رازهای تلخ سرمربی تیم ملی زنان؛ رنج هایی که نتوانستند جلوی قهرمانی مرضیه جعفری را بگیرند!
کد خبر : ۸۱۲۴۹۱
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۵
-
زمان : ۱۳:۳۵
|
دسته بندی: اسلایدر

رازهای تلخ سرمربی تیم ملی زنان؛ رنج هایی که نتوانستند جلوی قهرمانی مرضیه جعفری را بگیرند!

پول و تجارت: ‌ وقتی تیم ملی زنان ایران مقابل اردن قرار گرفت انگار همه آنها که قصه‌ی پرغصه‌ی زندگی خانم سرمربی را می‌دانستند کنار او ایستادند، دل به دلش گره زدند برای مچ انداختن با تلخی‌های روزگار و معجزه شکل گرفت.

به گزارش پول و تجارت به نقل از عصرایران، از دیشب که تیم ملی زنان ایران در یک بازی دراماتیک به مرحله نهایی جام ملت‌ها صعود کرد بیش از نمایش پرشور بازیکنان و شادی دلنشین‌شان با پرچم ایران، چهره سرمربی تیم مرضیه جعفری پیش چشمم می‌آید. زنی که شمایل واقعی رنج و گنج هست!

او دختری هست که در زلزله بم بسیاری از دوستان و عزیزان و همبازی‌هایش را از دست داد، مادری هست که پسر نوجوانش را به خاطر عارضه قلبی از دست داد و خواهری هست که هنوز قلبش از غمِ فقدان پسر جریجه‌دار قرار دارای بود که برادر جوانش را هم از دست داد. اگر فکر می کنید روزگار به همین کفایت کرد هنوز خبر ندارید که گلیم بخت این زن را انگار با تار و پود رنج بافته بودند که هر بار در فوتبال جامی به دست می‌آورد هنوز لبخند روی لبش شکل نگرفته قرار دارای بود سوگی از راه می‌رسید و آخرین آن هم از دست دادن ملیکا قرار دارای بود، دختر ملی‌پوشی که در سانحه رانندگی زمین را به مقصد آسمان ترک کرد!

این همه غم برای در هم شکستن کوه هم کافیست چه رسد به دختر لاغر اندام کرمانی. اما او نماد کسانی هست که «غم بزرگ را به کار بزرگ» تبدیل می‌کنند.

او برای ادامه ندادن، اندازه کافی بهانه دارای بود، برای دست شستن از گلاویز شدن با زندگی که زورش حسابی زیاد هست. برای سپر انداختن، برای بالا بردن دست‌ها به نشانه تسلیم. داس فلک برای درو کردن، یاس همواره تیز هست اما مرضیه جعفری فراتر از یک مربی ورزشی به نمادی برای تسلیم نشدن تبدیل شده هست و هر کس گوشه‌ای از قصه زندگی‌اش - تازه آن چیزی که عیان شده- را بداند مقابلش به نشان احترام سر تسلیم فرود می‌آورد.

‌ وقتی تیم ملی زنان ایران مقابل اردن قرار گرفت انگار همه آنها که قصه‌ی پرغصه‌ی زندگی خانم سرمربی را می‌دانستند کنار او ایستادند، دل به دلش گره زدند برای مچ انداختن با تلخی‌های روزگار و معجزه شکل گرفت. ایران 2-1 اردن را در خانه شکست داد و در روزهای غم‌آلود این سرزمین جشنی بر پا گردید، زهرا قنبری هم که «دی جی» تیم شده قرار دارای بود چه ترانه‌ای را هنگام بازگشت تیم صعود کرده به هتل انتخاب کرد: «ایران! فدای اشک و خنده‌ی تو ...»

این نوشتار در انکار تلاش و سخت‌کوشی سایر اعضای کادر فنی یا مربیان ادوار تیم ملی زنان نیست، قدردان زحمات آنها و همه بازیکنانی هستیم که در همه این سالها راه دشوار فوتبال زنان را هموار کردند و حتماً در این صعود سهم دارند، اینجا می‌نویسیم که اگر یک روز دیگر غم برای حمله به این سرزمین لشکر جمع کرد یادمان بیاید که زنان و دخترانی مثل مرضیه جعفری هستند که حتی با قلب شکسته و بُغضی همیشگی سر تسلیم ندارند، آنها می‌جنگند و راهی می‌سازند تا ایران را از میان هزار مهلکه به سلامت گذر دهند و به جایی برسانند که شایسته‌اش هست.

این صعود و پیروزی گرچه چون عسل شیرین هست اما برای دختران ایران زمین آغاز راه به شمار می‌رود، آنها رویاهای بزرگی در سر دارند، رویایی که سرانجامش یک روز با لبخند و پرغرور با هم بخوانیم: ایران! اگر دلِ تو را شکستند؛ تو را به بندِ کینه بستند/ چه عاشقانِ بی نشانی؛ که پای دردِ تو، نشستند/ که پای دردِ تو، نشستند ...»

 

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه