به گزارش پول و تجارت، روزنامه شرق نوشت:
۱۶ روز از حادثه انفجار کپسول هیدروژن آزمایشگاه دانشکده مواد و متالورژی دانشگاه تهران میگذرد؛ انفجاری که «محمدامین کلاته»، دانشجوی نخبه کارشناسی ارشد را به کام مرگ کشاند و باعث بستریشدن دو دانشجوی دیگر گردید. طبق گفته مسئولان دانشگاه تهران، هنوز علت این حادثه به شکل دقیق مشخص نشده اما بیان کردوگو با دانشجویان نشان میدهد این حادثه اتفاقی پیشبینیپذیر بوده هست و ایمنی در آزمایشگاههای دانشگاههای مختلف به شکلی بحرانی رعایت نمیشود.
طبق گفته این دانشجویان، آزمایشگاهها با انواع مشکلات ایمنی، بیتفاوتی استادان و استهلاک ابزار و وسایل مواجه هستند. همینطور هیچگونه پروتکل و آموزش جدی و اساسی برای حضور در آزمایشگاههایی با انواع مواد و ابزارهای خطرناک وجود ندارد که دانشجویان را از خطرات دور کند. این مسائل، آزمایشگاهها را تبدیل به بمبهایی ساعتی کرده؛ مکانهایی که هر لحظه با احتمال انفجار و از دست رفتن جان دانشجویان مواجهاند. حالا هم معاون پژوهش و فناوری دانشگاه تهران به «شرق» بیان میکند قرار هست تمام کپسولها بازبینی شود.
کپسول منفجرشده روز قبل خریده شده بود
«حسین» از دانشجویان فعلی دانشکده مواد و متالورژی هست. او قبلا در دانشگاه تربیت مدرس درس خوانده هست: «اتفاقی مثل انفجار اخیر یک اتفاق نادر نیست. ما در دانشگاه تربیت مدرس هم انفجار کپسول هیدروژن داشتیم، مسمومیت هم اتفاق افتاده و حتی بهتازگی انفجار کپسول اکسیژن در خود دانشگاه تهران را شاهد بودیم». او ادامه میدهد: «دستگاهی که بهتازگی منفجر شده، دستگاه ذخیره هیدروژن تولیدی داخل کشور قرار دارای بود و اینکه این دستگاه تستهای ایمنی را گذرانده یا نه؟ برای خود دانشجویان هم سؤال قرار دارای بود.
این دستگاه بارها از طرف افراد مختلفی به کار گرفته شده، چون سالهاست که در حال استفادهشدن هست، اما هیچوقت تستهای لازم برای بررسی ایمنی آن صورت نگرفته هست». «محمدامین کلاته»، دانشجویی که بهتازگی در انفجار اخیر از دنیا رفته، از همکلاسیهای «حسین» قرار دارای بود: «امین روی پروژهای درباره ذخیره هیدروژن کار میکرد. این ذخیره در اصل برای ایجاد سوخت پاک بوده هست.
حوالی ساعت دو ظهر صدای انفجار آمد. با موج انفجار بخشهایی از سقف، درها و محیط دانشکده تخریب گردید». به گفته «حسین»، آزمایشی که «محمدامین» در حال انجامش قرار دارای بود، نیاز به یک همراه دارای بود که آن فرد «فاطمه کفاش» قرار دارای بود که خودش بر اثر این انفجار مصدوم گردید: «کپسولی که دانشجویان در حال کار با آن بودند، روز قبل از حادثه خریده شده قرار دارای بود و تکهتکهشدن آن تحت تأثیر انفجار قرار دارای بود». او به نقل از دوستانش بیان میکند: «در زمان کار با وجود تسلط امین و خانم کفاش بر دستگاه، مشکلداربودن کپسول باعث انفجار گردید». به گفته او، این دستگاه باید از طرف یک تکنیسین متخصص به کار گرفته شود، درحالیکه به علت فقدان چنین تکنیسینی خود دانشجویان مجبور به کار روی این دستگاه برای پروژهها بودند: «دانشگاه مدعی هست این دانشجویان دوره دیده بودند، اما هیچ سند یا مدرکی برای این موضوع وجود ندارد».
