همراه ندارند اما فضایی برای مانور سیاسی باقی می‌گذارند.

در آن سوی آب‌ها، رویکرد غربی صریح و در مسیر خود خطی هست. وقتی غنی‌سازی به سطحی بی‌سابقه می‌رسد و وقتی بازرسان قادر به راستی‌آزمایی مؤثر نیستند، تنها راه مؤثر، مذاکرات مستقیم و معنادار هست. مقام‌های اروپایی نیز می‌گویند «اسنپ‌بک» هرگز گزینه‌ ترجیحی آنان نبوده و در دیپلماسی باید باز بماند، چرا که بحران هسته‌ای ایران راه‌حل نظامی ندارد؛ راه‌حلی که سرانجام همان خطراتی را بازتولید انجام می‌دهد که قرار قرار دارای بود از بین ببرد.

غزه؛ مرکز تنش‌های منطقه‌ای

هم‌اکنون، پس از آن‌که حماس آخرین گروگان‌های زنده را آزاد کرد و اسرائیل حدود ۲۰۰۰ زندانی فلسطینی را رها کرد، آتش‌بسی شکننده برقرار هست. با این حال، تنش‌ها ادامه دارند. حماس چندین جسد دیگر از گروگان‌های کشته‌شده را تحویل داده، اما بسیاری همچنان مفقودند. ایران که در نشست آتش‌بس در مصر حضور نداشت، اقدامات اسرائیل را به‌شدت محکوم کرد و از تضمین‌کنندگان خواست مفاد آتش‌بس را اجرا کنند.

وزارت خارجه ایران پس از مدتی سکوت، بیانیه‌ای محتاطانه صادر کرد که هر ابتکاری را که منجر به توقف جنایات، تسهیل کمک‌رسانی و بازسازی، خروج نیروهای اشغالگر و تأکید بر حق تعیین سرنوشت فلسطینی‌ها شود، مورد استقبال قرار می‌دهد.

در مقابل، رسانه‌های وابسته به نهادهای امنیتی ایران، مفاد مربوط به خلع سلاح یا کنار گذاشتن حماس را به‌شدت مورد حمله قرار دادند. نتیجه، همان دوگانگی آشناست: واشنگتن از «پیشرفت» سخن بیان می‌کند، تهران از برچسب «تخریبگر» پرهیز انجام می‌دهد، و هر دو برای فصل بعدی اهرم خود را حفظ می‌کنند.

برخورد لفاظی و افزایش اصطکاک

پس از آن‌که دونالد ترامپ هشدار داد آمریکا «زیاد منتظر نخواهد ماند» تا در صورت ازسرگیری فعالیت‌های هسته‌ای ایران دوباره حمله کند، وزارت خارجه ایران پاسخ داد که این لحن به‌منزله‌ اعتراف به غیرقانونی بودن اقدامات واشنگتن هست و اعلام کرد تهران قصد مذاکره تحت تهدید را ندارد.

چنین مواضعی باعث صلابت بیشتر جناح‌های تندرو در تهران خواهد گردید و همزمان فضای مانور برای تکنوکرات‌هایی که می‌کوشند مسیر ارتباط با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا میانجی‌های منطقه‌ای را باز نگه دارند، محدودترمی‌شود.

بازآرایی آرام برای رقابتی طولانی

البته هیچ‌کدام از این تحولات در خلأ استراتژیک رخ نمی‌دهد. در تهران، نشانه‌هایی از سازماندهی آرام برای رقابتی طولانی‌مدت، نه توافقی نهایی، دیده خواهد گردید. یک شورای دفاع در دوران جنگ زیرمجموعه‌ی شورای عالی امنیت ملی، مأمور شده تا شکاف میان ارتش و سپاه پاسداران را کاهش دهد، عملیات مشترک را سرعت بخشد، و درس‌هایی از حملات اخیر که ضعف‌هایی در پدافند هوایی و فرماندهی آشکار کردند، بگیرد. حامیان تغییر در دکترین نظامی خواستار پراکندگی واقعی نیروها، دفاع غیرفعال، و کنترل عملیاتی دقیق‌تر هستند، در حالی‌که منتقدان هشدار می‌دهند اگر تفویض اختیار واقعی صورت نگیرد، این ساختارها صرفاً جنبه‌ی نمادین خواهند دارای بود.

