مردان و زنان نامرئی که زندگی‌شان دزدیده‌ شد | هیچ نور و استودیویی در انتظار زندانیان فلسطینی نبود اما...
کد خبر : ۸۱۲۶۰۲
|
تاریخ : ۱۴۰۴/۰۷/۲۵
-
زمان : ۲۱:۲۱
|
دسته بندی: اسلایدر

مردان و زنان نامرئی که زندگی‌شان دزدیده‌ شد | هیچ نور و استودیویی در انتظار زندانیان فلسطینی نبود اما...

پول و تجارت: هیچ نور استودیویی در انتظار زندانیان فلسطینی نبود. هیچ مجری خندانی از آنها حرف نمی‌زد. فقط چهره‌های لاغر، دست‌های لرزان، چشمان گودافتاده که زبانی متفاوت، زبان درد سخت می‌گفتند.

به گزارش پول و تجارت، زندانیان فلسطینی همواره در قلب مبارزه ایستاده‌اند. خیلی وقت پیش از این اشغال اسرائیلی حتی در دوران قیمومیت بریتانیا.

سمیه غنوشی در میدل ایست آی نوشته هست: آن‌ها مانند شبح‌هایی که از سایه‌ها به جهان زندگان بازمی‌گردند، تلوتلوخوران از زندان‌ها بیرون آمدند.

مردان و زنان نامرئی

از یک سو، دوربین‌های غربی بر چهره‌های خندان ۲۰ مرد اسرائیلی آزادشده زوم کردند. نام‌هایشان پخش گردید. خانواده‌هایشان پروفایل گردید. اتحادهایشان به صورت زنده به نمایش گذاشته گردید. آنها غرق در نور گرم، آغوش‌های لطیف، پوشش بی‌پایان بودند.

از جهات دیگر خارج از کادر و تقریباً نامرئی، نزدیک به دو هزار فلسطینی از دروازه‌های زندانی بیرون آمدند که سال‌های زندگی‌شان را بلعیده قرار دارای بود.

هیچ نور استودیویی در انتظارشان نبود. هیچ مجری خندانی از آنها حرف نمی‌زد. فقط چهره‌های لاغر، دست‌های لرزان، چشمان گودافتاده که زبانی متفاوت، زبان درد سخت می‌گفتند. تفاوت تکان‌دهنده قرار دارای بود.

اسرای فلسطینی

نام‌های محو شده

برای هر اسرائیلی آزادشده، صد فلسطینی. برای هر نامی که جهان شنید، صد نام محو شده. بازگشتشان با اشک، هلهله، بازوهای باز روبرو گردید – اما نیز با آوار، گورها، و فضاهای خالی جایی که خانه‌ها و عزیزانشان زمانی بودند.

این جشن آمیخته با عزاداری قرار دارای بود، شادی درهم‌تنیده با اندوه. شادی ابوسیدو، عکاس خبری که از بیمارستان الشفا ربوده شده و ۲۰ ماه در سلول اسرائیلی نگه داشته شده قرار دارای بود، یکی از آن‌ها قرار دارای بود.

وقتی همسرش وارد گردید، مانند مردی دیوانه به سویش دوید و در آغوش گرفت. سپس کودکان آمدند، کوچک، لرزان، دراز کردن دست به سوی پدری که می‌ترسیدند برای همواره از دستش داده‌اند. او به زانو افتاد و آن‌ها را در آغوش جمع کرد، با دست‌های لرزان چهره‌هایشان را لمس کرد، بارها و بارها در ناباوری دیوانه‌وار بوسید. از میان اشک‌ها فریاد زد: به من گفتند همه‌تان مرده‌اید. به من گفتند غزه رفته هست.

علی السایع پس از ۲۰ سال زندان بیرون آمد. دخترش، که هنگام دستگیری کودک قرار دارای بود، حالا جوانی شده و با گریه به سویش دوید. او چهره‌اش را میان کف دستانش گرفت و آرام زمزمه کرد: تو گل سرخ منی.

