به گزارش پول و تجارت، «چرا نوبل اقتصاد به نوآوری تعلق گرفت؟» این سوالی هست که هفته نامه تجارت روز آتی در شماره جدید خود به آن پاسخ داده هست.
محمد طاهری، سردبیر هفته نامه تجارت فردادر سرمقاله این شماره نوشت؛
اگر جایزه نوبل «سایمون کوزنتس» را بهدلیل تفسیر تجربیاش از مبحث «رشد اقتصادی» در نظر بگیریم، تا امروز دستکم 9 اقتصاددان بهخاطر پژوهش در این حوزه برنده جایزه نوبل اقتصاد شدهاند. نقش این اقتصاددانان در تبیین ادبیات رشد و سیاستگذاری مرتبط با آن در بسیاری از کشورها مهم و اثرگذار بوده هست.
پس از «سایمون کوزنتس»، «رابرت سولو» برای تبیین رابطه میان سرمایه، نیروی کار و پیشرفت فناوری، این جایزه را دریافت کرد. «داگلاس نورث» بهدلیل بررسی نقش نهادها در رشد اقتصاد و «رابرت لوکاس» برای بسط نظریه انتظارات عقلانی و اثر آن بر مدلهای رشد، برنده نوبل شدند. «پل رومر» بهخاطر بسط و توسعه نظریه رشد درونزا و تأکید بر نقش نوآوری و دانش در رشد اقتصاد و «ویلیام نوردهاوس» برای تلفیق تحلیلهای رشد با تغییرات اقلیمی مفتخر به دریافت این جایزه شدند.
چندین روز پیش نیز «فیلیپ آگیون»، «پیتر هویت» و «جوئل موکر» سه نظریهپرداز برجسته رشد، برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۵ شدند. یافتههای آگیون و هویت نشان میدهد که نوآوری چگونه از طریق نوسازی فناوری، تشدید رقابت و افزایش بهرهوری، موتور اصلی رشد پایدار هست. موکر نیز یادآور خواهد گردید که رشد اقتصاد تنها به سرمایه و فناوری وابسته نیست، بلکه به فرهنگی نیاز دارد که در آن دانش تجربی، رقابت ایدهها و پذیرش شکست ارزشمند شمرده شود.
اما پرسشی که این هفته در تجارتفردا سعی کردهایم به آن پاسخ دهیم این است؛ حال که مبحث رشد تا این اندازه اهمیت آکادمیک دارد، اقتصاد ایران تا چه اندازه از یافتههای دانشمندان این حوزه بهره برده است؟
اقتصاددانانی که در ارتباط با مبحث رشد، برنده جایزه نوبل شدهاند بر عواملی مانند پیشرفت فناوری، نوآوری، نهادها و تخریب خلاقانه تأکید کردهاند که رشد پایدار را ممکن انجام میدهد. با این حال شواهد متقن نشان میدهد که اقتصاد ایران بهره قابل توجهی از این دستاوردهای علمی نداشته هست.
مدل رشد سولو نشان داد که نه انباشت سرمایه که پیشرفت فناوری، عامل اصلی رشد بلندمدت هست. با وجود این، شواهد نشان میدهد که در کشور ما از ظرفیت نوآوری و ارتقای فناوری برای به حرکت در آوردن اقتصاد استفاده نمیشود و ایران به خاطر انرژی ارزان و فشار تحریمها به بهشت فناوریهای فرسوده و آلوده کننده محیط زیست تبدیل شده هست.
در مرحله بعد، پل رومر بر نقش دانش و رشد درونزا تأکید دارای بود، اما رتبه نازل نوآوری ایران در میان کشورهای جهان و تداوم مهاجرت متخصصان، نشان میدهد احترام سیاستمداران ما به نیروهای خلاق جامعه اندک بوده هست. هرچند استارتآپها و بنگاههای نوآور در تحرک اقتصاد ایران نقش دارند اما موانعی همچون تحریمها، تهدیدها، انحصارها، نااطمینانیها و محدودیتهای مالی و فیلترینگ مانع گسترش این اکوسیستم شدهاند.
نوردهاوس بر پیوند رشد اقتصاد با پایداری محیطزیست تأکید کرد؛ در حالیکه در کشور ما حتی تأمین آب آشامیدنی و هوای پاک نیز به دشواری صورت دریافت میکند و اقتصاد ما وجود با ناترازیهای بحرانآفرین در زمینه آب و انرژی، از این دیدگاه بهرهای نبرده هست. داگلاس نورث نیز بر اهمیت و نقش نهادهای کارآمد در تحرک اقتصادها تأکید دارای بود، اما اقتصاد ایران، بیبهره از نهادها، گرفتار ناکارآمدی، فساد اداری و بیثباتی در حقوق مالکیت شده که مانع تحقق آموزههای داگلاس نورث شده هست.
برندگان نوبل امسال نیز بر تخریب خلاقانه و فرهنگ رشد تأکید دارند. در کشور ما اما صنایع دولتی و شبهدولتی با حمایتهای گسترده، مانع ورود رقبای نوآور میشوند؛ در حالیکه در مدل تخریب خلاقانه، بنگاههای ناکارآمد باید جای خود را به بنگاههای کارآمدتر و نوآور بدهند.
نیز، عدهای صاحب قدرت اقتصادی و سیاسی به خاطر نفع گروهی خود و به هزینه عدم پیشرفت کل جامعه، همه منافذ خلاقیت و نوآوری را مسدود کردهاند و نفعشان در این هست که اقتصاد بسته بماند و آزادی عمل عاملان اقتصادی هرگز محقق نشود.
به این ترتیب اقتصاد ما بهدلیل نفوذ گروههای ذینفع، فساد گسترده، ساختار ناکارآمد، استمرار تحریمها و نااطمینانی زیاد، نه تنها در مسیری که متخصصان رشد ترسیم کردهاند حرکت نمیکند که بر خلاف جهت آن گام بر میدارد. نرخ رشد پایینتر از میانگین جهانی و گسترش روزافزون بیکاری و فقر در کشور ما نشان میدهد که مسیر رشد مستمر و پایدار هنوز هموار نشده هست.
نوبل 2025 که در حقیقت تئوری حرکت کشورها در عصر جدید هست، میتواند تلنگری به سیاستمداران ایرانی باشد تا از سیاستهای منسوخ و ناکارآمد فاصله بگیرند و با برداشتن انحصارها به نیروهای جوان و با انگیزه اجازه دهند تا با نوآوری و خلاقیت، جامعه و اقتصاد را از تله ورشکستگی و فقر روز افزون نجات دهند.
دیدگاهها