و سرانجام روشن هست که: اگر تأسیسات حساس را بیش از حد سریع بازسازی کنی، دوباره هدف حمله قرار دریافت می‌کند. رویکردی واقع‌گرایانه باید در اولویت، بر وقفه‌های قابل راستی‌آزمایی در بازرسی‌ها و حسابرسی دقیق مواد هسته‌ای متمرکز شود، در حالی که هم‌زمان بر وظایف آرام‌تر اما حیاتی مانند پراکندگی تأسیسات و مقاوم‌سازی زیرساخت‌ها تمرکز کند. چنین اقداماتی شاید به اندازه‌ «توافقی بزرگ» نمایشی نباشند، اما در شرایط تحریم و بازگشت تحریم‌های اسنپ‌بک عملی‌تر و واقع‌بینانه‌ترند.

در عرصه‌ خارجی، ایران همچنان بر استراتژی آشنای تکیه بر روسیه و به‌ویژه چین حساب باز کرده هست، با این امید که آن دو بتوانند تیزترین لبه‌های فشار غرب را کند کنند. مسکو می‌تواند در سازمان ملل در نیویورک رویه‌ای فراهم کند و به مقداری پوشش سیاسی بدهد؛ اما نه می‌تواند شبکه‌های دلاری را دوباره باز کند، نه بیمه‌ها را احیا کند، و نه اگر به زیان منافع خودش تمام شود، اسرائیل را مهار کند.

پکن از نظر مقیاس و ساختار متفاوت هست: خرید نفت ایران را از مسیرهای غیردلاری سامان می‌دهد و از این طریق بخشی از درآمد ایران را حفظ انجام می‌دهد، اما در عین حال منافع اقتصادی بسیار بزرگ‌تری با کشورهای خلیج فارس و اسرائیل دارد، و حاضر نیست نظام مالی پیچیده‌ای را تأمین کند که برای رفع واقعی فشارها ضروری هست.

از نگاه تصمیم‌گیران در واشنگتن و بروکسل، دقیقاً همین نکته اهمیت دارد: بیشترین قدرت «اسنپ‌بک» نه در ابزار اقتصادی، بلکه در اثر مشروعیت آن بر بانک‌ها، کشتیرانی‌ها و شرکت‌های بیمه‌ی محتاط نهفته هست، نهادهایی که با بازگشت اقتدار سازمان ملل، عملاً دسترسی ایران را کاهش می‌دهند، حتی اگر مسکو و پکن به‌صورت علنی با این تدابیر مخالفت کنند.

تهران، اسنپ‌بک را ابزاری برای اجبار خارجی می‌داند و بنابراین گام‌های قابل بازگشت را ترجیح می‌دهد؛ در مقابل، واشنگتن همان گام‌ها را ناکافی می‌بیند مگر آنکه همراه با محدودیت‌های قابل راستی‌آزمایی باشد که از ساخت بمب جلوگیری کند و منطق حملات مکرر را کاهش دهد. میان این دو منطق، تنها فضایی که می‌تواند به دوام واقعی منجر شود شکل دریافت می‌کند، جایی که ایران در ازای زمان و تخفیف هدفمند، زمان و شفافیت می‌دهد و غرب در ازای محدودیت‌هایی که قابل اندازه‌گیری، راستی‌آزمایی و تداوم باشند، تعلیق موقت تحریم‌ها را می‌دهد.

در غیاب چنین هماهنگی‌ای، وضعیت تعادل پرهزینه‌ای خواهد قرار دارای بود: تحریم‌ها رشد اقتصادی را فرسوده می‌کنند، حملات متناوب بازدارندگی را از نو تنظیم می‌کنند، و نظام‌های سیاسی هر دو طرف، سرسختی را پیش می‌گیرند نه مصالحه را. بنابراین، تداوم و نه تحول، رخ خواهد داد. و این چرخه ادامه خواهد دارای بود تا زمانی که فشار، خطر یا فرصت تازه‌ای دو طرف را به اتخاذ رویکردی متفاوت وادارد.

 

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه