خبرآنلاین: محمد تقی فیاضی درباره معیار حذف یارانه بر اساس درآمد ماهانه 10 میلیون تومان تاکید کرد: «این معیار با واقعیتهای معیشتی مردم فاصله زیادی دارد. خط فقر در بسیاری از شهرها بالای ۳۰ میلیون تومان هست و پرداخت یارانه برای خانواری با درآمد ۱۰ میلیون تومان تنها بخش ناچیزی از هزینهها را پوشش میدهد.»
دولت در اقدامی تازه، تصمیم گرفته یارانه نقدی دهکهای پردرآمد را حذف کند و این تصمیم طی روزهای اخیر به یکی از پرچالشترین موضوعات اقتصادی کشور تبدیل شده هست. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده که تاکنون حدود ۸ میلیون نفر از فهرست دریافتکنندگان یارانه خارج شدهاند و پیشبینی خواهد گردید تا پایان سال این رقم به ۱۸ میلیون نفر برسد.
هدف دولت، تمرکز منابع روی نیازمندان واقعی و کاهش بار مالی اعلام شده، اما واکنشهای مردمی نشان میدهد که نگرانیها درباره عدالت و شفافیت معیارها همچنان جدی هست. در شبکههای اجتماعی و نظرخواهیهای مردمی، شهروندان نسبت به نحوه شناسایی دهکها و دادههای بانکی، مالکیت خودرو و حسابها واکنش نشان دادهاند و چندین این تصمیم را ناعادلانه میدانند.
کارشناسان اقتصادی نیز هشدار میدهند که معیار درآمد ماهانه ۱۰ میلیون تومان با واقعیتهای زندگی خانوارها فاصله زیادی دارد و تنها بخش اندکی از هزینههای واقعی زندگی را پوشش میدهد.
تحلیلگران معتقدند که بدون اصلاح ساختار یارانهها و بهبود بانکهای اطلاعاتی، اجرای این سیاست نامکان داردد فشار اقتصادی بر دهکهای پایین را کاهش دهد و در شرایط تورم بالا و رشد اقتصادی پایین، ممکن هست تعداد افراد زیر خط فقر افزایش یابد.
اجرای حذف یارانه پردرآمدها؛ چند میلیون نفر از فهرست خارج شدند
در همین رابطه، محمد تقی فیاضی تحلیلگر اقتصاد کلان با اشاره به آخرین تصمیم دولت در زمینه یارانهها، بیان کرد: «دولت اعلام کرده که حدود ۸ میلیون نفر از دریافتکنندگان یارانه نقدی حذف شدهاند و پیشبینی خواهد گردید تا پایان سال، این عدد به ۱۸ میلیون نفر برسد.» وی خاطرنشان کرد که هدف این طرح، کاهش بار مالی دولت و تمرکز منابع روی نیازمندان واقعی هست، اما اجرای آن در شرایط فعلی اقتصادی با مشکلات جدی مواجه هست.
او تصریح کرد: «مشکل اصلی دولت این هست که یارانهها هدفمند نیستند، جامعه هدف به درستی شناسایی نشده و بانکهای اطلاعاتی به صورت کامل و متصل وجود ندارند. ضمن اینکه مسئله اعتبار و منابع محدود، اجرای طرح را دشوار کرده هست.» فیاضی توضیح داد که پیشتر منابع اصلی یارانهها از تفاوت قیمت حاملهای انرژی تامین میشد، اما با افزایش هزینهها و رشد سبد مصرف خانوار، دولت مجبور شده جامعه هدف را کوچکتر کند تا بتواند به هر خانوار مقدار بیشتری اختصاص دهد.
این اقتصاددان یادآور گردید: «اجرای طرح در زمان فعلی ممکن هست مناسب نباشد، چرا که با شرایط رشد اقتصادی و نرخ تورم موجود، وضعیت خانوارها بدتر خواهد گردید و تعداد افراد زیر خط فقر افزایش مییابد. اما از جهات دیگر، دولت تحت فشار هست و چارهای جز اقدام ندارد.»
معیار ۱۰ میلیون تومان با واقعیتهای معیشتی خانوارها فاصله دارد
وی درباره معیار حذف یارانه بر اساس درآمد ماهانه ۱۰ میلیون تومان(این رقم معادل روزانه ۳۳۳ هزار تومان است) تاکید کرد: «این معیار با واقعیتهای معیشتی مردم فاصله زیادی دارد. خط فقر در بسیاری از شهرها بالای ۳۰ میلیون تومان هست و پرداخت یارانه برای خانواری با درآمد ۱۰ میلیون تومان تنها بخش ناچیزی از هزینهها را پوشش میدهد.»