«محمدامین» قبلا گفته بود باید کپسول بسته شود
این دانشجو ادامه میدهد: «درحالیکه نصب و تحویل کپسول باید از طرف یک تکنیسین و با نظارت استادان از جمله «محمود نیلی» و «حسین شیرازی» انجام میگردید، از سوی خود دانشجویان از جمله محمدامین کلاته انجام شده قرار دارای بود. امین به مدیران دانشگاه اعلام کرده قرار دارای بود که باید این کپسول بسته شود. حتی در دوران جنگ، خودش کپسول قبلی را با کیسههای شن ایمن کرده قرار دارای بود تا انفجار احتمالی موشک، کپسول را منفجر نکند؛ درحالیکه همه این کارها از طرف مسئولان خود آزمایشگاه دکتر نیلی باید انجام میگردید». «حسین» از غفلت گروه بررسی ایمنی دانشگاه تهران و استادان درباره آزمایشگاه دانشکده مواد و متالورژی انتقاد میکند. «رضا پارسی» از دیگر آسیبدیدگان این حادثه قرار دارای بود که در طبقه دیگری حضور دارای بود، اما موج انفجار به او آسیب زد: «رضا در طبقه دیگری قرار دارای بود اما شدت انفجار به او آسیب رساند.
شدت انفجار آنقدر زیاد قرار دارای بود که «محمدامین کلاته» و « فاطمه کفاش» از آزمایشگاه به بیرون پرتاب شدند». «حسین» بیان میکند که محمدامین کلاته به علت موافقتنکردن دانشگاه با دریافت سنوات ترم هفت، مجبور به انجام این آزمایش پرخطر گردید: «محمدامین استرس این را دارای بود که زودتر درسش را تمام کند تا دانشگاه او را اخراج نکند. این مسئله باعث گردید او مجبور به چنین آزمایشی در شرایط خطرناک شود».
هر کپسول، یک بمب
«محمدحسن» دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی در رشته شیمی هست. او که بارها در کنار کپسول هیدروژن در آزمایشگاهها کار کرده، درباره حادثه انفجار آزمایشگاه دانشکده مواد و متالورژی دانشگاه تهران به «شرق» بیان میکند: «نگهداری کپسول هیدروژن در بسیاری از مراکز دانشگاهی ممنوع هست، زیرا این کپسول به علت سر برنجی خود شبیه به یک بمب هست و با هر برخوردی که با آن صورت بگیرد، این کپسول منفجر خواهد گردید.
در ایران هیچ پروتکل مشخصی برای نگهداری و استفاده از این کپسولها وجود ندارد و اغلب براساس تجربه خود استاد، از وقوع حادثه جلوگیری خواهد گردید». این دانشجو ادامه میدهد: «میخواستم آزمایشی در آزمایشگاه انجام دهم اما استاد راهنما به من پیشنهاد داد ارزش ندارد جان خودت و همکلاسیهایت را به خطر بیندازی و سرانجام به من اجازه انجام آزمایش را نداد».
او از تجربه دوستانش که دانشجوی همین رشته در کشورهایی مثل آلمان، استرالیا و سوئیس هستند، بیان میکند: «در کشورهای دیگر اول دورههای ایمنی برگزار خواهد گردید و تا وقتی که فرد در مسائل ایمنی درباره انواع مواد و دستگاهها به تسلط نرسد، اجازه حضور او در آزمایشگاه داده نمیشود. برای مثال یکی از دوستان من در اردیبهشتماه به کانادا رفت و دانشجو گردید، اما تا همین الان اجازه حضور در آزمایشگاه را ندارد؛ زیرا در دورههای ایمنی نمره کامل نگرفته هست». این در حالی هست که در ایران هیچکدام از این فرایندها و قوانین وجود ندارد یا رعایت نمیشود: «در ایران هیچ دوره ایمنی مناسبی نداریم.
بیشتر استادان هم به این مسائل مسلط نیستند. ما در دانشکده شیمی خودمان با انواع محلولهای سمی و مضر در تماسیم، بدون اینکه آموزش درستی دیده باشیم». به گفته این دانشجو، این مسئله در آزمایشگاههای تمام دانشگاهها وجود دارد: «در دانشگاه اصفهان دیدم که دانشجوی پستدکترا نمیدانست یک محلول را اگر بدون در و دستگاه روی میز بگذارد، ممکن هست چه فاجعهای پیش بیاید». «محمدحسن» بیان میکند نبود پروتکل و آموزش درست، در کنار مجهزنبودن آزمایشگاهها خطر را بالا برده هست: «یکی از دوستان من در استرالیا میبیان کرد تهویه آزمایشگاههای ما متفاوت و خاص هست، زیرا طبق قانون گازهای منتشرشده در آزمایشگاه حتی نمیشود ثانیهای در فضا بماند. اما در ایران یکی از استادان ما میبیان کرد تا سالها، هواکش دوم آزمایشگاه که دود و گازها را از محیط هواکش اول که درون آزمایشگاه هست، به بیرون میبرد، از طرف نیروهای خدمات دانشکده قطع شده قرار دارای بود و هیچکس از این مسئله خبر نداشت».