00

هیچ کلمه‌ای برای دهه‌های دزدیده‌شده وجود نداشت. تولدهای از دست رفته، بزرگ شدن که هرگز ندید، زندگی که بدون او گذشت.

هیچ‌کس برای در آغوش گرفتن باقی نمانده

دیگرانی هم بودند که، هیچ‌کس برای در آغوش گرفتن باقی نمانده قرار دارای بود. حیثم سالم بیرون آمد در حالی که دستبندی که برای تولد دخترش، ساخته قرار دارای بود را محکم گرفته قرار دارای بود.

اولین چیزی که پس از آزادی شنید این قرار دارای بود که همسرش و هر سه فرزندش در غزه کشته شده‌اند.

صبح همان روز، پدر روزنامه‌نگار صالح جعفراوی پسرش را دفن کرد. چندین ساعت بعد، اتوبوس‌های حامل زندانیان آزادشده وارد غزه شدند. پسر بزرگش، ناجی، پیاده گردید. به سوی آغوش پدر دوید و از میان اشک‌ها پرسید: صالح کجاست؟ پیرمرد او را محکم در آغوش گرفت، صدایش ترک برداشت و زمزمه کرد: روز گذشته شهید گردید. ناجی فرو ریخت، وزن اندوه سنگین‌تر از زنجیرهایی که تازه از آن‌ها رها شده قرار دارای بود. پدرش کنارش زانو زد، پسر شکسته‌اش را در آغوش گرفت، هر دوی‌شان در خاک گریه می‌کردند.

آنها که تبعید شدند

چندین نه به خانه‌هایشان، بلکه در تبعید رها شدند. مراد ابورب، از رام‌الله، به جای بازگشت به خانه به مصر تبعید گردید. خواهرش برای روز آزادی‌اش کت‌وشلواری خریده قرار دارای بود، سایزش را حدس زده قرار دارای بود چون از کودکی‌اش او را در آغوش نگرفته قرار دارای بود.

اما خبر ناگهان آمد. او رفته قرار دارای بود. بدون خداحافظی. بدون نگاه آخر. بدون آغوشی که سال‌ها تصور کرده قرار دارای بود. خواهرش گریست.

دیگران چنان ضعیف بیرون آمدند که به زور می‌ایستادند. یک پدر به آغوش سه فرزند گریانش فرو ریخت، فریادهایشان در هوا طنین‌انداز گردید. بدن لاغرش می‌لرزید در حالی که آن‌ها به او چسبیده بودند.

آزادی 1

مقامات اسرائیلی تیم‌های تروما برای اسیران اسرائیلی بازگردانده آماده کرده بودند و شگفت‌زده شدند که آن‌ها سالم، بدون کمک راه می‌روند، برای دوربین‌ها لبخند می‌زنند. در تضاد تکان‌دهنده، فلسطینی‌هایی که بیرون آمدند نشانه‌های غیرقابل انکار گرسنگی و آزار را بر تن داشتند: چهره‌های کبود، استخوان‌های نمایان، چشمان گودافتاده.

رنج آن‌ها اتفاقی نبود. سیاستی قرار دارای بود اجرا شده توسط وزیر راست افراطی ایتامار بن‌گویر، که شکستن زندانیان فلسطینی را از طریق تحقیر، گرسنگی و خشونت، مأموریت شخصی خود می‌داند.

سازمان‌های حقوق بشری و سازمان ملل متحد شکنجه سیستماتیک در زندان‌های اسرائیل را مستند کرده‌اند: ضرب و شتم‌های وحشیانه، شوک الکتریکی، وضعیت‌های تنش‌زا، خشونت جنسی، حمله سگ‌ها، سوختگی با سیگار، سوختگی شیمیایی، گرسنگی، محرومیت از دارو، نماز، حتی خواب.

این ظلم بر بدن‌هایشان نوشته شده هست. چندین چنان تغییر کرده بیرون می‌آیند که حتی مادرانشان آن‌ها را نمی‌شناسند.

تبلیغات


اشتراک گذاری

دیدگاه‌ها


ارسال دیدگاه