فیاضی افزود که این اقدام بیشتر به خاطر محدودیت منابع هست و هدف اقتصادی مشخصی پشت آن نیست.
او خاطرنشان کرد: «حتی با سقف تعیین شده برای یارانه، پوشش هزینههای خانوار به ۱۰ درصد هم نمیرسد. برنامه مشخصی برای توانمندسازی خانوارها وجود ندارد و دولت در شرایط استیصال، با مشکلات ساختاری و محدودیت منابع، تصمیم دریافت میکند.»
فیاضی درباره شناسایی دهکها بر اساس دادههای بانکی و دارایی بیان کرد: «این روش از نظر اقتصادی و آماری قابل اتکا نیست، زیرا داراییها و حسابهای بانکی چندین اوقات به نام افراد ثبت شده هست اما متعلق به اقوام یا شرکتها هست. بنابراین هدفمندی واقعی محقق نخواهد گردید.»
وی تصریح کرد: «برای بلندمدت، اجرای سیاستهای حمایتی بدون ماموریت مشخص و جامعه هدف محدود، پایدار نخواهد قرار دارای بود. دولت در شرایط اقتصادی فعلی با نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد و رشد اقتصادی پایین، نامکان داردد حمایت موثری از اقشار محروم داشته باشد و سیاستهایش در عمل ضدحمایتی عمل میکنند.»
یارانه پنهان؛ توهم آزادسازی منابع و واقعیت اقتصادی
در خصوص یارانه پنهان، فیاضی توضیح داد: «خیلیها فکر میکنند حذف یارانههای پنهان امکان داردد منجر به آزادسازی منابع مالی قابل توجهی برای دولت شود. با این حال، چنین برداشتی مبتنی بر درک سطحی از ماهیت یارانههای پنهان هست. در واقع، یارانه پنهان بیش از آنکه یک جریان واقعی مالی باشد، یک مفهوم حسابداری هست که در چارچوب قیمتگذاری دستوری و سیاستهای تثبیت قیمت معنا مییابد. زمانی که دولت از طریق سیاستهای پولی انبساطی اقدام به خلق نقدینگی انجام میدهد و همزمان قیمت چندین کالاهای اساسی نظیر قیمت بنزین و گازوییل را به صورت تصنعی پایین نگه میدارد، هیچ انتقال واقعی منابع به خانوارها صورت ندریافت میکند؛ بلکه تنها یک اختلال در سازوکارهای بازار و سیگنالدهی قیمتی رخ میدهد.»
او تاکید کرد: « حذف یارانههای پنهان، برخلاف تصور رایج، فاقد اثر مالی مستقیم و ملموس برای شهروندان هست و بیشتر مبتنی بر یک تصور ذهنی و غیرواقعی از ظرفیتهای بودجهای دولت هست. منابعی که در قالب یارانههای پنهان در اقتصاد ظاهر میشوند، پیشتر در فرآیندهای تورمی و تخصیص ناکارآمد هزینه شدهاند. بنابراین، افزایش قیمت حاملهای انرژی در شرایط تورمی نه تنها به بهبود وضعیت مالی دولت منجر نخواهد گردید، بلکه بار مالی مضاعفی را بر دوش مصرفکنندگان تحمیل انجام میدهد و موجب کاهش قدرت خرید آنان میگردد؛ زیرا مردم پیشتر از نظر حسابداری بدهکار شده اند و اکنون (موقع اصلاح قیمت) به طور واقعی قدرت خریدشان کم می شود؛ هرچندین دولت بخش ناچیزی از این افزایش قیمت را به چندین ها بدهد.»
نظام یارانه فعلی در ایران شکست خورده است
فیاضی در پایان بیان کرد: «نظام یارانه فعلی در ایران شکست خورده هست و اصلاح پایدار آن نیازمند هدفمندی دقیق، تعریف ماموریت مشخص و تطابق با واقعیتهای معیشتی خانوارها هست. بدون این اصلاحات، سیاستهای حمایتی دولت، حتی با حذف دهکهای بالاتر، اثر ملموسی بر کاهش فشار اقتصادی بر اقشار کمدرآمد نخواهد دارای بود.»
دیدگاهها