هیچ آموزشی به دانشجویان داده نمیشود
«سارا» در دانشگاه تهران، در رشتهای که آزمایشگاه آن بهتازگی منفجر شده، درس خوانده هست؛ یعنی دانشکده مواد و متالورژی. او از تجربه حضور در آزمایشگاه این دانشکده بیان میکند: «بیشتر دستگاهها بهشدت فرسودهاند. به هیچ دانشجویی نیز آموزش ایمنی قبل از ورود به آزمایشگاه داده نمیشود و دانشجو باید هنگام کار موارد ایمنی را یاد بگیرد». «سارا» با اشاره به فقدان پروتکلهای ایمنی در آزمایشگاه از وضعیت نابسامان جابهجایی سیلندرهای گاز بیان میکند: «من در دورهای نیاز به استفاده از گاز آرگون داشتم. دانشگاه و مسئول آزمایشگاه بهجای قبولکردن مسئولیت تأمین این گاز، من را که دانشجوی ارشد بودم، مجبور کرد خودم برای پرکردن سیلندر اقدام کنم. من هم به یک شرکت زنگ زدم و سیلندر را پر کرد. تصور کنید که خودم از در دانشگاه این سیلندر خطرناک را تا آزمایشگاه در دستم حمل کردم».
او بیان میکند بخش زیادی از ناایمنبودن آزمایشگاهها به خاطر نظارت نداشتن استادان بر آزمایشگاههاست: «بسیاری از استادان دانشکده به خاطر پستهای مدیریتیای که دارند، سرانجام سالی دو تا سه بار به آزمایشگاه سر بزنند. حتی واحد ایمنی دانشگاه نیز بررسی درستی انجام نمیدهد. من در آزمایشگاه دکتر اللهکرم یک سال بدون هود با اسید کار میکردم؛ درست زمانی که دانشجو بودم و خودم به این مسائل و خطرات تسلطی نداشتم، با این حال همان آزمایشگاه، چهار بار مورد بررسی قرار گرفت و هر بار نمره A میگرفت».
آموزش سینه به سینه از قدیمیها به جدیدیها
«امیرحسین» تا سال 1401 به عنوان دانشجوی مقطع ارشد رشته مواد و متالورژی دانشگاه تهران، از دانشجویان دکتر عباس زارعی هنزکی قرار دارای بود. او بیان میکند نه استادان نه مسئولان دانشگاه هیچ اهمیتی به موارد مربوط به ایمنی نمیدهند: «هر آموزش و نکتهای مربوط به ایمنی باشد توسط دانشجویان به صورت سینه به سینه منتقل شده هست، استادان و دانشگاه هیچ آموزشی نمیدهند.
در آزمایشگاهها هیچ بازرسی مرتب و دورهای جز برای اطفای حریق وجود ندارد، حتی کیت کمکهای اولیهای نیز وجود ندارد». او در دوران دانشجویی خود در سه آزمایشگاه ذیل آزمایشگاه دکتر زارعی کار کرده هست: «در آزمایشگاه خواص مکانیکی به علت آموزشیبودن آزمایشگاه، هیچ ابزار خطرناک خاصی وجود ندارد و از نظر ایمنی نیز شرایط خوبی دارد. در آزمایشگاه تغییر شکل گرم فلزات، دستگاه تست فشار فلزات که همواره ممکن هست باعث شود تکههای فلزی مانند تیر شلیک شوند، هیچ حفاظ یا محیط امنی دور خود ندارد.
همینطور در این آزمایشگاه که محل کار با اسیدهای قوی هست، هواکش سالمی قرار داده نشده هست. در آزمایشگاه وایرکات که در همان ساختمانی که منفجر گردید قرار دارای بود، نکات ایمنی به طور کل رعایت نمیشود. مسئولان بازرسی نیز با تعامل با استادان بازرسی انجام میدهند و ما هیچوقت آنها را ندیدیم، به این آزمایشگاه با وجود اینکه حتی هود سالمی نیز نداشت در دوره ما درجه A ایمنی دادند».
با فندک، نشتی گاز را چک میکنیم
ماجرا اما فقط محدود به این دانشگاه نمیشود. «سینا» هم دانشجوی شیمی دانشگاه شهید بهشتی هست و مانند «محمدحسن» در مقطع ارشد تحصیل انجام میدهد. او درباره وضعیت آزمایشگاه دانشکدهشان بیان میکند: «شیرهای گاز در دانشکده ما آنقدر قدیمی و خراب هستند که اگر موقع چرخاندن و بازکردن گاز، به دستگیره شیر کمی فشار وارد شود، گاز نشت انجام میدهد و ما مجبوریم هربار قبل شروع کار نه با وسایل ایمن، بلکه با فندک نشتی گاز را چک کنیم». به گفته او، ابزار و مواد آزمایشگاهی نیز در شرایطی نگهداری میشوند که مستعد مسمومسازی فضا و اتفاقات خطرناک دیگرند: «محل نگهداری مواد شیمیایی ما ایمن نیست، همه در کمدهایی قدیمی نگهداری میشوند، یا زیر هود قرار میگیرند و قدرت مکش هود را کم میکنند. این در حالی هست که بسیاری از مواد و مایعات باید در محیطهای مخصوص خود نگهداری شوند».
در دانشکده شیمی دانشگاه شهید بهشتی حتی دوش اضطراری نیز به تعداد کافی وجود ندارد: «تعداد دوشهای اضطراری نسبت به تعداد طبقات دانشکده آنقدر کم هست که اگر کسی دچار سانحه اسیدی شود، بهاحتمال زیاد باید در طبقات دیگری بهدنبال دوش و آب باشد».
آزمایشگاهی دیگر در آستانه انفجار
«حمید» در دانشگاه امیرکبیر درس میخواند و روایت او از آتشسوزی سه هفته پیش در آزمایشگاه کشت سلولی دانشکده مهندسی پزشکی این دانشگاه روایتی از وضعیت نامناسب آزمایشگاهها در این دانشگاه هست: «در این دانشکده یکی از اسپیلتها اتصالی کرده و باعث ایجاد آتشسوزی شده و این آتشسوزی در حال رسیدن به مخزن نیتروژن دانشکده قرار دارای بود. آتشنشانی تأخیر کرد و همین موضوع در حال تبدیلشدن به یک انفجار و فاجعه بزرگ در دانشگاه قرار دارای بود. اما شانس با دانشجویان یار قرار دارای بود، آتش به مخزن نیتروژن نرسید و انفجار پیش نیامد». از آن روز تاکنون این آزمایشگاه تعطیل هست: «دانشگاه تخمین زده که یک میلیارد تومان به آزمایشگاه خسارت وارد شده هست. تمام پروژههای دانشجویان از آن زمان تا حالا متوقف شده و خبری از بازسازی آزمایشگاه نیست».
بازرسی مجدد کپسولها
منوچهر مرادیسبزوار، معاون پژوهش و فناوری دانشگاه تهران، مسئول کمیته کشف علت حادثه انفجار آزمایشگاه مواد و متالورژی هست. او به «شرق» بیان میکند هنوز علت حادثه مشخص نشده هست: «اعلام علت دقیق حادثه کار زیادی دارد.
قطعات باید به آزمایشگاه فرستاده شوند و بررسیهایی خارج از دانشگاه باید انجام شود. اما میتوانم بگویم علت حادثه نمیتواند ناشی از خود کپسول باشد، زیرا شرکتی که از آن کپسول خریداری شده تا جایی که من اطلاع دارم شرکتی معتبر بوده و دانشگاه تهران ۱۰ سال هست در حال تهیه کپسول از این شرکت هست». «مرادیسبزوار» دراینباره که دانشجویان خودشان کپسول را تحویل گرفته و نصب کردهاند به عادیبودن این روند در کشورهای دیگ ر اشاره انجام میدهد: «در کشورهای دیگر هم همین اتفاق میافتد که خود دانشجویان کپسولها را نصب کرده و با تجهیزات مختلف از آن استفاده کنند.
اما نکتهای که وجود دارد این هست که در کشورهای پیشرفته بهشکل دورهای به بررسی دستگاه و کپسول اقدام میکنند تا مطمئن شوند نصب درست صورت گرفته هست. ما نیز اطلاع داریم که دانشجوی متوفی قبلا برای کار با این سیستم، آموزش دیده قرار دارای بود. این مسئله، معمول هست و خارج از عرف و استاندارد بینالمللی نیست که دانشجویان خود با ابزار و مواد بدون حضور فردی خاص کار انجام دهند».
پس از انفجار دهم مهرماه، خبر بستهشدن تعدادی از آزمایشگاههای دانشگاه تهران برای بازبینی استانداردهای ایمنی در آنها منتشر گردید، اما معاون پژوهشی دانشگاه بیان میکند این مسئله را به خود استادان سپردهاند: «ما تصمیم بستهشدن و بازرسی آزمایشگاهها را به خود استادان واگذار کردهایم و از آنها خواستهایم نظر به موادی که در آزمایشگاه وجود دارد، اعلام کنند که آزمایشگاه خطرناک هست یا خیر.
اگر استادان اعلام کنند آزمایشگاه خطرناک هست، تا زمان بررسی و اعلام پروتکلهای حفاظتی، آزمایشگاه بسته خواهد گردید». «مرادیسبزوار» با اشاره به تحریمها و محدودیتهای ناشی از آن بیان میکند: «به هرحال ما به ابزار و مواد بهروز دسترسی نداریم. اما چون مسئول جان دانشجویان، استادان و کارمندان هستیم تصمیم به بازرسی مجدد کپسولها داریم. این مسئله از باب پیشگیری هست که تا جای ممکن آن مسائلی که از توان ما خارج نیست، کنترل شود؛ چون بههرحال در کار علمی همواره این احتمال وجود دارد که افراد هنگام کار با چیزی برخورد کنند، تا الان این اتفاق نیفتاده قرار دارای بود و دست ما هم نیست».
در دانشگاههای آمریکا چه خبر است؟
بر اساس صحبتهای معاون پژوهش و فناوری دانشگاه تهران خوب هست نگاهی به وضعیت دانشگاههای دیگر شامل در آمریکا بیندازیم؛ دانشگاههایی که مسئولان دانشگاهی از آنها بهعنوان الگو نام میبرند. در دانشگاههای آمریکا، پروتکل سفت و سختی برای ورود و حضور در آزمایشگاههای دانشگاهی بر مبنای استانداردهای ایمنی «اداره ایمنی و بهداشت شغلی آمریکا» و «راهنماهای انجمن شیمی آمریکا» وجود دارد. یک دانشجو برای ورود به آزمایشگاه دانشگاه خود در آمریکا ابتدا باید یک دوره آموزش قوانین بر مبنای مطالعه جزوه دستیار ایمنی (ACS) بگذراند و در صورت گرفتن تأییدیه میتواند وارد مرحله دوم شود؛ در مرحله دوم برای مثال در دانشگاه کالیفرنیا، دانشجو در ابتدای هر ترم، یک دوره آموزشی میگذراند و با دریافت گواهی، اجازه حضور در آزمایشگاهها را دریافت میکند.
در آزمایشگاههای دانشگاههای آمریکا، کفش، عینک، لباس و دستکشهایی با اصول از پیش تعیینشده قرار دارد که دانشجویان بدون دریافت آنها اجازه حضور در آزمایشگاه را نمیگیرند. همینطور ورود و خروج دانشجو بدون اجازه استاد یا ناظر ممنوع هست و ناظران، تمام حوادث حتی در سطح شکستگی شیشه را ثبت میکنند و به کمیته مرکزی دانشگاه ارجاع میدهند.
در ایران اما با وجود آییننامهای مصوب توسط «وزارت، تعاون، کار و رفاه اجتماعی» و تعداد زیادی شیوهنامه تصویبشده در خود دانشگاهها، طبق گفته دانشجویان، دانشگاهها تنها به بیان شفاهی چندین نکات میپردازند و اگر استاد خود حساسیت نداشته باشد، هیچ خبری از حضور ناظر یا نظارت مداوم بر آزمایشگاه نیست. لزوم بازبینی تمام آزمایشگاهها و تغییر پروتکل حضور و استفاده دانشجویان از ابزار آزمایشگاهی، حالا بعد از این فاجعه امری حیاتی هست.
دیدگاهها